برخی وسوسه‌ها عامل رشد و تکامل می‌شوند
کد خبر: 3811599
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۰

برخی وسوسه‌ها عامل رشد و تکامل می‌شوند

گروه حوزه‌های علمیه - رئیس مدرسه علوم اسلامی با بیان اینکه وسوسه‌ها و انحرافات به تنهایی عامل انحراف نیستند، بلکه گوش دادن یا دل سپردن به آن‌ها عامل انحراف است، تصریح کرد: بسیاری از مواقع این وسوسه‌ها سبب تکامل انسان‌ها و ورزیده شدن می‌شود. بنابراین، در مبارزه با شیطان ظرفیت ما افزایش پیدا می‌کند. پس شیطان وسیله‌ای برای تکامل انسان است.

به گزارش ایکنا، محفل جزء‌خوانی و تفسیر قرآن کریم روز هفتم رمضان با عنوان محفل قرآنی ترنم بندگی با حضور جمعی از طلاب و شیفتگان کلام وحی در حسینیه مجتمع آموزش عالی شهیده بنت الهدی(ره) برگزار شد.

صدیق، رئیس مدرسه علوم اسلامی، در این محفل قرآنی به بیان تفسیر برخی آیات قرآن کریم پرداخت. مشروح این سخنان در ادامه از نظر می‌گذرد:

خداوند در این آیه 87 سوره مائده می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» حلال‌هایی که برای شما قرار داده شده بر خود حرام نکنید. در شأن نزول این آیه بیان شده زمانی که پیامبر اکرم(ص) آیات عذاب بر مردم را خواند، متأثر شدند و برخی از آن‌ها سوگند خوردند و عهد بستند که از این به بعد شب‌ها را نخوابند و کاری جز عبادت انجام ندهند. رسول خدا(ص) پس از شنیدن این خبر مردم را در مسجد جمع کردند و فرمودند چرا برخی از مردم چیزهای حلال و پاکیزه را بر خود حرام کردند آگاه باشید که من شب‌ها می‌خوابم و با همسرانم ارتباط دارم و غذا می‌خورم و هرکس از سنت من روی برگرداند از من نیست و به این وسیله اعلام کردند که رهبانیت در دین اسلام وجود ندارد.
در قرآن نیز همواره دیدیم که خداوند امر و اشاره می‌کند به استفاده صحیح از نعمت های حلال الهی بارها رد قرآن کلمه کولو آمده که بخورید، استفاده کنید و بهره ببرید.

دو آیه پس از این نیز خداوند می‌فرماید: «وَ کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» ولی همیشه پس از خوردن قیدی «کُلُوا» «واشکرو» و «کُلُوا» «وعلموا» و «کُلُوا» «و لاتسرفوا» و «کُلُوا» «ولا تتبعوا خطوات شیطان» یعنی از آنچه حلال است استفاده کنید ولی استفاده صحیح و درست داشته باشید.

آیه بعدی که به آن پرداخته شد آیه دوم سوره انعام است که با اشاره به این آیه که خداوند می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰأَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ۖثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ» به بهانه این آیه تفاوت اجل مسمی و اجل معلق بیان شد. دو نوع اجل وجود دارد که یک اجل مسمی مطلق و مفروض است که ثانیه ای در آن تأخیر و تعجیل نمی شود و عمر و پیمانه ای که برای هر کس مشخص شده ثانیه ای کم یا زیاد نخواهد شد و یک اجل مشروط و معلق وجود دارد که به واسطه شرایط قابل تغییر است.

ممکن است انسان به واسطه بی احتیاطی در 40 سالگی تصادف کند و بمیرد یا به خاطر تغذیه نادرستی که کرده و درست به سلامت خود نرسیده سکته کند و بمیرد. اجل معلق را می‌توان با چیزهایی مانند صدقه دادن، صله رحم و زکات دادن و دعا کردن می‌توان تأخیر انداخت و عمر را طولانی کرد و انجام ندادن برخی از امور نیز سبب کوتاه شدن عمر انسان می‌شود و اجل به تعجیل می‌افتد و زودتر اتفاق می‌افتد ولی اجل مسمی هیچ تأخیر و تعجیلی در آن نیست و سر زمان خود هر انسانی زمانی که عمرش تمام شد از دنیا می‌رود.

آیه بعدی آیه 103 سوره انعام «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» بود که بحث رؤیت خدا است و به دلیل آنکه در چند بخش قرآن به آن اشاره شده یکی از مباحث کلامی و مهم است که همواره به آن اشاره می‌شود. اینکه آیه خداوند را می‌توان مشاهده کرد یا خیر با دلایل عقلی و نقلی او را اثبات می‌کنند ولی منظور دیدن خدا در آیات قرآن چیست. برای توضیح این مطلب بسنده می‌کنیم به روایتی از امام صادق علیه السلام زمانی که معاویة بن وهب خدمت ایشان رسید و گفت نقل شده مؤمنان در بهشت پروردگار خود را مشاهده می‌کنند به چه شکلی است امام تبسم تلخی کردند و فرمودند: ای معاویه چه قدر زشت است انسان 70 تا 80 سال عمر کند در ملک خدا زندگی و از نعمت هایش تناول کند ولی او را آنچنان که شایسته است نشناسد.

ای معاویه پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز پروردگار را با این چشم مشاهده نکرد مشاهده بر دو گونه مشاهده با چشم دل و مشاهده با چشم ظاهر است هر کس مشاهده با چشم دل را بگوید درست گفته و هر کس مشاهده با چشم سر را بگوید دروغ گفته و به خدا و آیات خدا کافر شده زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند هر کس خدا را شبیه آفریدگانش بداند کافر است.

نکته پایانی در زمینه آیه 112 سوره انعام وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلي‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَاست که خداوند می‌فرماید همه انبیا دشمنانی از جن و انس داشتند در واقع شیاطین وسوسه می‌کنند و کار اولشان وسوسه است و پس از این که وسوسه در انسان‌ها تأثیر گذاشت اخوان شیاطین می‌شوند و پس از جلوتر رفتند. در نهایت انسان‌ها شیاطین می‌شوند و شیاطین انس می‌شوند.
نکته در این زمینه این است که ما همه کارها از جهتی به خدا نسبت می‌دهیم زیرا همه چیز از خدا است و اختیار، آگاهی، قدرت و علم همه موجودات از خداوند است و اگر شیاطین با پیامبران دشمنی می‌کنند با اجازه خداوند این کار را انجام می‌دهند ولی به این معنا نیست که آنها اخبار دارند بلکه انسان‌ها و اجنه اختیار دارند و با اختیار خودشان این راه را برمی گزینند و دشمنی می‌کنند.

این سؤال مطرح است چرا خداوند جنیان را آفرید و آنها را وسیله انحراف انسان‌ها قرار داد. در جواب باید بیان کرد وسوسه‌ها و انحرافات به تنهایی عامل انحراف نیستند و شیطان به تنهایی وسوسه می‌کند بلکه گوش دادن یا دل سپردن به آنها عامل انحراف است. اگر صرف وسوسه باشد منحرف نمی شود تبعیت و گوش دادن و پیروی است که سبب وسوسه می‌شود از آنطرف بسیاری از مواقع این وسوسه‌ها سبب تکامل انسان‌ها و سبب ورزیده شدن می‌شود. در مبارزه با شیطان ظرفیت ما افزایش پیدا می‌کند پس شیطان می‌تواند وسیله‌ای برای تکامل انسان باشد.
انتهای پیام

captcha