انقلابی‌گری شهید بهشتی قبل و بعد از پیروزی انقلاب توأم با عقلانیت بود
کد خبر: 3821973
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۳
حجت‌الاسلام ایزدهی:

انقلابی‌گری شهید بهشتی قبل و بعد از پیروزی انقلاب توأم با عقلانیت بود

گروه اندیشه ــ رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ضمن اشاره به ابعاد شخصیتی شهید بهشتی بیان کرد: ایشان شخصیت انقلابی بودند که قبل از پس از انقلاب همواره عقلانیت را در دستور کار قرار می‌دادند.

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی اندیشه‌های شهید بهشتی پرداخت و با اشاره به مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی وی بیان کرد: وقتی می‌خواهیم اندیشه را تحلیل کنیم و قصد داریم که شاخصه‌ها و گستره‌ها را جمع کرده و یک برایندی از آن‌ها ارائه کنیم می‌توانیم با استفاده از آن برایند شخصیت یک نفر را مورد بررسی قرار دهیم و با توجه به این مسئله و با توجه به ویژگی‌های اندیشه‌ای شهید بهشتی، می‌توان رویکرد انقلابی‌گری را به ایشان نسبت داد که به عنوان یک کارگزار ارشد انقلاب اسلامی مطرح بوده است.

شخصیت شهید بهشتی از منظر انقلابی‌گری

وی در ادامه افزود: این رویکرد انقلابی در عرصه مبنا، بنا، رفتار‌ها و بینش‌ها هر کدام نمود‌های خاص خود را دارد و مانند روحی در یک کالبد است که اگر این روح را که عبارت از انقلابی‌گری است از این کالبد برداریم، در واقع اینطور می‌شود که اجزاء وجود دارند، اما در این جسم، حیات شکل نمی‌گیرد؛ لذا باید از منظر انقلابی‌گری، شخصیت شهید بهشتی را مورد بررسی قرار دهیم.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: قبل از اینکه بگویم شهید بهشتی از نظر انقلابی‌گری چه رویکردی داشته، باید مفهومی از انقلابی‌گری را توضیح دهم و بعد ببینیم مفاهیمی که امروزه در مورد انقلابی‌گری وجود دارد، آیا با اندیشه‌های شهید بهشتی منطبق بوده است و اگر منطبق بوده ایشان چه رویکردی نسبت به این مفهوم داشته است.

وی تصریح کرد: در مورد انقلابی‌گری، یک رویکرد عامیانه وجود دارد که البته به معنای انقلاب اسلامی نیست، بلکه انقلاب به معنای تحول، تغییر و به تعبیر دیگر، روزآمد بودن و فرزند زمانه خویش بودن و به روزمرگی دچار نشدن است. با این رویکرد شهید بهشتی یک انقلابیِ پس از انقلاب نیست بلکه در زندگی شخصی خود هم انقلابی است.

ایزدهی در ادامه بیان کرد: زمانی که ایشان جوان بود، در تهران مدرسه‌ای داشت که در فضای موجود آن زمان، دانش‌آموزان در فضای دینی تربیت شوند و با این کار، فضای معنویت را ایجاد می‌کرد که نتیجه این تربیت در جامعه منعکس شود؛ لذا همیشه تحول‌خواه بود و زمانی که به آمد، در این شهر فضای موجود وضعیت مشخصی داشت، اما وی مدرسه‌ای ایجاد کرد که رویکرد خاصی را دنبال می‌کرد و به علوم رایج و متناسب با پاسخگویی به شرایط زمانه توجه داشت. همچنین به هامبورگ رفت و در هر صورت از کوچکترین مرحله زندگی که شروع می‌شود به مدرسه‌سازی می‌پردازد تا جریانی ایجاد کند و در ادامه نیز به پس از انقلاب اسلامی می‌رسیم که ایشان برای جمهوری اسلامی ساختاری می‌نویسد، یعنی از پایین‌ترین سطح تا بالاترین سطح این روزآمدی، تحول‌خواهی و قانع نبودن به وضعیت موجود در ایشان جلوه‌گر است و به همین دلیل از ایشان یک شخصیت خستگی‌ناپذیر می‌سازد. اگر بخواهیم انقلابی گری را به این معنا بدانیم، ایشان در زمان قبل و بعد از انقلاب اسلامی یک انقلابی است.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به رویکرد دیگری که در انقلابی‌گری مطرح است تصریح کرد: یک رویکرد دیگری از انقلابی‌گری وجود دارد و آن عبارت از چیزی است که بر سر زبان‌های مردم رایج است. یعنی کسانی که رفتار افراطی داشته باشند و از عقلانیت متناسب نیز برخوردار نباشند؛ بنابراین قبل از انقلاب، به کسانی انقلابی می‌گفتند که در مواجهه با طاغوت زمان، رفتار‌هایی داشتند که در قالب شکستن شیشه‌ها و دادن شعار و ... نمود پیدا می‌کرد.

مرحله گذار از انقلاب

وی در ادامه افزود: اما نکته این است که آیا داشتن این رویکرد تخریبی و تند جزء ذاتی معنای انقلابی بودن است یا در مرحله گذار از زمان از بین بردن طاغوت تا زمان تاسیس حکومت اسلامی تغییر می‌کند؟ یعنی اقتضای انقلابی بودن و رفتار انقلابی در زمانه خود، این است، اما آیا پس از تثبیت انقلاب نیز همان رفتار انقلابی که قبل از پیروزی وجود داشت باید باشد؟ پاسخ منفی است. انقلابی‌گری به معنای عقلانیت متناسب با براندازی نظام طاغوت آن رفتار را اقتضا می‌کند و عقلانیت متناسب با اداره و پیشبرد نظام و کارآمدی آن، حکایت دیگری دارد و در این مرحله رفتار‌ها مانند رفتار‌های قبل از انقلاب نیست.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در اینجا و پس از انقلاب، هنجار به ساختار تبدیل می‌شود و اصل انقلابی‌گری مقتضی نوعی آرامش و ساختارسازی است، اما سنخ مبارزه با طاغوت یک هیجانی می‌طلبد که در مرحله تاسیس و استمرار، این هیجان لازم نیست، بلکه آرامشی برای یک تشکیل یک ساختار لازم است.

عقلانیت در قالب قانون اساسی

وی در ادامه افزود: خراب کردن یک ساختمان همیشه همراه با آلودگی و ایجاد سر و صدا و ... است، اما در مرحله تاسیس، کار مبتنی بر یک نقشه راه و منطق پیشینی است که آرامش را در بردارد؛ لذا در این فضا باید از شهید بهشتی به عنوان یک انقلابی یاد کرد، با این توضیح که قبل از انقلاب هم رویکرد ایشان با رویکردی که جریان‌هایی مانند مجاهدین خلق داشتند متفاوت بود، همچنین رویکرد ایشان با کسانی که رویکرد نظامی‌گری داشتند هم تفاوت داشت. شهید بهشتی، قبل از انقلاب نیز حاضر نبود که نظام اجتماعی را به‌هم بریزد، لذا وقتی سوار ماشین می‌شود و در نیمه‌های شب این ماشین به چراغ قرمز می‌رسد، می‌گوید که باید بایستید، در حالی که با رژیم شاه مخالف بود، اما معتقد بود که رعایت این قوانین در راستای حفظ نظم اجتماعی است، بنابراین برخورد‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی او نیز با عقلانیت همراه بود. این عقلانیت در زمان تاسیس نظام، رویکرد اندیشه‌ای به‌خود می‌گیرد و در قالب قانون اساسی در می‌آید و در قالب ایجاد ساختار‌های نظام هم ساختاری می‌شود.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: باید به این نکته هم توجه داشت که در همه انقلاب‌ها افراد انقلابی داریم، اما بحث روی انقلابیِ طراز انقلاب اسلامی متفاوت است. وقتی می‌گوییم انقلاب اسلامی، ویژگی‌هایی دارد که اگر کارگزار و یا شهروند نظام متصف به این ویژگی‌ها باشد، انقلابی است؛ لذا در طراز انقلاب اسلامی باید معلوم شود انقلابیِ طراز کیست که به عنوان مطالعه موردی و نمونه‌ای شهید بهشتی مطرح کرده‌ایم.

وی در ادامه افزود: اگر انقلاب اسلامی را بر اساس مولفه‌هایی مانند مردم‌سالاری دینی، ولایت، قیام مستضعفین علیه مستکبران، عدالت‌محوری و مسائلی از این قبیل معنا کنیم و خداوند را در معادلات سیاسی و اجتماعی داخل کنیم و از ماده‌گرایی و سکولاریسم بگذریم، با یک پدیده‌ای مانند شهید بهشتی مواجه می‌شویم که این خصوصیات را دارد. یعنی از یک طرف، وقتی وارد بحث اندیشه می‌شود مباحث ایشان برآمده از ترکیبی از مبانی دینی به علاوه تطبیقش بر علوم رایج موجود است، یعنی علم اسلامی روزآمد، متناسب با اداره جامعه است و اینطور نیست که صرفا متناسب با تدریس در حوزه یا دانشگاه باشد. اگر ولایت فقیه را نماد عمده انقلاب می‌دانیم، می‌بینم که شهید بهشتی کاملا پایبند این مسئله است. وقتی در مشکلات و گیر‌های اوایل انقلاب، به ایشان تهمت‌هایی می‌زدند، طبیعتی است که در این مواقع حق هر انسانی است که از خود باید دفاع کند و حداقل به شفاف‌سازی بپردازد، اما بهشتی در این فضا سکوت می‌کند و می‌گوید امام گفته که به این مسائل پاسخ ندهم و سکوت کنم؛ بنابراین ولایت‌پذیری در بهشتی، نه به مثابه شعار، بلکه به مثابه عمل تجلی دارد که در سخت‌ترین مواقع که هر انسانی دوست دارد نسبت به مسائلی که برایش ایجاد می‌شود جواب دهد، می‌گوید، چون امام من را از پاسخ دادن منع کرده سکوت می‌کنم.

مردم‌سالاری و شهید بهشتی

ایزدهی بیان کرد: نکته دیگری که در بحث مدیریت انقلابی شهید بهشتی مطرح است اینکه، یکی از ویژگی‌های عمده انقلاب اسلامی، مردم‌سالاری دینی است. یعنی ما دموکراسی به معنای خودبنیاد بودنِ مبانیِ انسانی نداریم و از یک طرف، دین‌محوریِ غیرمبتنیِ بر مردم نیز نداریم. یعنی به تعبیر رهبری، در مردم‌سالاری دینی ما، اینطور نیست که مردم‌سالاری و دین‌سالاری دو چیز باشند که دین را از اسلام و مردم‌سالاری را از غرب بگیریم، خیر این‌ها دو روی یک سکه‌اند، یعنی مردم‌سالاری ما نیز بر دین ما مبتنی است و شهید بهشتی به شدت اینطور بود و در ورطه دموکراسی غرب نیفتاد همچنان که در ورطه دین‌محوری فارغ از مردم هم نیفتاد؛ لذا نماد قانون اساسی ما، جمهوری اسلامی می‌شود، یعنی جمهوریت و اسلامیت به مثابه دو روی یک سکه می‌شوند.

وی در ادامه افزود: شهید بهشتی یک مجتهد است و کتبی در مورد اندیشه اسلامی دارد که سر جای خود است و از طرف دیگر، مردم‌سالار بودن نظام نیز این اقتضا را دارد که به مردم پاسخگو باشد و این نظام باید در قبال انتقادات گوش شنوا داشته باشد و حق رای را به رسمیت بشناسند که در این زمینه نیز با کسی مانند شهید بهشتی مواجه می‌شویم که با اینکه حاکم است و مسئولیت دارد، اما رویکرد او این است که با مردم و در میان مردن باشد.

رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: انقلاب اسلامی از جانب مستضعفان علیه مستکبران است و نمی‌شود که کارگزار ارشد نظام انقلابی باشد، اما ساده‌زیست نباشد. البته این نکته را نیز باید بگویم که کارگزاران انقلاب‌ها معمولا فراز و فرود دارند و خوبی انقلاب اسلامی نیز این است که در مقام پالایش است و مردم نیز از مسئولان ساده‌زیستی را توقع دارند و اگر مسئولی بخواهد باقی بماند باید بر اساس هنجار‌های انقلاب و ارزش‌های مبتنی بر باور‌های مردم کار کند.

یادآور می‌شود، این صحبت‌ها در برنامه تلویزیونی بصیر که شب گذشته از شبکه چهارم سیما با محوریت اندیشه‌های شهید بهشتی روی آنتن رفت بیان شده است.

انتهای پیام

captcha