راهکارهای عملی نهج‌البلاغه برای مشکلات بشریت؛ از اقتصاد مقاومتی تا حقوق بشر
کد خبر: 3814778
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۳
حجت‌الاسلام مهدوی ارفع تبیین کرد:

راهکارهای عملی نهج‌البلاغه برای مشکلات بشریت؛ از اقتصاد مقاومتی تا حقوق بشر

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام مهدوی ارفع با انتقاد از بهره نگرفتن مسلمانان از نهج‌البلاغه برای حل مشکلات جامعه، به تبیین چند نمونه از راهکارهای عملی امیرالمؤمنین(ع) در حوزه اقتصاد مقاومتی و حقوق شهروندی پرداخت.

حجت‌الاسلام حمیدرضا مهدوی ارفع، مبلّغ نهج‌البلاغه، در گفت‌وگو با ایکنا؛ به تبیین کارکرد نهج‌البلاغه برای حل مشکلات امروز پرداخت و تصریح کرد: امیرالمؤمنین(ع) عصاره علم، تجربه، حکمت و آینده‌بینی خودش را در نیم‌صفحه جمع کرد و در ساعت آخر عمرش در نامه ۴۷ نهج‌البلاغه، که آخرین وصیت‌نامه‌شان است، ارائه کرد. این وصیت‌نامه حاوی مجموعه‌ای از تعالیم اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی است که اگر کسی این توصیه‌ها را درست بخواند و به بشریت ارائه کند، متوجه می‌شود که بشر معاصر گرفتاری‌هایش ناشی از کجاست و راه نجات و برون‌رفت از این گرفتاری‌ها چیست.

سبقت در عمل 

وی افزود: ایشان به مسلمانان توصیه می‌کند: «الله، الله فی القرآن؛ شما را به خدا، شما را به خدا حواستان به قرآن باشد». منظور حضرت از سفارش به قرآن، سفارش به حفظ و تجوید و صوت و لحن و تفسیر آن نیست. حضرت می‌فرمایند چیزی که من از آن نگران هستم این است: «لایسبقنّکم فی العمل به غیرکم؛ غیر مسلمانان در عمل کردن به قرآن از شما مسلمانان پیشی بگیرند».

مهدوی ارفع با بیان اینکه غیر مسلمانان از مسلمانان در حوزه‌های مختلف از جمله نظم، تولید علم و ... از ما جلو زدند، گفت: این در حالی است که تولید علم نخستین تعلیم دین به ما بوده است: «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ؛ آنچه را که انسان نمى‏‌دانست [بتدریج به او]آموخت»(سوره علق، آیه ۵). همچنین نظم اولین توصیه امیرالمؤمنین(ع) به فرزندانشان است: «اوصیکم بتقوی الله و النظم أمرکم»، نظم داشته باشید تا همه چیز سرجایش باشد. امیرالمؤمنین(ع) در این وصیت‌ها یک نکته به مسلمانان آموخته است که خود گنجی ارزشمند است.

تقدم رعایت حقوق شهروندی بر مستحبات

وی در ادامه به تبیین جایگاه «حقوق شهروندی» در نهج‌البلاغه پرداخت و اظهار کرد: در حوزه شهروندی حضرت ابتدا به سراغ همسایگان می‌رود. در این وصیتنامه ایشان توصیه نمی‌کند به اینکه نماز شبتان قضا نشود یا اینکه روزه مستحبی بگیرید، بلکه می‌فرمایند: «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ؛ یعنی مراقب همسایه‌ها باشید که پیامبر شما آن قدر به حقوق همسایه توصیه می‌کرد که ما ترسیدیم برای همسایه هم ارث تعیین کند». توصیه سوم حضرت این است که مواظب کسانی باشید که ضعیف هستند: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ». منظور ایشان ایتام هستند. حضرت می‌فرمایند نکند یتیمان گاهی گرسنه بخوابند و حقشان ضایع بشود.

ارفع در ادامه گفت: به هر حال یک مسئله این است که به عنوان امت اسلام چه گرفتاری‌هایی داریم. این همه کشتار و اختلاف و از همه بدتر این همه عقب‌ماندگی در حوزه تمدن و فرهنگ از زمره مشکلات جامعه مسلمین است. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه دو جمله دارند که به نظرم هنوز بسیاری از مفسران به آن نرسیده‌اند. ایشان دو بیان دارند که نتیجه و مضمون آن این است که اگر با من باشید هم دنیای شما را آباد می‌کنم و هم آخرت شما را آباد می‌کنم. آن دو جمله بدین شرح است: یکی در بخش حکمت‌هاست که می‌فرمایند: اگر من را گرفتار این فتنه‌ها نمی‌کردید و اگر از این فتنه‌ها سر بیرون بیاورم دنیای شما را تغییر خواهم داد: «لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَاىَ مِنْ هذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَیَّرْتُ أَشْیَاءَ». در مورد آخرت هم فرمود:‌ ای مردم اگر دستتان را در دست علی(ع) بگذارید هرچند دشوار همه شما را به بهشت می‌برم. معنای این دو عبارت نورانی این است که چنان تمدنی برای شما می‌سازم که آباد کردن دنیایش با رستگاری در آخرت سازگار باشد، رستگاری در آخرت با آباد کردن دنیا سازگاری داشته باشد.

توهم یا پیشرفت یا دین

حجت‌الاسلام مهدوی در ادامه به تبیین نگاه امیرالمؤمنین(ع) در خصوص سازگاری پرداختن به دنیا و آخرت اشاره کرد و گفت: گرفتاری اصلی بشر امروز یک مسئله است و اینکه برخی تصور می‌کنند باید دین را کنار بگذاریم تا پیشرفت کنیم. برخی در مقابل، تصور می‌کنند باید قید پیشرفت کردن را بزنیم و دنبال دین باشیم. امیرالمؤمنین(ع) بر این اندیشه خط بطلان می‌کشد، یعنی اصلا پیشرفت منهای دینداری معنا ندارد، همچنین دینی که محصولش پیشرفت حقیقی نباشد اصلا دین نیست، بلکه یک خرافه است.

وی ادامه داد: در خطبه ۲۰۹ می‌خوانیم امیرالمؤمنین(ع) به خانه یکی از یارانش رفت. وقتی وارد منزل شد مشاهده کرد چه خانه بزرگ و گران‌قیمتی دارد. با مهربانی به او گفت: برادر، این خانه به این بزرگی به چه دردت می‌خورد در حالی که آخرت به این خانه بیشتر احتیاج داری. بعد در جا فرمودند: البته اگر بخواهی می‌توانی با همین خانه وسیع به آخرت برسی. چگونه؟ با مهمانی دادن و صله رحم: «مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ». اینقدر از این نگاه جذاب مولا خوشحال شد که شروع کرد از برادرش شکایت کردن. گفت: آقا من از برادرم به شما شکایت دارم. حضرت فرمود: چرا؟ پاسخ داد: یک عبا بر دوشش انداخته است و از دنیال کناره‌گیری کرده است. امیرالمؤمنین(ع) که امام الزاهدین است عصبانی شد و فرمود: بگویید نزد من بیاید.

عهد خداوند از مسئولان حکومت

مهدوی ارفع افزود: وقتی آن شخص خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسید، حضرت بر سر او داد کشید و فرمود:‌ ای دشمنک خویشتن، در تیررس شیطان قرار گرفتی. بعد حضرت شروع کرد به توبیخ آن مرد و فرمود چه کسی گفته اسلام چنین است، چرا به زن و فرزندت رحم نمی‌کنی و .... یعنی این نوع زهدی که تو را از کار و تلاش بازدارد مردود است. آن فرد وقتی بیانات امیرالمؤمنین(ع) را شنید، به جای آنکه فکر کند و متوجه اشتباه خود بشود گفت: پس تو چرا از من ساده‌تر زندگی می‌کنی؟ حضرت در پاسخ فرمود: وای بر تو، تو نباید خودت را با من مقایسه کنی. خدا از مسئولین حکومت اسلامی عهد گرفته است که همواره در حد ضعیف‌ترین مردم زندگی کنند. چرا؟ تا فقیر طغیان نکند: «وَیْحَکَ إِنِّی لَسْتُ کَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ». الآن در دنیا یک درصد مرفه هستند، ۹۹ درصد دادشان بلند است. در جامعه خود ما برخی مسئولین در کاخ‌ها نشسته‌اند، آنگاه از مردم انتظار دارند که با مشکلات بسازند.

پژوهشگر نهج‌البلاغه در ادامه تأکید کرد: راه نجات بشریت امروز بازگشت به نگاه امیرالمؤمنین(ع) است. حتی قرآن منهای امیرالمؤمنین(ع) نتیجه‌اش داعش و وهابیت است. علی(ع) در همه عرصه‌ها به ما آموخته است نگاه اسلام ناب که دین و دنیا را با هم جمع می‌کند همین نگاه است. من به عنوان مبلغ بین‌المللی در کشور‌های مختلف وقتی برای اهل فکر فقط عبارات نهج‌البلاغه را ترجمه می‌کنم مردم ضجه می‌زنند که این اندیشه‌ها برآمده از کجاست؟ یک دانشمند اروپایی می‌گوید اگر بار دیگر علی(ع) سر از خاک بیرون آورد و بر فراز منبر کوفه بنشیند شما مسلمانان خواهید دید که چگونه دانشمندان اروپایی گوش تا گوش مسجد بزرگ کوفه می‌نشینند و قلم به دست منتظرند از گوهر‌های علم علی(ع) استفاده کنند. متأسفانه ما هزار و چهار صد سال است این گوهر را در اختیار داریم، ولی از ان استفاده نکردیم.

نهج‌البلاغه؛ عصاره جامعه‌سازی

وی تصریح کرد: فکر می‌کنم نهج‌البلاغه آن نسخه جامع و عصاره گرفته‌شده واقعاً جامعه‌سازی است که از قرآن و سیره پیامبر(ص) و عقلانیت گرفته شده و امیرالمؤمنین(ع) چکیده این تعالیم را به خورد بشریت داده است. اگر بخواهم جمله به جمله نهج‌البلاغه را برای شما شرح دهم می‌توانم سه سال سر پا بایستم و توضیح بدهم. مثلاً در خصوص اقتصاد مقاومتی، نامه ۲۵ نهج‌البلاغه راهگشا است. مقام معظم رهبری چند سالی است که سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند، ولی هنوز پیاده‌سازی نشده است؛ چرا؟ چون مسئولان باور ندارند که راه درست این است. در حالی که امیرالمؤمنین(ع) هزار و چهارصد سال پیش در نامه ۲۵ که وصیت‌نامه مالی ایشان است این عبارت را بیان فرمودند: با کسی که این اموال بعد من در دست اوست شرط می‌کنم که اصل مال را حفظ کرده و تنها از میوه و درآمدش استفاده کنند و هرگز نهال خرما را هم نفروشند تا همه این سرزمین به گونه‌ای یک پارچه زیر درختان خرما قرار گیرد تا رهگذر راهش را پیدا نکند.

وی اضافه کرد: اصل اول سیاست‌های اقتصاد مقاومتی هم اشاره به همین مطلب است که می‌گوید خام‌فروشی نفت ممنوع است. با این وجود سال‌هاست نفت و گاز این کشور را به اروپا صادر می‌کند و اروپاییان با استفاده از آن در سرمایه کشنده خانه‌های خود را گرم می‌کنند و کارخانه‌های خود را با آن راه می‌اندازند، بعد با انرژی که از ما گرفتند به تولید محصول می‌پردازند و ما را تحریم می‌کنند. چرا؟ چون امتی هستیم که ارزش سرمایه‌هایمان را نمی‌دانم. چرا؟ چون نهج‌البلاغه نخواندیم. نهج‌البلاغه عصاره‌ای است از مجموعه‌ای که کتب آسمانی خصوصا قرآن، سیره پیامبر(ص) و عقلانیت. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه به ما یاد داده است که آدم یا عالم است یا جاهل؛ یعنی می‌تواند عالم جاهل باشد، چون عاقل نیست. بعد حضرت عقل را توصیف کرده است.

عقلانیت مبتنی بر نهج‌البلاغه

حجت‌الاسلام مهدوی در پایان گفت: امروز اگر عقلانیت مبتنی بر نهج‌البلاغه به جامعه بازگردد که به خداسوگند راه ساده‌ای دارد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اجازه دهید مردم از همین کودکی با نهج‌البلاغه بزرگ شوند. ما توهمی ساختیم به عنوان «سخت بودن نهج‌البلاغه». آنگاه به تناقض رسیدیم. به کسانی که معتقدند نهج‌البلاغه سخت است می‌گویم که اولاً مخاطبان نهج‌البلاغه در آن زمان چه کسانی بودند؟ آیا امثال ملاصدرا بودند؟ خود امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند که نادان‌ترین مردم تاریخ. چطور آن‌ها بیانات حضرت را می‌فهمیدند، ولی ما نمی‌فهمیم؟ ثانیاً این نهج‌البلاغه که شما ادعا می‌کنید خیلی سخت است، چرا «نهج‌البلاغه» نامیده می‌شود؟ «بلاغت» یعنی یک حرفی بزن که همه متوجه بشوند. ثالثاً پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما که در مکتب تحصیل می‌کردند، اولین درسی که می‌خواندند گلستان سعدی بود. اکنون گلستان سعدی را جلوی استادان دانشگاه بگذارید نمی‌توانند بخوانند. اگر بتوانیم نهج‌البلاغه را آسان و ارزان به متن جامعه بیاوریم، مردم با تئوری جامع زندگی در عصر جدید آشنا می‌شوند.

انتهای پیام

captcha