به گزارش ایکنا؛ حمیدرضا جلاییپور، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، سهشنبه 16 بهمنماه، در نشست «خوانش اجتماعی انقلاب اسلامی در چهل سالگی» اظهار کرد: کسانی که انقلاب را تحلیل کردهاند، پنج زمینه برای این رویداد ذکر کردهاند؛ البته اکنون باید ببینیم بعد از ۴۰ سال، آن پنج زمینه چه شدند. باید توجه کنیم که انقلاب پدیدهای پریودیک در دنیا نیست که به راحتی قابل تحلیل باشد، تمام تئوریهای توضیحدهنده انقلابها بعد از وقوع انقلاب به وجود میآیند. زمینههای اجتماعی جزو عوامل بلندمدت انقلاب است و امروزه نظریهپردازان میگویند که برای وقوع انقلاب ترکیبی از عوامل بلندمدت، کوتاهمدت و حتی شانس نیاز است. صرفاً میخواهیم راجعبه عوامل بلندمدت صحبت میکنیم.
این استاد جامعهشناسی در ادامه گفت: اهل فن میدانند که زمینههای اجتماعی در معنای فراخ کلمه، زمینههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را هم درون خود دارد. کتاب «ایران بین دو انقلاب» اثر یرواند آبراهامیان، به درستی مهمترین دلیل انقلاب را توسعه نامتوازن میداند. در زمان شاه، دانشگاهها گسترش پیدا کرد، اما حزب و انتخاباتی وجود نداشت. وقتی به مردم اجازه مشارکت سیاسی داده نشود، مردم در انقلاب مشارکت میکنند. جامعه زمان شاه از بافت عشایری و روستایی خارج شد، اما جامعه مدنی تقویت نشد، اینجاست که یک رهبری کاریزماتیک میتواند مردم را بسیج کند. البته ضعف جامعه مدنی در آن زمان به معنای وجود جامعه تودهای هم نبود، بلکه تشکلهایی وجود داشت و جامعه مدنی ضعیفی برقرار بود، اما این بخش از جامعه با حاکمیت رابطه ارگانیک نداشت.
وی افزود: دلیل دیگر سقوط شاه این بود که خرج دولت پهلوی از جامعه تأمین نمیشد، دولتی رانتیری بود که به سرمایه نفت اتکا داشت. جامعهای که مالیات نمیدهد و در برابر حکمرانان احساس مسئولیت ندارد، هوای دولتش را نخواهد داشت. زمینه چهارم سقوط پهلوی این بود که در ایران ایدئولوژی ملیگرایی باستانی پهلوی شکل گرفت. اسلامی شدن انقلاب واکنشی به همین ملیگرایی پهلوی بود که ایران را بدون نیروهای اسلامیاش طلب میکرد و با تکیه افراطی بر گذشته، نیروهای اسلامی را پس میزد. زمینه آخر سقوط پهلوی نیز ظهور اسلام سیاسی بود که وعده میداد یک حکومت اخلاقی مشکلات را حل میکند. البته بعداً معلوم شد منظورشان حکومت فقهی بوده است.
فرصتهایی که انقلاب اسلامی پدید آورد
جلائیپور در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جزو کسانی هستم که تلاش چهلساله انقلاب را مثبت تلقی میکنم، اول ابعاد مثبت را میگویم: اتفاق فوق مهم این است که انقلاب به معنای استراتژی مبارزه نه به معنای پدیده ساختاری، منتفی شد و وارد دوره انقلابآگاهی شدیم. البته این به معنای غفلت نیست. اگر مدیران یک کشور عرضه اداره از خود نشان دهند، انقلاب به مثابه یک پدیده ساختاری ناخودآگاه میآید و ساختار را فرومیپاشاند.
وی با دفاع از ماهیت انقلاب 57 گفت: انقلاب ما از طرف انقلابیون خشونتی نداشت، خلاصه ماجرا این بود که شاه سه میلیون نفر را از بالا دید و رفت. انقلاب ما را «هانا آرنت» هم که ضدفاشیسم است، از آن دفاع میکند. اگر چریکهای فدایی خلق و مجاهدین راهبر انقلاب بودند، خشونت میکردند. انقلاب نقطه عطف تاریخ ایران بود و مردم را حاکم کرد. معلوم است وقتی مردم حاکم شوند خرابکاریهایی هم به وجود میآید، این شوخی نیست که مردم نظام دوهزار و 500 ساله را ساقط کردند. مدرنیته یعنی حضور آگاهانه مردم که در انقلاب محقق شد.
وی با اشاره به فرصتهایی که پیروزی انقلاب پدید آورد، گفت: انقلاب اسلامی، ایران را شهری و مطالبهگر کرد و دیگر رعیت نداریم. امروز 80 میلیون آدم طلبکار داریم. همچنین انقلاب اسلامی زنان مسلمان را از خانه بیرون آورد و به تحرک اجتماعی واداشت. یکی دیگر از فرصتها این است که زمینه ایراندوستی و ملیگراییِ روبه آینده که در مقابل ملیگرایی پهلوی معنا میشود، تشکیل شده است. من ملیگرایی تباری و باستانی را تأیید نمیکنم.
جلائیپور با تأکید بر اینکه ایران به اصلاحات مستمر نیاز دارد و نه انقلاب دائمی، گفت: امروز در ایران، اسلام مدنی هم شکل گرفته است. اسلام سیاسی میگوید مسلمان حتما باید حکومت سیاسی تشکیل دهید، اما اسلام مدنی میگوید باید با حکومت برای بهبود وضع زندگی مردم همکاری کرد.
انتهای پیام