نخستین شعاع وحی
کد خبر: 3654687
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۶ - ۲۳:۱۶

نخستین شعاع وحی

روز بعثت پیامبر اسلام‌ مـانند‌ روز‌ تـولد و رحـلت آن حضرت از نظر تاریخ چندان قطعی نیست،دانشمندان شیعه تقریبا متفق‌اند که آن حضرت‌ در بیست و هفتم مـاه«رجب»مبعوث گردیده و نبوت او از همان روز شروع‌ شد، ولی مشهور میان‌ دانشمندان‌ سنی اینست کـه بزرگ پیشوای اسلام در مـاه رمـضان به این مقام بزرگ نائل گردید، و در آن ماه پر برکت و مبارک حضرتش برای راهنمائی مردم از طرف خدای جهان ماموریت پیدا کرد و با منصب‌ رسالت و نبوت مفتخر شد.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) تبیان نوشت: از آنجا که شیعه خود را پیرو عترت و اهـل بیت پیامبر می داند و به حکم حدیث «ثقلین» گفتار پیشوایان خود از هر نظر قطعی و صحیح می شمارد -لذا- دوباره تعیین‌ روز‌ بعثت پیامبر اسلام پیرو قولی شدند که از اهل بیت آن حضرت برای آنان، به طور صحیح نـقل شـده است، فرزندان آن حضرت می گویند بزرگ خاندان ما در ماه رجب در بیست و هفتمین‌ روز‌ آن ماه مبعوث گردید روی این مقدمات نباید آنان در صحت و پای بر جائی قول مزبور شک و تردیدی به خود راه دهند.
چیزی که می تواند بـرای قـول دیگر مدرک شمرده شود‌، همان‌ تصریح قرآن بر اینکه، آیات الهی (قرآن) در ماه رمضان نازل گردیده از آنجا که روز بعثت، روز آغاز وحی و نزول قرآن بوده است بنابراین بایست نتیجه گرفت کـه روز‌ بـعثت‌ در‌ همان ماهی است که قرآن‌ در‌ آن ماه‌ فرو فرستاد شده است،و آن ماه همان ماه رمضان است، اینکه آیاتی که دلالت دارد بر اینکه قرآن در ماه مبارک نازل گردیده است.

آیاتی‌ که دلالت دارد بر اینکه قرآن‌ در‌ ماه رمضان در لیله مـبارکه قـدر فرو فرستاده شد، نمی تواند دلیل بر این‌ بشود که‌ روز بعثت که نیز در آن روز‌ آیاتی چند نازل گردیده‌ در‌ هـمان مـاه بوده است،زیرا‌ آیات‌ فوق دلالت دارد که کتاب (تمام قرآن) در آن ماه نازل گـردیده،در صـورتی که‌ در‌ روز بعثت فقط پنج و شش‌ آیه‌ نازل‌ شـده اسـت و لذا‌ اخـبار‌ فریقین آیات فوق را‌ معنی‌ کرده و می گویند مـجموع قـرآن در همان ماه از لوح محفوظ به بیت معمور نازل‌ گردیده‌ است و دانشمندان شیعه و سنی روایـات مـزبور‌ را‌ نقل کرده‌ و بالاخص‌: استاد‌ دانـشگاه «الازهـر» محمد عـبد‌ العـظیم زرقـانی روایات را به طور مبسوط در کتاب خود (مـناهل العـرفان فی علوم القرآن) وارد‌ کرده‌ است.

1-«شهر‌ رمضان‌ الذی‌ انزل فیه القـران»بـقره -185:مـاه رمضان ماهی‌ است‌ که در آن ماه قـرآن فـرو فرستاد شده است.
2-«حم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیلة مبارکة»دخان-2 و 3 سوگند به قرآن‌ که‌ ما‌ آن را در یک شب مبارک فـرو فرستادیم و آن هـمان شـب قدر‌ است که در سوره «قدر» بر آن تصریح شـده اسـت چنانکه فرموده انا انزلناه فی لیلة القدر:ما‌ قرآن‌ را‌ در شب «قدر»فرو فرستادیم.
دانشمندان شیعه در برابر این استدلال چه‌ مـی گویند‌؟
مـحدثان و مـفسران از این گروه از استدلال مزبور با طریق گوناگون پاسخ هائی گفته و تـوضیحاتی داده‌ اند اینکه‌ به‌ بیان‌ برخی از آن ها می پردازیم.
پاسخ اول
آیات فوق فقط دلالت دارند بر‌ اینکه‌ قرآن‌ در ماه رمضان در یـک شـب مـبارک که شب قدر است نازل گردیده، ولی‌ محل‌ نزول‌ آن را بیان نـمی کنند،و هـیچ گواهی در دست نداریم که در آن ماه بر پیامبر‌ نازل‌ گردیده است، چه بسا احتمال دارد که قرآن نـزول های گـوناگونی داشـته باشد، و بسیاری‌ از‌ روایات‌ فریقین این احتمال را تأیید می نماید، یکی از آن نزول ها، نازل شـدن قـرآن اسـت‌ به طور‌ تدریج بر پیامبر، دیگری نزول آن است یک دفعه از«لوح محفوظ»به«بیت معمور‌» (برای‌ فهم‌ مـعمای‌ لوح مـحفوظ و بیت معمور به کتاب های تفسیر‌ مراجعه‌ بفرمائید‌) بنابراین‌ چـه‌ اشـکالی دارد کـه در ماه رجب فقط آیاتی چند از سوره ی علق در روز بیست هفتم‌ همان‌ ماه نازل گردد،و تـمام قـرآن به طور جمع و یک دفعه در ماه رمضان از‌ یک‌ مقامی‌ که قرآن نام آن را «لوح محفوظ» بـه یک مـقام دیـگر که در روایات از آن به‌«بیت‌ معمور‌»نام برده شده است نیز نازل شود.
چیزی که گـفتار فـوق را تأیید‌ می نماید‌ همان آیه سوره دخان است که می فرماید«حم و الکتاب المبین انـا انـزلناه فـی لیلة مبارکة:ما‌ کتاب را‌ در شب مبارک نازل کردیم» صریح این آیه(به استثناء ضمیری که به کـتاب‌ بـر می گردد‌)این است که تمام کتاب در لیله‌ مبارک‌ (که‌ در شهر رمضان است)نـازل گـردیده و بـایست‌ این‌ نازل شدن،غیر نزولی باشد که در روز بعثت تحقق یافته،زیرا در‌ روز‌ بعثت آیاتی بیش نـازل نـگردیده‌ اسـت‌.
خلاصه سخن‌ اینکه‌:
آیاتی‌ که دلالت دارد بر اینکه قرآن‌ در‌ ماه رمضان در لیله مـبارکه قـدر فرو فرستاده شد، نمی تواند دلیل بر این‌ بشود که‌ روز بعثت که نیز در آن روز‌ آیاتی چند نازل گردیده‌ در‌ هـمان مـاه بوده است،زیرا‌ آیات‌ فوق دلالت دارد که کتاب (تمام قرآن) در آن ماه نازل گـردیده،در صـورتی که‌ در‌ روز بعثت فقط پنج و شش‌ آیه‌ نازل‌ شـده اسـت و لذا‌ اخـبار‌ فریقین آیات فوق را‌ معنی‌ کرده و می گویند مـجموع قـرآن در همان ماه از لوح محفوظ به بیت معمور نازل‌ گردیده‌ است و دانشمندان شیعه و سنی روایـات مـزبور‌ را‌ نقل کرده‌ و بالاخص‌: استاد‌ دانـشگاه «الازهـر» محمد عـبد‌ العـظیم زرقـانی روایات را به طور مبسوط در کتاب خود (مـناهل العـرفان فی علوم القرآن) وارد‌ کرده‌ است.
پاسخ دوم
متین‌ ترین پاسخی که‌ تا‌ حال‌ از‌ طـرف‌ دانـشمندان ابراز شده‌ همان‌ جواب دوم است: و مـؤلف «المیزان» در توضیح آن کوشش فـراوانی بـه خرج داده است و خلاصه آن به قرار‌ زیر‌ است‌.
اینکه قرآن مـی فرماید مـا آن را در ماه رمضان نازل کـردیم، مـنظور حـقیقت و واقع قرآن است کـه بـر قلب پیامبر نازل گـردیده زیـرا قرآن علاوه بر وجود تدریجی که‌ به صورت آیه‌ها و سوره‌ها در آمده است، یک وجود جـمعی واقـعی دارد که خدای بزرگ پیامبر خود را از آن در یـک شـب معین از شـب های مـاه رمـضان آگاه ساخت و جایگاه‌ اولیه آن«لوح محفوظ» بوده چنان که می فرماید:بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ،و جایگاه دوم آن روح و قلب پهناور رسول اکـرم مـی باشد.
از آنجا که رسول اکرم از تمام‌ قـرآن‌ آگـاهی داشـت دسـتور آمـد که درباره ی قـرآن عـجله نفرماید: تا آنکه دستور نزول تدریجی آن صادر شود چنانکه می فرماید:و لا تعجل بالقرآن آن‌ من‌ قبل ان یـعضی الیـک وحـیه‌ :عجله‌ به بیان قرآن مکن پیش از آنـکه حـکم وحـی آن صـادر گـردد.
خـلاصه این پاسخ اینست که قرآن یک وجود جمعی علمی واقعی دارد‌ که‌ یک دفعه در ماه رمضان‌ نازل‌ گردید،و یک وجود تدریجی دارد که آغاز نزول روز بعثت بوده و تا پایان عـمر آن حضرت بطور تدریج نازل می گردید.
پاسخ سوم
چنانکه در شماره دوم از سال سوم اجمالا بیان‌ شد‌، وحی دارای مراتبی است که اولین مرتبه‌ای که نبی با آن مواجه می گردد، همان رؤیا و خواب ها راست و صادق اسـت، و مـرتبه‌ای دیگر آن ندای غیبی و آسمانی آن را بدون این که با فرشته‌ای مواجه‌ شود‌ می شنود، و آخرین‌ درجه آن این است که با سخنان خدا در حالی که فرشته‌ای را مشاهده می کند،از او شنیده و به وسیله‌ او از حقایق عوامل دیگر آگـاه گـردد.
از آنجا که نفس‌ انسانی‌ در‌ مرتبه اول تحمل تمام مراتب وحی را ندارد ناچار بایست تحمل آن تدریجی و بطور جسته جسته باشد ‌‌بنابراین‌ بایست گفت:در روز بعثت (روز بـیست هـفتم) تا مدتی پس از آن‌ فقط‌ آن حضرت‌ نـدای آسمانی را مبنی بر اینکه او رسول و فرستاده شده خدا است می‌ شنید، و هیچ گاه در‌ چنین روزی آیه‌ای نازل نشده سپس پس از مدتی در ماه رمضان نزول‌ تدریجی قرآن شروع شـده‌ اسـت‌ و خلاصه این پاسخ ایـن است کـه: مبعوث شدن پیامبر در ماه رجب ملازم با نزول قرآن در آن ماه نیست،روی این بیان چه اشکالی دارد قرآن در ماه رمضان نازل گردد،و پیامبر‌ در ماه رجب مبعوث به رسالت شوند.
پاسخ مزبور اگرچه بـا بـسیاری از متون تاریخ موافق نیست زیرا بسیاری از مورخین تصریح کرده‌اند که آیاتی از سوره «علق» در همان روز بعثت‌ نازل‌ شده، ولی مع الوصف روایاتی نیز داریم که جریان روز بعثت فقط با شنیدن ندای غـیبی تـمام کرده و سـخنی از نزول قرآن و یا آیات به میان نیاورده است، بلکه موضوع را‌ چنین‌ تشریح می نماید که او در آن روز، پیامبر فرشته‌ای را دیـد که به او می گوید: یا محمد انک الرسول و در برخی از روایات فقط شـنیدن نـدا نـقل شده و سخن از رؤیت‌ فرشته‌ به میان نیامده است برای توضیح بیشتر به بحار الانوار ج 18(از طبع جدید،)صفحات:184،190،193 مـراجعه ‌ ‌شـود.
ایمان آن حضرت پیش از بعثت
از دیر زمانی است که‌ مسئله‌ی‌ مزبور‌ مورد بحث و گـفتگو مـیان دانـشمندان‌ شیعه و سنی‌ است، مسائلی به قرار زیر طرح کرده و به هر کدام پاسخی داده‌اند.
1-آیا پیامبر اسـلام پیش از بعثت پیرو آئینی بوده؟
2-بر فرض اینکه‌ پیرو‌ آئین‌ بوده،آیا مأمور بـود بر طبق آئین خـود‌ عـمل‌ کند یا نه؟
3-در صورتی که پیرو آئین دیگری بوده،آیا آن آئین بر خود رسول اکرم مستقلا الهام شده بود‌. و به طور‌ استدلال‌ به آن آئین عمل می کرد، یا اینکه در شماره ی پیروان همان‌ آئین بوده اسـت.
4-حالا خواه عمل کردنش به آن آئین بر سبیل استقلال باشد یا به طور تبع، آن آئین‌ آئین‌ کدام‌ یک از پیامبران پیش بوده است؟
این چهار طرحی است که‌ در‌ لابلای کتاب ها سیرت و تاریخ و تـفسیر بـه چشم می خورد،ولی آیا لزوم دارد که ما نسبت به مسائل فوق‌ جواب‌ قطعی‌ بگوئیم،آیا اساسا بحث در پیرامون این جزئیات تا چه درجه لزوم‌ دارد‌ که‌ با زیر و رو کردن تاریخ و تفسیر،سیرت و آثار آن حضرت نـسبت بـه پرسش‌ های فوق پاسخ محکم‌ بدهیم‌.
ما‌ تصور می نمائیم که بحث در پیرامون خصوصیات مسئله چندان لزومی ندارد، بلکه آنکه حائز‌ اهمیت‌ است اینست که با دلائل کافی اثبات کنیم که آن حضرت پیـش از بعثت‌ موحد‌ و خداپرست‌ زاهد و عابد بوده است،علاوه بر این اظهارنظر قاطع در جزئیات مسئله و جواب گفتن‌ به‌ پرسش های پیش آن هم به صورت جزم و قطع تا حدی مشکل است و ادله‌ این که در دسـت‌ داریـم‌ نـسبت‌ به خصوصیات مسئله مفید قطع و یـقین نـیست.لذا مـی گوئیم: با دو روشن ما می توانیم مطلب فوق‌ (ایمان‌ رسول خدا و عبادت های او) راحل نمائیم.
اینک بیان دو طریق:
اول:بررسی‌ زندگانی‌ چهل‌ ساله او پیش از بـعثت،دوم:دقـت در آنـچه در این‌ باره از پیشوایان اسلام وارد‌ شده‌ است‌.
1-خلاصه زندگانی چـهل سـاله او را،عفت و پاکدامنی،امانت و صداقت،راستی و درستی‌،احسان‌ و نیکی به بینوایان و زیردستان تنفر از بتان و بت‌پرستان به طوری که در سفری که به سوی شام بـه عنوان تـجارت نـمود‌ هنگامی که‌ طرف معامله قسم به بت یاد نمود، حضرتش فـرمود:پلیدترین چیزها که‌ همواره‌ مورد خشم من هست همین«لات و عزی‌»است‌ که‌ تو به آنها سوگند یاد می نمائید،از ایـن ها‌ گـذشته‌،عـبادت های پیاپی در ماه‌های رمضان در کوه «حراء»حج‌ های متوالی که امام ششم‌ مـی فرماید‌: پیـامبر اکرم ده‌بار،و در روایتی‌ بیست‌ بار بطور‌ پنهانی‌«حج‌»نموده است که سراسر آن اقامه‌ شعائری‌ است کـه ابـراهیم خـلیل الرحمن مردم را برای آن دعوت نموده است‌ و خواسته‌ است که به این وسیله صـفوف مـردان‌ مـوحد در روزهای معین‌ در‌ نقطه ی جمع گردند. و همواره هنگام‌ غذا‌ خوردن نام خدا را به زبان جاری مـی نمود و از گـوشت هائی کـه به طور نامشروع ذبح‌ شده‌ بود خودداری می نمود،و دیدن مناظر‌ فحشاء‌ میگساری‌ و قماربازی او را‌ فوق‌ العاده‌ نـاراحت مـی کرد،به طوری که گاهی‌ بوده‌ پناه می برد و پس از گذشتن پاسی از شب برمی گشت،

 قرآن مـی فرماید مـا آن را در ماه رمضان نازل کـردیم، مـنظور حـقیقت و واقع قرآن است کـه بـر قلب پیامبر نازل گـردیده زیـرا قرآن علاوه بر وجود تدریجی که‌ به صورت آیه‌ها و سوره‌ها در آمده است، یک وجود جـمعی واقـعی دارد که خدای بزرگ پیامبر خود را از آن در یـک شـب معین از شـب های مـاه رمـضان آگاه ساخت و جایگاه‌ اولیه آن«لوح محفوظ» بوده چنان که می فرماید:بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ،و جایگاه دوم آن روح و قلب پهناور رسول اکـرم مـی باشد.
از آنجا که رسول اکرم از تمام‌ قـرآن‌ آگـاهی داشـت دسـتور آمـد که درباره ی قـرآن عـجله نفرماید: تا آنکه دستور نزول تدریجی آن صادر شود چنانکه می فرماید:و لا تعجل بالقرآن آن‌ من‌ قبل ان یـعضی الیـک وحـیه‌ :عجله‌ به بیان قرآن مکن پیش از آنـکه حـکم وحـی آن صـادر گـردد.
خـلاصه این پاسخ اینست که قرآن یک وجود جمعی علمی واقعی دارد‌ که‌ یک دفعه در ماه رمضان‌ نازل‌ گردید،و یک وجود تدریجی دارد که آغاز نزول روز بعثت بوده و تا پایان عـمر آن حضرت بطور تدریج نازل می گردید.

اکنون بایست دید: شـخصی که حـالات‌ او‌ چـنین و چنان بوده و از آغاز زندگی‌ کوچکترین‌ نقطه‌ی ضعفی‌ در‌ صفحه ی زندگی او وجود نداشته‌، و پاسی از عمر خـود را در غـارها در دامنه کوه ها، در خلوتخانه‌ها به منظور عبادت‌ و تفکر‌ در مناظر زیبای جهان گذرانده است‌، آیـا‌ مـی توان‌ دربـاره‌ او‌ احتمال عدم ایمان‌ داد‌، هرگاه نیمی از این حالات و جریان ها را در یک فرد عادی مشاهده می کردیم، اعتقاد قـطعی بـه‌ ایمان‌ و خداشناسی‌، و وظیفه‌ شناسی او پیدا می نمودیم تا چه رسد‌ به‌ رسول‌ اکرم‌.
2-دومـین‌ طـریق‌ بـرای کشف حقیقت ملاحظه آثار و روایات زیادی است که از پیشوایان اسلام بدست ما رسیده است از آنـجمله،گـفتاریست کـه پیشوای موحدان در خطبه‌ی قاصعهء فرموده است‌:و لقد قرن الله به من لدن کان فـطیما اعـظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره.نهج البلاغه.ج 2 ص 182 طبع مـصر. خـداوند بزرگترین فرشته‌ای از‌ فرشتگانش‌ را از وقتی که پیامبر از شیر گرفته شده بود، همنشین او گـردانید کـه او را در شب و روز به راه بزرگواری ها و خوها نیکوی جهان سـیر دهـد...
مـقایسه آن حضرت با‌ حضرت‌ مسیح
جای شک نـیست کـه پیامبر آخر الزمان از هر نظر بر انبیاء سلف برتری دارد و صریح قرآن درباره بـرخی از انـبیاء این است‌ که‌ بعضی از آنان در دوران کـودکی‌ و صباوت بـه مقام نـبوت نـائل گردیده و کتاب برای آنها فرو فرستاده شـده اسـت مثلا: قرآن درباره ی «یحیی» چنین می فرماید: یا یحیی خذ الکتاب بقوة و آتـیناه الحـکم‌ صبیا‌: مریم-12:ای یحیی‌ با‌ نیروی (یـزدانی) کتاب را بگیر، و درحالی کـودکی بـه او حکم دادیم.
هنگامی که «عیسی بـن مـریم» در گهواره بود،سران«بنی اسرائیل»مادر او را تحت فشار قرار داده و پدر فرزند را‌ از‌ او می خواستند مریم مـردم را مـتوجه گهواره نمود که پاسخ پرسـش خـود را از او دریـابند، «عیسی»با کـمال فـصاحت و متانت آنان را با جـمله‌ های زیـر مخاطب ساخت: انی عبد الله‌ اتانی‌ الکتاب؛و جعلنی‌ نبیا،و جعلنی مبارکا اینما کنت و اوصـانی بـالصلاة و الزکاة مادمت حیا. مریم 31 من بـنده خـدایم،کتاب به من‌ داده و از پیـامبران قـرار داده است و مرا پر برکت قـرار داد هر‌ کجا‌ باشم‌،و نماز و زکوة را به من سفارش کرده تا زنده هستم فرزند«مریم»اصول و فـروع دیـن خود را در ‌‌دوران‌ کودکی و شیرخوارگی برای مـا مـردم روشـن مـی کند،و بـندگی و پیروی خود را از آئیـن‌ خـداپرستی‌ به رخ‌ مردم می کشد.حالا ما وجدان شما را گواه می گیریم، جائی که «یحیی» و «عیسی» (علیهما السلام) از‌ دوران صباوت و شـیرخوارگی، از صـمیم دل مـؤمن باشند و حقیقت فطرت را بر زبان‌ جاری سـازند در ایـن صورت‌ مـی توان‌ گـفت:یـگانه رهـبر جهانیان، شریف ترین مردم جهان، تا سن چهل سالگی دارای یک ایمان فوق‌ العاده نبوده است با اینکه هنگام نزول «وحی» او در کوه «حرا» مشغول راز و نیاز بوده است‌.
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » تير 1340، سال سوم - شماره 5

captcha