به گزارش ایکنا به نقل از «حجیج»؛ مقالهای به قلم فدریک لوفبرگ در پایگاه اطلاعرسانی هافینگتنپست منتشر کرده است که در آن از این موضوع یاد شده است که وزیر و نماینده سابق پارلمان فرانسه، تصمیم دونالد ترامپ (رئیسجمهور آمریکا) مبنی بر خروج نظامیان آمریکایی از سوریه را با رها کردن فرانسه و بریتانیا مترادف دانسته است.
این سیاستمدار فرانسوی نوشته است؛ در حالی که روسیه غرب را به دلیل مداخله نظامی در سوریه مورد انتقاد قرار میدهد، دونالد ترامپ با تصمیم خود، فرانسه و بریتانیا را به حال خود رها کرد.
جنگ در سوریه علیه داعش توسط متحدان آمریکا و فرانسه به راه انداخته شد. متحدان کُرد امروز در پی تصمیم کاخ سفید مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در تهدید قرار گرفتهاند. این تصمیم نه فقط از سوی متحدان آمریکا، بلکه از سوی مقامات ستاد مشترک آمریکا نیز خودسرانه قلمداد میشود.
استعفای جیمز ماتیس (وزیر دفاع) و برت مک گورک (فرستاده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در ائتلاف ضد افراطگرایان) علیه تصمیم ترامپ، مؤید این ادعاست. این مقامات آمریکایی ضمن بررسی تبعات اجرایی شدن تصمیم ترامپ، طرفدار حضور حداکثری نیروهای آمریکایی در سوریه بودند.
وزاتخانههای دفاع و امور خارجه آمریکا و همچنین فرانسه و بریتانیا، وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور را فراموش نکردهاند، ولی خواستار خروج سنجیده و مرحلهای نیروها بودند. آنها از خطرات این شتابزدگی مطلع بودهاند؛ چرا که برخلاف آنچه که ترامپ ادعا میکند، داعش همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
رئیسجمهور آمریکا اظهار کرد که نیروهای آمریکایی مستقر در عراق را برای انجام عملیات احتمالی در سوریه حفظ خواهد کرد. به نظر میرسد که این اظهارات در چهارچوب یک استراتژی نظامی قرار ندارد و بیشتر حرکتی تبلیغاتی با اهداف داخلی بوده است. ظاهراً واشنگتن، رئیسجمهور آمریکا را تحت فشار قرار داده تا تصمیم دیگری با تبعاتی سوء و قریبالوقوع برای متحدان کاخ سفید اتخاذ نکند.
دونالد ترامپ در تصمیم خود، حمله تروریستی استراسبورگ را مد نظر قرار نداده است. دونالد ترامپ نگران اروپا نیست و بدتر آنکه به فرانسه به چشم رقیب نگاه میکند. جنگ تجاری به راه انداخته شده توسط ترامپ، اثبات کننده این نظر است. فرانسه در این باره معتقد است که تبعات حمله احتمالی ترکیه به منطقه تحت کنترل کُردها، پس از خروج نیروهای آمریکایی از سوریه دامنگیر این کشور نیز خواهد شد.
آنکارا، کُردها را تروریست و متحد دشمن یا به عبارتی متحد «پ.ک.ک» قلمداد میکند. «پ.ک.ک» از 35 سال پیش با نیروهای ترک در نبرد است. اردوغان بیتردید برای کشتار نیروهایی که در برابرش مقاومت کردهاند، وارد عمل میشود.
کُردها در سوریه همچنان در جنگ هستند و هر لحظه برای تأمین امنیت علیه افراطگرایان نبرد میکنند. کُردها از مهاجرت هزاران نفر به نقاط مختلف جهان به ویژه مهاجرت به اروپا جلوگیری میکنند.
دونالد ترامپ پس از گفتوگو با رجب طیب اردوغان (رئیسجمهور ترکیه) این تصمیم را گرفته است. علاوه بر این، اردوغان از ترامپ برای سفر به ترکیه در سال 2019 دعوت کرده است و دو کشور درباره عقد قراردادهای خرید تجهیزات نظامی مذاکره کردهاند. آیا این گرمی روابط بین دو کشور نباید به ایجاد توازن در ائتلاف منجر شود؟
نویسنده مقاله در ادامه نوشته است؛ من تنها اروپایی بودم که به ضیافت نهار مراسم تحلیف دونالد ترامپ دعوت شده بودم. من پس از این مراسم گفتم، اکنون فرصتی تاریخی به دست آمده تا اروپای کوچولو بتواند بالاخره دست برادر بزرگ خود «آمریکا» را رها کند.
تحت فشار قرار دادن اروپا و فرانسه در تأمین نیازهای مالی ناتو، یکی از اولین اقدامات دونالد ترامپ بود. وی با رجوع به بند پنجم منشور ناتو که متضمن همبستگی اعضاست، در استفاده از تهدید تردیدی به دل راه نداد.
تصمیم رئیسجمهور آمریکا مبنی بر خروج نظامیان آمریکایی از سوریه بدون مشورت با متحدانش، فقط به نفع متحد ترک واشنگتن اتخاذ شده است. در چنین شرایطی، آیا ما نباید به ضرورت بازنگری درباره شرایط ادامه حضورمان در ناتو بیاندیشیم؟
سردی روابط ما با روسیه و سردی روابط ما از گرجستان گرفته تا کریمه، از زمان مداخله نظامی ما در سوریه وارد مرحله نگرانکنندهای شده است.
این تصمیم نابجای آمریکا، فرانسه و بریتانیا را در سوریه تنها گذاشت و این در حالی است که مداخله نظامی ما در سوریه از همان ابتدا از سوی همسایهمان روسیه مورد انتقاد قرار داشت.
این رویداد یا به عبارتی خروج اصلیترین متحدمان، بدون آن که مورد مشورت قرار گرفته باشیم، در تضاد با آن چیزی است که ما را در این پیمان با یکدیگر مرتبط میکند. آیا این به آن معنا نیست که ناتو مثل گذشته با آمریکا مرتبط نیست و ما باید سریعتر از هر وقت دیگر برای ایجاد دفاع مشترک اروپایی وارد عمل شویم؟
وقتی امانوئل مکرون (رئیسجمهور فرانسه) از ایجاد ارتش اروپایی دفاع کرد، از سوی دونالد ترامپ مورد بدرفتاری قرار گرفت. من از دیرباز به ویژه زمانی که عضو کمیسیون دفاعی مجلس ملی بودم، از ایجاد دفاع مشترک اروپایی حمایت کرده و این بار نیز مثل همیشه از مطرح شدن مسئله ایجاد ارتش اروپایی از سوی مکرون حمایت کردم.
در اوضاعی تا این حد بیثبات و آشفته، مسئله امنیت اروپا باید در انتخابات اروپایی سال 2019 مطرح شود.
آیا این رویداد انتخاباتی نباید ما را با هدف ایجاد تعادل در برابر محور واشنگتن – آنکارا به تقویت محور بروکسل – مسکو ترغیب کند؟
باید مثل آمریکاییها که در زمینه نظامی ما را به حال خود رها کرده و علیه ما اعلان جنگ اقتصادی کردهاند، اقدامی کنیم.
آیا ثبات اروپا با مبادلات اقتصادی و فرهنگی با روسیه و همچنین گرمی روابط دیپلماتیک با این کشور پیوند نخورده است؟
آیا با توجه به اقدامات ترامپ، مسئله نقش ناتو و عملکرد آن نباید رسماً در دفتر ستاد مشترک این تشکل مطرح شود؟
کشورهای اروپایی از این حق برخوردار هستند که به دلیل رها کردن ناگهانی و کشورهای امضا کننده بند پنجم منشور ناتو درباره همبستگی اعضا، به شکلی مناسب از آمریکا شکایت کنند.
آیا زمان آن فرا نرسیده است که این پرسشها در اروپا به بحث گذاشته شود؟ آیا زمان آن نرسیده که پاریس و برلین به ابتکار عملی جمعی برای ایجاد دفاع مشترک اروپایی و عقد پیمان تأمین مالی ارتش اروپایی دست بزنند؟
در جهانی پرآشوب و ملتهب که به باروت در آستانه انفجار شباهت دارد، ثبات اتحادیه اروپا در گروی توان پاسخگویی ما به مسائل استراتژیکی بستگی دارد.
انتهای پیام