یوسف مرادیان، بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار
ایکنا حضورش در فیلم سینمایی «ماهورا» را یک تجربه تلخ توصیف کرد و گفت: به شدت بابت حضورم در این فیلم سینمایی دلگیرم، به نحویکه هرگاه خاطره این کار را در ذهنم مرور میکنم از یادآوری آن اندوهگین میشوم. این مسئله نیز ربطی به تهیهکنندگان این کار ندارند، بلکه مشکل من با کارگردان است.
وی افزود: مسئله من با کارگردان به اندازهای جدی است که به هیچ وجه مشکلی با رسانهای شدن آن ندارم، حتی اگر جز آن دسته بازیگرانی بودم که پیگیر این دست اتفاقات هستند، حتماً از او شکایت میکردم. دلیلم نیز این است، فیلمنامهای که برای بازی به من پیشنهاد شد و من آن را پذیرفتم به هیچ وجه با آنچه که هم اکنون روی پرده شاهدش هستیم همخوانی ندارد!
این بازیگر ادامه داد: این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده و قصه آن درباره خلبانی است که عراقیها هواپیمای شناسایی او را سرنگون میکنند و این هواپیما در منطقه هورالعظیم سقوط میکند. این خلبان توسط اهالی یک دهکده عربنشین ایرانی پیدا شده و درمان میشود، اما عراقیها از این موضوع مطلع شده و آنها را تحت فشار میگذراند که خلبان را تحویل دهند. مردم آن روستا این موضوع را قبول نمیکنند و خلبان ایرانی را تحویل نمیدهند، به همین سبب، بعثیها مردم را قتل عام میکنند. این فاجعه، جزء معدود اتفاقاتی است که در دوران دفاع مقدس رخ داده و اغلب مردم از آن بیاطلاعند.
مرادیان اضافه کرد: برای نقش فردی که خلبان را نجات میدهد کاندیداهای فراوانی وجود داشتند که نقش را نپذیرفتند و حالا که به این موضوع فکر میکنم شاید به دلیل آشنایی با شیوه عملکرد کارگردان است که از پذیرش نقش خودداری کردهاند. در این میان این افراد نامهایی همچون محسن طنابنده، سعید آقاخانی و... وجود داشت، اما در نهایت ساعد سهیلی برای این کاراکتر انتخاب شد. بعد از انتخاب ساعد، بسیاری از سکانسهایی که مربوط به حضور من در کنار این بازیگر بود حذف شد، چراکه اشتباه در انتخاب، باعث نابودی نقش من شد.
وی تأکید کرد: به هیچ وجه نمیخواهم در این گفتوگو به ساعد سهیلی انتقادی داشته باشم، بلکه منظورم کارگردان است، چون اگر کمی حرفهایتر به موضوع مینگریست، کاملاً میدانست که برای نقش مقابل من بازیگر دیگری باید انتخاب میشد تا بتواند به لحاظ فیزیکی کارهایی که در فیلمنامه آمده بود را انجام دهد، زیرا من به دلیل تمرینات بدنسازی که برای حضور در کاری انجام میدهم، فیزیکم ورزیدهتر از گذشته است، برای همین بازیگری با چثه کوچک چگونه میتواند مرا به دوش گرفته و جابهجا کند. این مسئله برای کارگردان یک راهکار داشت و آن هم نادیده گرفتن صحنههای گوناگون این فیلم بود.
«ماهورا» میتوانست واقعیات ناگفته جنگ را بیان کند
این بازیگر با بیان اینکه برای بهبود بازیاش در این نقش تحقیقات فراوان کرده است، گفت: برای اینکه بتوانم به خوبی نقشی که بر عهدهام بود ایفا کنم با خلبانان پایگاه نوژه گفتوگوهای فراوانی انجام دادم، اما افسوس تمام آن بیثمر ماند، حتی اصلیترین سکانسها که من برای آن قرارداد امضا کرده بودم نادیده گرفته شد. برای مثال در بخشی از فیلم وقتی خلبان برای نجات دوستش به منطقهای که هواپیما سقوط کرده میرود با چهار بعثی روبهرو میشود که قصد آزار دختر چوپانی را دارند. این خلبان ملاحظات نظامی را کنار گذشته و به آن دختر کمک میکند. این بخش بسیاری از عواقب خانمان سوز جنگ را بازگو میکرد اما متأسفانه باز هم از فیلم حذف شد.
وی اضافه کرد: وقتی این بخش از فیلم حذف شد من به کارگردان معترض شدم که قرار ما این نبود و آنچه در فیلم رخ میدهد خلاف آن چیزی است که در فیلمنامه وجود دارد و برای آن من بازی در ماهورا را پذیرفتم. کارگردان توجیهات مختلفی آورد که در سکانسهایی بعدی، بخشهای حذف شده را جبران خواهد کرد، اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه بخشهای دیگری از فیلم هم حذف شد. من گلایه خود را در روز پایانی فیلمبرداری به تهیهکننده کار منتقل کردم و گفتم، کارگردان ماهورا از اعتماد من نسبت به خودش سوء استفاده کرده است.
مرادیان یادآور شد: خلبان فیلم سهراب نام داشت و این نام به نوعی یادآور فرهنگ و عظمت ایرانی بود که با جان و دل در مقابل دشمن ایستادگی میکند. وی در پایان قصه نیز به شهادت میرسد، زیرا وقتی میبیند همه اهالی روستا برای نجات او به شهادت رسیدند، او هم تا آخرین نفس ایستادگی میکند، این سکانس زیبای فیلم هم با عرض تأسف از این کار حذف شد تا به صورت کامل این شخصیت از بین رود، البته باید یادآور شوم، تنها نقش من نبود که سلاخی شد، بلکه نقشهای دیگری نیز بودند که در ماهورا قربانی شدند.
بیش از ظرفیت قراردادم برای «ماهورا» انرژی صرف کردموی با بیان اینکه برای این فیلم بیش از آن چیزی که انتظار میرفت انرژی صرف کرده، گفت: قرارداد من ۴۵ روزه بود، اما ۵ ماه در اختیار این کار بودم. حضور من در ماهورا از روز آغازین فیلمبرداری شروع شد و تا پایان ادامه داشت، بدون اینکه کوچکترین اضافه دستمزدی دریافت کنم. من از رفتار حرفهای خود ناراضی نیستم، اما از این افسوس میخورم که این فیلم انتظار میرفت، اتفاق خوبی در سینمای دفاع مقدس باشد، ولی متأسفانه به دلیل رفتارهای کارگردان چنین خواستهای رخ نداد.
مرادیان در پاسخ به این پرسش که آیا تهیهکننده بابت این حذفیات معترض نبود؟ چنین توضیح داد: آنگونه که من شنیدهام جلالی (تهیهکننده ماهورا) نیز به این حذفیات معترض بوده، اما او تمام پنج ماه سر لوکیشن حاضر نبود تا بتواند به روی تمامی بخشها نظارت داشته باشد. در چنین شرایطی این موقعیت برای کارگردان فراهم شد تا به تعهدات خود عمل نکند!
بازیگر ماهورا اعلام کرد: بابت حضور در این فیلم به هیچ وجه راضی نیستم و فیلمنامه اصلی را هم پیش خود نگاه داشتهام تا اگر موقعیتی پیش آمد آن را ارائه دهم تا همه بدانند من برای حضور در این سناریو قرارداد امضا کردم نه آن چیزی که در فیلم شاهدش هستیم.
بازیگر فیلم «متروپل» تأکید کرد: بیش از این دلم برای قربانی کردن نقشم بسوزد برای فیلم ناراحتم، چون این کار قرار بود یکی از اتفاقات خوب جشنواره فیلم فجر باشد. برای مثال موسیقی بسیار خوب «ستار اورکی»، یکی از شاخصههای فیلم بود، اما به دلیل اینکه ماهورا از مسیر اصلی خود خارج شد بسیاری از نقاط برجسته فیلم فرصت نمایش را از دست داد، چون از آن تراژدی که در فیلمنامه اصلی وجود داشت فاصله گرفت. نکته بعدی که میخواهم به آن اشاره کنم موضوعات بومی و جغرافیایی فیلم است که برای بخشی از کشورمان به شدت اهمیت دارد، اما این موضوعات هم در این فیلم نادیده گرفته شد.
مرادیان در پایان تأکید کرد: شخصیت خلبان در فیلمنامه قهرمان فیلم بود، نکتهای که داریوش ارجمند بازیگر این فیلم هم در گفتوگویی که با کارگردان داشت بر روی آن تأکید کرد، تمامی عوامل کار به اهمیت این نقش و جایگاه آن واقف بودند اما با کمال تأسف کارگردان این موضوع را درک نکرد.
گفتوگو از داود کنشلوانتهای پیام