آگاهی از عالم غیب با بهره‌مندی حداکثری از شعاع عقلانیت
کد خبر: 3716746
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۷
آیت‌الله مدرسی عنوان کرد:

آگاهی از عالم غیب با بهره‌مندی حداکثری از شعاع عقلانیت

گروه اندیشه ــ آیت‌الله مدرسی در چهارمین جلسه تفسیر سوره حدید به بحث پیرامون آفرینش عقل پرداخت و عنوان کرد: عقل سه شعبه دارد که شعاعی از یک شعبه آن در کل بشریت به ودیعت نهاده شده است.

 آگاهی از عالم غیب با بهره‌مندی حداکثری از شعاع عقلانیت

به گزارش ایکنا؛ چهارمین جلسه تفسیر و تدبر در قرآن کریم آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی با محوریت سوره مبارکه حدید در ماه مبارک رمضان برگزار شد. آیت‌الله مدرسی در ابتدا به بحث پیرامون آفرینش عقل پرداخت وعنوان کرد: از یکی از آیات قرآن کریم اینچنین استفاده می‌کنیم که خداوند متعال اطلاع از غیب را همانند شهود برای بشر آزاد گذاشته است؛ کما اینکه شما به واسطه چشم ظاهر حقایق را می‌بیند چشم باطن شما می‌تواند غیب این حقایق را درک کند و اسمش را «بصیرت» می‌گذاریم.
وی ادامه داد: خداوند متعال می‌فرماید: «وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ؛ و او در امر غيب بخيل نيست» (تکویر،24). اگر از راه صحیح حرکت کنید مغیّبات را هم می‌توانید درک کنید. اما راه صحیح چیست؟ اینجاست که باید یک بحث مقدماتی داشته باشیم. اولین چیزی که خداوند خلق کرد نوری بود که از آن با عنوان نور عقل و نور حضرت محمد(ص) یاد می‌کنیم. روایات معروفه این است که: «اول ما خلق الله العقل». یک سلسله روایات دیگر می‌فرماید: «اول ما خلق الله نور نبیک». جمع بین روایات ما را به این مطلب نزدیک می‌کند که نور حضرت محمد(ص) همان نور عقل بود.
آیت‌الله مدرسی تاکید کرد: نور عقل سه شعبه شده است. شعاعی از یک شعبه آن را به تمام بشر که به سن رشد می‌رسند عطا می‌کند تا به وسیله آن خوب و بد را تشخیص دهند: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏ اش را به آن الهام كرد» (شمس، 8). یک شعاع دیگر را خداوند در کتب مقدس قرار داد که اکمل آن کتاب‌ها قرآن مجید است. شعبه سوم در نزد پیامبر(ص) و آل پیامبر(ص) است. این سه شعبه یک حقیقت است، مانند چراغی که سه شعاع از آن برافروخته می‌شود.
وی در ادامه تاکید کرد: چون شهوت در کنار عقل قرار گرفته است و شیطان هم او را وسوسه می‌کند این عقل در شهوات فرو می‌رود. تعبیر امیرالمومنین(ع) این است که خداوند پیامبران را فرستاد تا دفائن عقول بشر را آشکار سازند. ما هم باید از عقل استفاده کینم هم از آیات بهره‌مند شویم و هم از احادیث استفاده کنیم. این سه تضاد ندارند و یک حقیقت هستند. عقلی که در درون ماست راه را به ما نشان می‌دهد. آن عقل باطن که در دورن شماست نبوت پیامبر اکرم(ص) را تصدیق می‌کند. عقل به شما می‌گوید کدام راه صحیح است؛ اما عقلی که زیر هوای نفس گمشده است به وسیله آیات قرآن تبلور پیدا می‌کند. آن پل ارتباطی که بین قرآن و عقل ماست «تدبر» است: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است» (محمد، 24). خداوند دو حجت بر بشر قرار داده است: حجت ظاهر که پیامبر است و حجت باطن که عقل است و ایندو همدیگر را تایید می‌کنند.
وی ادامه داد: من این مقدمه را گفتم برای تفسیر آیه سوم سوره حدید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست». همواره در خصوص معنای اول، آخر، ظاهر و باطن اختلاف بوده است. در تفسیر کلمه ظاهر و باطن سی قول نقل شده است. ما درباره خداوند نمی‌توانید چیزی را اثبات کنیم اما می‌توانیم صفاتی را از او نفی کنیم. به این معنا، صفت «اول» یعنی خدایی که قبل از او چیزی نبوده است. ما می‌توانیم این معنا را از خداوند نفی کنیم.
مدرسی ادامه داد: اما معنای ظاهر و باطن چیست؟ برای شناخت خداوند ما باید در راهی غیر از راه شناخت مخلوق حرکت کنیم. ظاهر یعنی چیزی در عالم خلقت نیست مگر اینکه به خداوند دلالت کند. هر چه در عالم می‌بینیم هم هست و هم نیست؛ یعنی محدود است. مثلا خورشید که یک روزی نبوده است و یک روز هم نخواهد بود. همیشه انسان بین دو نیست حرکت می‌کند. تمام سلول‌های بدن ما در حال مرگ و رویش مجدد هستند و ما مدام زنده و مرده می‌‌شویم. حقیقت ما همین است که دائم میان «نبود» و «بود» در جریان است. اگر باطن نبود ظاهر پدیدار نمی‌شد.
وی در بیان فرق میان دو صفت «عالم» و «علیم» اظهار کرد: عالم اسم فاعل است، علیم صفت مشبهه است؛ یعنی همیشه علم دارد و علم او خیلی دقیق است: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم» (ق، 16). ما باید همیشه خود را تجلی‌گاه اسمای حسنا قرار دهیم و فکر کنیم چگونه خود را به اسم علیم متصل کنیم. در مناجات شعبانیه می‌خوانیم: خدایا مرا مراقب خودم قرار بده. وقتی زلیخا گفت: «هَيْتَ لَكَ؛ از آن توام» (یوسف، 23)، یک پارچه‌ای را روی بت انداخت و گفت می‌خواهم مقابل بت گناه نکنم. هر وقت شیطان وسوسه کرد که گناه کنید فکر کنید که خداوند دارد شما را نگاه می‌کند و به شما علم دارد.
انتهای پیام

captcha