گفتمان انقلاب اسلامی جدیترین نیازی است که باید در عرصه هنر بویژه سینما تبلور یابد؛ موضوعی که برغم اهمیت و ضرورت آن در سه دهه گذشته، کمتر مورد توجه جدی و ملموس متولیان فرهنگی کشور قرار گرفته است، این وضعیت در حالیست که میبینیم موضوعات در سینمای امروز ما مطرح میشود که شاید مطابقت آن با آموزههای دینی و انقلابی چندان نزدیک نباشد. این در حالی است که فرهنگ انقلاب اسلامی به ما میآموزد برای تبلیغ آموزههای انقلابی از هیچ تلاشی فروگذار نباشیم.
بدون شک، دنیا انتظار داشت و دارد ادبیات و حرفهای جدید انقلاب اسلامی را پیرامون موضوعات و مسائل گوناگون همچون؛ حوزه زنان، جوانان، سبک زندگی، مسائل اجتماعی، اقتصادی و همچنین سیاست و تعامل با دیگر کشور ببیند و بشنود و از آنجاییکه در عرصه فعالیتهای فرهنگی و هنری هیچ هنری به میزان سینما در راهبردهای بینالمللی نقش آفرین نبود و نیست سینما میتوانست به عنوان رسانهای جریانساز، آگاهیبخش و اثرگذار برای نشان دادن پیامها، ادبیات و گفتمان انقلاب اسلامی رسالتی مؤثرتر را به نمایش بگذارد، ولی این اتفاق رخ نداده است و سینمای برآمده از انقلاب اسلامی حتی قادر نبود روایتگر گوشههای از این تحول عظیم سیاسی- اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی معاصر باشد.
جشنواره مقاومت، قدیمیترین رویداد ارزشی در سینماست
اینک جشنواره مقاومت به عنوان قدیمیترین جشنواره سینمایی انقلاب اسلامی بنا را بر این گذاشت که با شعار مقاومت تجلی گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی یک بار دیگر این نقصان را یادآور شود و بنا دارد تا گرانیگاه ظهور و بروز این ظرفیت در چشم انداز فرهنگی کشور باشد، البته در این میان مطمئناً نقصانهایی وجود دارد که با مشارکت همه بخشهای سینما قابل حل است، برای همین انتظار میرود تمام نهاد و سازمانهایی که ادعای حمایت از هنر انقلابی را دارند از نقش خود غافل نشوند.
نکته دیگر اینکه، پیام انقلاب اسلامی به طور قطع تا به امروز به گوش جهان رسیده و این انقلاب توانسته منشاء بسیاری از تحولات و جنبشهای ملی و آزادیخواه در جهان از آسیا گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین و حتی در قالب تشکلهای کوچکتر در قلب اروپا و آمریکا شود، ولی این انعکاس و تاثیرگذاری متاسفانه از دریچه نگاه هنر و سینما رخ ننموده است و به نظر میرسد جامعه سینمایی کشور پا به پای سایر بخشها به پیش نیامده است. کم کاری پیش آمده در شرایطی است که کشورهای صاحب سینما از این ابزار استفاده مطلوبی بردهاند تا بتوانند حرف و اندیشه خود را پیش ببرند، حتی به موفقیتهایی نیز دست یافتهاند، ولی متأسفانه ما چشم خود را بستهایم، برای همین، دیگران این جسارت را یافته تا حقایق را وارونه جلوه داده و با دروغهایی، چون «آرگو» ذهن مخاطبان را گمراه کند.
جریاناتی در پی تخریب انقلاب هستند
بنا نداریم در این میانه ذرهبین دست بگیریم و پی مقصر و تقصیرات بگردیم. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، در مقابل جریان فرهنگی انقلاب اسلامی، یعنی همان عنصری که بنا به فرموده امام(ره) قرار بر صدور آن به جهان بوده و هست، جریانهای ضد فرهنگی متعددی در سطوح مختلف از حیث قوت و گستره وجود داشته است؛ جریانات ضدفرهنگی که در انقلاب اسلامی اهداف معینی از تغییر سبک زندگی تا کاهش سطح الگویی انقلاب اسلامی را دنبال میکنند. موضوعی که همزمان با انقلاب در اتاق فکرهای غربی طراحی و از آن زمان به اشکال مختلف وارد ایران میشوند.
واقعیت این است که چالش با نظام سلطه از سوی انقلاب اسلامی به میزانی که مورد نقد غرضورزانه رسانههای غربی و سینمای هالیوود و اروپا قرار گرفت در زمینه معرفی آن از سوی فیلمسازان وطنی حرکتی موثر صورت نگرفته است و وقت آن است با درک مسیر تحولات منطقهای و جهانی سینمای ایران پوست بیندازد و این پوستاندازی زیر چتر سینمای مقاومت و جشنواره مقاومت امکان پذیرتر است. در همین رابطه باید تأکید کرد که دردی بالاتر این نمیتوان تصور کرد که سینمایی که میخواست مروج ارزشهای انقلاب باشد محلی بر آثاری، چون «لازانیا»، «دم سرخها» و... شود. این قبیل کارها نه تنها سطح کیفی سینما را پایین میآورد بلکه به نوعی به شعور تماشاگر نیز توهین میکند، اما افسوس شرایطی به وجود آمده تا این تولیدات سخیف، بهترین اکرانها را به خود اختصاص دهند و کارهای ارزشی به مظلومانهترین شکل اکران میشود.
جشنواره مقاومت تجلی ایران، قدرتمند باشد
جشنواره فیلم مقاومت قادر است تجلیگاه توانمندیهای سینمای استراتژیک ایران شود- سینمایی که دغدغه دارد و با آگاهی و شعور انسانی و فراملی در جستجوی شناسایی جهشهای مستقل و استعدادهای مشترک در فراسوی منطقه و جهان است، بهویژه که امروز منطقه به سمتی میرود که انتظار و مطالبه از انقلاب اسلامی و به تبع آن از سینمای انقلاب را حساستر و جدیتر میکند.
در انتها باید تأکید کرد، اکنونکه جشنواره فیلم مقاومت با روندی رو به گسترش در منطقه توانسته مشروعیت و اعتباری مناسب کسب کند با چالشگری و آسیبشناسی به تحلیل و ریشهیابی جریانها و شرایطی بپردازد که اجازه رشد، نمو و بالندگی به این جهانبینی و نگاه را در سینما ندادند و به این نیاز بپردازد که چرا سینمای ما نتوانسته در مسیر تحقق آرمانهای انقلاب و صدور انقلاب اسلامی نقش مهم و مؤثر ایفا کند.
به قلم؛ داود کنشلو
انتهای پیام