به گزارش ایکنا؛ نشست علمی «الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی در فضای مجازی» با حضور حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، روز گذشته، ۴ تیرماه، در محل مرکز علوم انسانی اسلامی صدرا برگزار شد.
غلامی در این نشست اظهار کرد: موضوع بحث بنده در این نشست پیشنهاد الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی است که من نام آن را «الگوی شش ضلعی» گذاشتهام. برای ارائه این بحث، ابتدا یک بحث مقدماتی در باب اهمیت فوقالعاده فضای مجازی و نسبت آن با انقلاب اسلامی دارم؛ سپس اصول راهبردی جمهوری اسلامی ایران درباره فضای مجازی را مطرح میکنم و در نهایت خود الگو و اضلاعش را به مثابه الگوی مطلوب حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی تشریح خواهم کرد. در شروع بحث و به عنوان مقدمه، چند مطلب مهم و تعیینکننده که نقش مهمی در درک مباحث خواهد داشت را خدمتتان مطرح میکنم.
وی ادامه داد: باید بدانیم با چه پدیده مهمی روبرو هستیم. هرچند من فضای مجازی را جهان دوم تلقی نمیکنم، اما نمیتوان انکار کرد که فضای مجازی تقریباً در همه سطوح زندگی فردی و اجتماعی مردم جهان نفوذ کرده و در آینده نزدیک، نفوذ خود را در چند گام تازه، تکمیل خواهد کرد. در واقع، فضای مجازی در حال ایجاد یک تمدن جدید بشری است که نه فقط از تمدنهای قبلی به مراتب پیشرفتهتر و در عین حال پیچیدهتر است، بلکه علاوه بر سرعت برقآسای خود، فراگیرتر است یعنی دایره هضم و جذب آن از تمدن غرب مدرن بیشتر است. نکته دوم اینکه روشن است که فضای مجازی از بطن مدرنیته متولد شده است. یعنی با وجود آنکه از آن به عنوان تمدن جدید تعبیر شده، اما منقطع یا در عرض مدرنیته نیست بلکه در طول مدرنیته است. بنابراین، هم جهانبینی حاکم بر فضای مجازی، جهانبینی سکولار است و هم به تبع آن، ایدئولوژی زاییده از آن یک ایدئولوژی سکولار است؛ لذا وقتی گفته میشود که فضای مجازی یک پدیده مدرن است، یعنی با ابتناء به اصول مدرنیسم شکل گرفته و به جلو میرود. البته من تسلط اصول مدرنیسم در فضای مجازی را مطلق نمیدانم و از همین جهت معتقدم شورش علیه ایدئولوژی فضای مجازی و تغییر در آن ممکن است؛ پس میتوان گفت، جمهوری اسلامی ایران، همچنان که با تصرف نسبی در فناوریهای مدرن به نفع اهداف خود از آنها استفاده کرده است، در فضای مجازی نیز این تصرف و بهرهبرداری ممکن است هرچند نباید جانب احتیاط را از دست داد.
فضای مجازی زیستی خارج از جهان واقع نیست
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا افزود: همان طور که در ابتدا اشاره کردم، تلقی من از فضای مجازی، شکلگیری یک جهان جدید در مماس یا در بطن جهان واقع نیست. اصولاً تعبیر مجازی یا virtual کمی فریبنده است و این تصور را به وجود میآورد که فضای مجازی بیرون از جهان واقع خلق شده و را شکل میدهد، لکن از نظر من، هر آنچه در فضای مجازی رخ میدهد، حتی آنچه از آن به محیطهای شبیهسازیشده، کاملاً خیالی و متفاوت از جهان واقعی تعبیر میشود، نه فقط مبدأ آن جهان حقیقی است بلکه مقصد و انتهای آن هم جهان واقعی است و اگر جهان واقعی نباشد، کالعدم است. ممکن است بعضی این مجاز را با مجاز فلسفی مقایسه کنند، و بر اساس آن فضای مجازی را امری غیرواقعی توصیف کنند، این در حالی است که در مجاز فلسفی، ایجاد کلی در ذهن نیز بالعرض وجود عینی دارد هرچند مصداق ذاتی وجود تلقی نمیشود. پس هر آنچه در ذهن متولد میشود وجود واقعی دارد با این ملاحظه که نه فقط منشأ آن جهان واقع است، بلکه میتواند آثار بزرگی در جهان واقع داشته باشد. البته از آنجا که فضای مجازی یک محیط فیزیکی است، عینیت در آن از جهات زیادی با عینیت در ذهن انسان متفاوت است. نکته چهارم اینکه فضای مجازی ویژگیها و مؤلفههایی دارد که اگر این مؤلفهها عمیقاً درک نشود، مواجهه درست با آن را ناممکن میسازد. یکی آنکه فضای مجازی، «شبکهای» است. شبکه یعنی یک سیستم درونْپیوندی تا حدی شبیه مغز و سلسله اعصاب در بدن انسان که افراد و گروهها را در این فضا به هم متصل میکند.
وی با تصریح بر اینکه باید توجه داشت که با ظهور فناوری هوش مصنوعی و حضور تمام قد آن در فضای مجازی، این شبکه به مراتب از قبل پیچیدهتر خواهد شد، گفت: ویژگی دیگر، «تعاملی» است. یعنی تولید محتوا در فضای مجازی مانند رسانههای سنتی یکطرفه نیست که یک کسی محتوایی را تولید و دیگران آن را مصرف کنند بلکه در این فضا همه حتی کوچکترین کاربر در مقام تولیدکننده قرار دارد و حتی ممکن است تولیدی بکند که از محصول یک کمپانی بزرگ تولیدی، هم بیشتر دیده شود و هم اثر بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر، به مدد شبکهای بودن فضای مجازی، هر محصولی این قابلیت را دارد که بدون هرگونه محدودیتی در تمام فضای مجازی منتشر شود. ویژگی بعدی، «فراسرزمینی» بودن فضای مجازی است. فراسرزمینی بودن یعنی اینکه مرزهای جغرافیایی و محدودیتهای اعتباری ناشی از نظم سیاسی دولت - ملت، مانع از کارکرد شبکهای فضای مجازی نیست. حتی باید گفت که هرچند جغرافیا و حاکمیت ملی در فضای مجازی هنوز اثرگذار است، اما میتوان در آینده نزدیک، شاهد شرایطی بود که حاکمیت ملی حداقلی شده، و در مواردی از بین رفته باشد و جای آن را حاکمیت شبکهای بگیرد. در اینصورت، کسانی که بر شبکه از جهات تکنیکی یا محتوایی تسلط دارند، جهان را تحت مدیریت خود قرار خواهند داد.
غلامی در ادامه یادآور شد: ویژگی دیگر، «فردگرایی مضاعف» است. فردگرایی مضاعف با فردگرایی به معنای individualism و تبعات جامعهشناختی و روان شناختی آن نسبت تنگاتنگی دارد، اما معنای آن به نحو فراتر، ناظر به گسترش قلمرو فرد در فضای مجازی است. ممکن است کسی بگوید، در شرایطی که یکی از مؤلفههای فضای مجازی شبکهای شدن است، چگونه قلمرو فرد در فضای مجازی گسترش پیدا میکند؟ در پاسخ میگوییم، فرد در عین حال که در شبکه و محیط همگرا زیست میکند، اما میتواند منویات خود را مستقل از جمع و به نحو واگرا پیش ببرد. بنابراین، شما در فضای مجازی با افرادی روبرو هستید که هرچند به ظاهر در جمع هستند و از بعضی خواص جمع سود میبرند، اما خطی مستقل و حتی در مواردی معارض با گرایشات جمع را دنبال میکنند و به اهداف خود نیز میرسند. ویژگی بعدی، «صدقگریزی» است. یک وجه صدقگریزی به هویتهای جعلی و غیرواقعی در فضای مجازی برمیگردد، اما از نظر من، صدقگریزی ابعاد وسیعتری دارد. اصولاً قابلیتهای موجود در فضای مجازی، بستر مساعد را برای رشد ویروس دروغ و فریب مهیا میکند و این استعداد را دارد که افکار عمومی جهان را از حقایق دور کند. البته این ویژگی ذاتیِ فضای مجازی نیست، اما اهمیت زیادی دارد.
وی در تبیین نکته پنجم گفت: در حال حاضر، فضای مجازی به سرعت در حال گذار است. یعنی عموماً به شکل خطی از یک فناوری به فناوری دیگر که نسبت به فناوری قبلی برتری دارد، منتقل میشود. حتی بعضیها از انتقال فضای مجازی به فناوریهای جدید مانند وب معنا یا وب هوشمند، به انقلاب در فضای مجازی تعبیر کردهاند، اما آنچه مسلم است، منظور از انقلاب، شورش علیه بنیادهای فضای مجازی و شکلگیری فضای مجازی جدید نیست، بلکه منظور، قدرت فزاینده برای رشد و توسعه جهشی است تا حدی که نه فقط ظاهر جدیدی در فضای مجازی حاکم میشود بلکه بخش مهمی از مناسبات در این فضا نیز دستخوش تغییر میشود و به تبع آن زندگی فردی و جمعی انسانها را متحول میکند. فضای مجازی با وب ۱ یا وب یکسویه شروع شد، اما به وب تعاملی یا وب ۲ منتقل شد و سپس خیلی سریع وب ۳ یعنی وب معنایی ظهور کرد. امروز هم شاهد پیدایش وب ۴ یا وب هوشمند هستیم که نه فقط ابزارها و اشیاء را هوشمند میکند، بلکه دادهها و محیط را هم هوشمندسازی میکند و حتماً آینده جدید و شگفتآوری را برای فضای مجازی رقم خواهد زد. بنابراین، فضای مجازی چه از جهت تکنیکی و چه از جهت محتوایی یک فضای پویاست و تسلط بر آن نیز به افکار پویا نیازمند است.
سیطره تفکر آمریکایی-صهیونیستی
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا تصریح کرد: امروز مقدرات فضای مجازی در اختیار شرکتهای بزرگ و فراملیتی است نه دولتهای بزرگ. البته این سخن به مفهوم آن نیست که دولتها در فضای مجازی هیچ کارهاند یا نقش ناچیزی دارند، اما واقعیت فضای مجازی گویای این است که شرکتهای فراملیتی تا حد زیادی جای دولتها را گرفتهاند هرچند دولتهایی که بر روی این شرکتها از جهات سرزمینی، امنیتی و یا فکری تسلط دارند، فعلاً برنده این صحنه به حساب میآیند با این ملاحظه که معلوم نیست این دولتها همیشه بتوانند از حربههای سرزمینی، امنیتی و حتی فکری به نفع سلطه خود بر شرکتها سود ببرند. با این حال، امروز قلب فضای مجازی از جهت زیرساختی و فنی در ایالات متحده است و پایگاه مرکزی عمده شرکتهای غول در این کشور است و لذا ایالات متحده به طور طبیعی بر روی شرکتهای بزرگ تسلط دارد، اما بحث من یک بحث فکری است؛ یعنی ببینیم امروز کدام تفکر، فضای مجازی را حتی در کشورهای اروپایی و آسیایی در قبضه دارد و شرکتهای بزرگ و فراملیتی از جهت فکری به کدام طرز تفکر وابستهاند؟ با یک نگاه گذرا به آرایش این شرکتها، روشن میشود که نوعی تفکر آمریکایی- صهیونیستی بر اکثر شرکتهای فراملیتی در فضای مجازی سایهانداخته است. برای مثال، در سال ۲۰۱۶ میلادی، هر ۵ شرکت بزرگ که نزدیک به ۵۵ درصد از اقتصاد فضای مجازی را در اختیار دارند- هرچند خود را فراملیتی معرفی میکنند-، اما زیر چتر تفکر آمریکایی- صهیونیستی قرار دارند. اپل، الفابت، میکروسافت، آمازون و فیس بوک شرکتهای غولی به شمار میروند عملاً بر فضای مجازی حکمرانی میکنند. از طرف دیگر، بزرگترین اندازه بازارهای جهانی طی ۲۰ سال گذشته در عرصههای مختلف از کامپیوتر و خدمات میزبانی و اینترنت گرفته تا کلود دادههای بزرگ، اینترنت اشیاء و ... متعلق به آمریکاییها و پیروان فکری آنها در جهان است.
وی در بیان نکته هفتم تصریح کرد: با وجود قدرت فزایندهای که آمریکاییها در فضای مجازی دارند نباید قدرت آنها را بلامنازع دانست. آمریکاییها با وجود نقاط قوتشان در فضای مجازی، نقاط ضعف زیادی هم دارند که فرصتهایی را برای عرضه اندام رقبا یا مخالفان آنها فراهم کرده است. کافی است پدیده تک اینترنتی با حکمرانی آمریکاییها مثلاً به پدیده دو اینترنتی با محوریت چینیها، روسها و ایرانیها تبدیل شود و موفق شوند تا تنها ۲۰ درصد از جمعیت کاربران دنیا را به سمت خود جذب کنند، در اینصورت شرایط همچنان به نفع آمریکاییها رقم نخواهد خورد. از سوی دیگر، اصولاً ماهیت شبکهای و تعاملی فضای مجازی، در عین حال که موقعیت سودآوری را برای شرکتهای آمریکایی به وجود آورده است، بستر مساعدی را هم برای رخنه و رشد مخالفان تفکر آمریکایی- صهیونیستی در فضای مجازی حتی محیطهای صد در صد آمریکایی مهیا نموده است بطوریکه اگر آمریکاییها سیاست سانسور و حذف مخالفان خود را از یک حدی بالاتر اجرا کنند، عملاً محیط کسب و کار خود را متزلزل و نا امن کردهاند؛ بنابراین، آمریکاییها چارهای ندارند که مخالفان خود را در فضای مجازی تحمل کنند ضمن آنکه سیاست سانسور و حذف در فضای مجازی که هویتها متکثر و در موارد بسیاری مخفی است، کار سادهای نیست. یک موضوع دیگر هم که نباید از نظرها دور بماند، وجود زمینه کشاندن بعضی از امور سرنوشتساز مربوط به فضای مجازی به مجامع بینالمللی است. امروز آمریکاییها حاکم اول و آخر فضای مجازی شدهاند، خودشان برای دیگران سهم تعیین میکنند و به هیچ کس هم پاسخگو نیستند، این در حالی است که اکثر کشورها خواهان سهم عادلانه در این فضا هستند و ترجیح میدهند به نحوی مجامع بینالمللی- با همه ایراداتی که دارند- در این عرصه نقشآفرینی کنند. بنابراین، یکی از اقدامات مؤثری که برای تضعیف سلطه آمریکاییها در فضای مجازی باید دنبال شود، وارد کردن پای مجامع بینالمللی به این میدان است.
مدیرمسئول و عضو تحریریه فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا به عنوان نکته هشتم اظهار کرد: محور و چتر بالای سر فضای مجازی، عمدتاً اقتصادی است. البته هنوز حجم تجارت و گردش مالی در فضای مجازی به یک-سوم حجم تجارت و گردش مالی در بازارهای سنتی جهان نمیرسد، اما سرعت رشد اقتصاد فضای مجازی بسیار بالاست و چه بسا طی ۱۰ سال آینده گردش مالی در فضای مجازی به پای گردش مالی در بازارهای سنتی برسد و یا حتی از آن عبور کند. از سوی دیگر، بخش مهمی از محصول عملیات جاسوسی اطلاعات در فضای مجازی یا ماحصل عملیات جهانی شدن گرایشها و میلها از طریق فضای مجازی، در خدمت اقتصاد است و شرایط بینظیری را برای رشد غولهای اقتصادی دنیا ایجاد کرده است. نکتهای که نباید از نظر دور بماند این است که فضای فرهنگی و سیاسی در فضای مجازی نیز به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در خدمت اقتصاد است و فرمولهای کسبوکار بر عمده سرویسهای بزرگ در فضای مجازی احاطه دارد، بنابراین، میتوان گفت که نه فقط انگیزه اصلی حکمرانان فضای مجازی اقتصادی است بلکه حتی کارهایی که به ظاهر غیر اقتصادی است برآیند آن اقتصادی است به نحوی که فعالیت در فضای مجازی خارج از ریل اقتصادی به سختی با موفقیت توأم خواهد شد. نکته نهم این است که وقتی چتر بالای سر فضای مجازی عمدتاً اقتصادی بود، روشن است که بازیگران اصلی فضای مجازی نه فقط از آن جهت که فضای مجازی ماهیت شبکهای و فرامرزی دارد، بلکه از آن جهت که فرمولهای کسب و کار در دنیا بر اساس بازار آزاد طراحی شده است، شرکتهای بزرگ غیر دولتی هستند. یعنی دولتها اگر مجال بازیگری هم داشتند، میدان را به نفع شرکتهای غیر دولتی باز میکردند این در حالی است که اصولاً دولتها در فضای مجازی مجالی برای عرضه اندام ندارند. با این ملاحظه، اقتصاد شرکتی آن هم از جنس دانشبنیان، اقتصادی است که با انعطافپذیری بالا در فضای مجازی بازیگری میکند و از آنجا که بازیگری در فضای مجازی مساوی است با قانون گذاری، روشن است که هر قدر شرکتها بزرگتر باشد، سهم بیشتری از قانونگذاری در فضای مجازی را به خود اختصاص خواهند دارد. اگر به حرکت گوگل طی دهه اخیر توجه کنیم، روشن میشود که این شرکت همواره با شناسایی و خرید دهها شرکت پر ظرفیت در فضای مجازی، به دنبال گسترش قلمرو خود در همه عرصهها و حکمرانی حداکثری بر فضای مجازی بوده است.
فرصت طلایی فضای مجازی برای جمهوری اسلامی
وی در خصوص فرصت طلایی فضای مجازی برای جمهوری اسلامی توضیح داد: روشن است که شکلگیری فضای مجازی برای انقلاب اسلامی که انگیزه تمدنسازی و جهانی شدن دارد، یک فرصت طلایی است. به بیان دیگر، من معتقدم شکستهشدن مرزهای فیزیکی و کمرنگ شدن نظم دولت- ملت بیش از آنکه برای انقلاب اسلامی تهدید باشد، فرصت است و روح تازهای را به حرکت جهانی انقلاب اسلامی میبخشد. با این حال، همانطور که اشاره شد، سلطه فزاینده آمریکاییها در این عرصه غیر قابل انکار است و اگر فکری برای مهار قدرت آمریکاییها و تقویت بنیه جمهوری اسلامی در فضای مجازی نشود، نه فقط از فرصتهای طلایی فضای مجازی نمیتوان استفاده کرد، بلکه موجودیت انقلاب اسلامی به خطر خواهد افتاد. در این شرایط، اول از همه باید طرز تفکر واداده که قائل به لزوم هضم در فضای مجازی فعلی با هدف بقاء است به انزوا کشیده شود. آن طرز تفکری باید در متن جمهوری اسلامی باشد که نه فقط هضم شدن در فضای مجازی را قبول نداشته باشد، بلکه با ادراک مزیتهای جمهوری اسلامی و در نقطه مقابل، نقاط ضعف آمریکاییها در فضای مجازی، امکان رقابت با آمریکاییها در این میدان را با کمک جهان اسلام و همچنین کشورهای مشترکالمنافع امکانپذیر بداند. ممکن است کسی بگوید، اندازه سرمایهگذاری ما در مقایسه با آمریکاییها در فضای مجازی در خوشبینانهترین وجه، یک به هزار هم نیست، آنوقت چگونه میتوان توقع داشت که جمهوری اسلامی ایران خود را در موقعیت رقابت با آمریکاییها در نظر بگیرد؟ در پاسخ میتوان گفت که نوع رقابت ما با آمریکاییها نباید رقابت کلاسیک باشد بلکه آن رقابتی با آمریکاییها موفقیتآمیز خواهد بود که نامتقارن و ناظر به نقاط ضعف آمریکاییها در فضای مجازی طراحی شود ضمن آنکه ما در این میدان تنها نیستیم و میتوانیم شرکای قدرتمندی را برای خود پیدا کنیم که هرچند ممکن است در محتوا با انقلاب اسلامی همسو نباشند لکن در انهدام سلطه فناوری و اقتصادی آمریکاییها در فضای مجازی با ما به صورت مقطعی یا دائم در یک خط قرار دارند.
وی به عنوان نکته یازدهم خاطر نشان کرد: نباید از نظر دور داشت که امروز فضای مجازی به مهمترین ابزار جنگ فرهنگی و حتی سیاسی، اقتصادی و امنیتی آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. در واقع، وقتی از فضای مجازی صحبت میکنیم، با یک شرایط معمولی روبرو نیستیم بطوریکه جمهوری اسلامی ایران از این جهت با کمتر کشوری قابل مقایسه است. حتی مسأله چین و روسیه با آمریکاییها و عمق درگیری آن در فضای مجازی، با مسأله و عمق درگیری جمهوری اسلامی با آمریکاییها در فضای مجازی یک جنس و یک اندازه نیست. در این شرایط، طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران نه فقط باید قدرت دفاعی خود را در درجه اول در محیط سرزمینیاش برای مقابله با هجمه آمریکاییها بالا ببرد، بلکه باید توان خود را برای بازدارندگی دائماً افزایش دهد. البته موقعیت جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی صرفاً به جغرافیای سیاسی ایران محدود نیست و پیروان جمهوری اسلامی ایران در مناطق دیگر را هم شامل میشود، اما فعلاً نقطه کانونی هجمهها ایران است. اگر سؤال شود که استراتژی اصلی آمریکاییها در هجمههای خود به در فضای مجازی ایران حداقل طی ۵ سال گذشته چه بوده است، در پاسخ میتوان گفت که جذب ایرانیان در شبکههای اجتماعیِ تحت سیطره آمریکاییها و انجام عملیات روانی بر روی آنها برای جدا شدن مردم از نظام اسلامی، آن چیزی است که آمریکایی در ۵ سال گذشته با صرف انرژی زیاد دنبال کردهاند. این استراتژی به مراتب از استراتژی مختل کردن تأسیسات کشور از طریق حملات سایبری برای آمریکاییها مهمتر است هرچند در این زمینه هم کارهای مفصلی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام شده که بخش مهمی از آنها خنثی شده است. حتی ممکن است فکر تحریم اینترنت برای ایرانیها از ذهن آمریکاییها عبور کرده باشد لکن مادام که فضای مجازی مسیر ضربه زدن به جمهوری اسلامی را برای آنها هموار میکند، آنها تحریم ایران در این زمینه را از حد یک تحریم تبلیغاتی جلوتر نمیبرند کما اینکه سالهاست مثلاً بعضی از سرویسهای کم اهمیت گوگل برای ایرانیان غیر فعال شده است.
غلامی اضافه کرد: این سؤال مطرح است که مزیت اصلی جمهوری اسلامی و آنچه میتواند شرایط ابتکار عمل در فضای مجازی را برای ما به وجود آورد چیست؟ من در پاسخ عرض میکنم که ما چارهای جز سرمایهگذاریهای بزرگ و تقلا برای رشد زیرساختی و همچنین رشد فناورانه در این عرصه نداریم، اما روشن است که به دلیل فاصلهای که در این زمینه با آمریکاییها داریم و سرعت برقآسایی که رشد فناوریها در فضای مجازی دارند، لااقل از مسیرهای عادی نخواهیم توانست به سرعت به مرز فناوریهای حاضر در فضای مجازی برسیم. به همین دلیل، ما باید در کنار پیدا کردن میانبر و تقلا برای رشد جهشی فناوری، به دنبال یک مزیت ویژه برای خودمان باشیم که دیگران خصوصاً آمریکاییها از آن برخوردار نباشند و از طریق آن بتوانیم خیلی زود شرایط را چه در داخل کشور و چه در سطح جهانی به نفع خودمان تغییر دهیم. به نظر من، محتوای ایدئولوژیک ما، همان مزیتی است که باید به صورت قوی و هنرمندانه از آن در جهت تغییر شرایط استفاده کرد. محتوای ایدئولوژیک ما همان نیرویی است که آمریکاییها در برابر آن از خود نابردباری نشان میدهند و حاضرند هزینههای هنگفت سانسور و حذف آن در فضای مجازی را پرداخت کنند. در واقع، ما باید علاوه بر حضور فعال و اثرگذار در فضای مجازیِ تحت سیطره آمریکاییها و تولید محتوای ایدئولوژیک خود در این فضا، وارد فاز ایجاد مناطق جدید و جذب کنندهای در فضای مجازی بشویم تا خارج از اپلیکیشنهای آمریکایی بتوان به سمت تولید و انتشار زیرپوستیِ محتوای ایدئولوژیک خود برای مخاطب جهانی حرکت کرد. باید توجه داشت که منظور از این مناطق صرفاً مناطقی با کارکرد فرهنگی یا سیاسی نیست بلکه میتوان این مناطق را کاملاً اقتصادی تعریف کرد و تولید و انتشار محتوای ایدئولوژیک را یک امر غیر مستقیم و زیرپوستی در نظر گرفت.
اصول راهبردی جمهوری اسلامی در مواجهه با فضای مجازی
رضا غلامی در ادامه به اصول راهبردی جمهوری اسلامی در مواجهه با فضای مجازی اشاره کرد و گفت: بعد از مقدمه نسبت طولانی، اما ضروری، نوبت به بیان اصول راهبردی حاکم بر حکمرانی جمهوری اسلامی در فضای مجازی میرسد. این اصول، هم جمعبندی مقدمهای است که عرض شد، هم نکات تازهای است که ناظر به تفکر کلان جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با فضای مجازی در قالب اصول راهبردی قابل طرح میباشد. اصل اول فرصتنگری به فضای مجازی است. فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید و میزان فرصت و تهدید و غلبه هر یک بر دیگری، به بُنیه ما از جهات تکنیکی و محتوایی برمیگردد. اگر بُنیه قویای داشته باشیم، فرصتها بر تهدیدها غلبه میکند و اگر بُنیه ضعیفی داشته باشیم، تهدیدها بر فرصتها غلبه پیدا میکند، اما آنچه مسلم است، در یک نگاه کلان، فضای مجازی برای جمهوری اسلامی و مأموریتهای بزرگ و تاریخی آن، یک فرصت ارزشمند است و باید هر طور که شده از آن به صورت حداکثری در جهت اهداف خود استفاده کند. اصل دوم صیانت از مرزهای ملی و دینی است. با آنکه ما کمرنگ شدن نظم سیاسی دولت- ملت را با نگاه تمدنی و در دراز مدت یک فرصت تلقی میکنیم، اما فعلاً برای جمهوری اسلامی حفظ مرزهای سرزمینی و به طریق اولی پاسداری از مرزهای عقیدتی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و به لذا طبیعی است که در این مقطع نباید از هیچ کوششی برای تقویت حاکمیت خود در چارچوب نظم سیاسی دولت- ملت و تأمین منافع ملی در این عرصه دریغ داشته باشد. بنابراین، ایجاد شبکه ملی اطلاعات و خوداتکایی در این مسیر، به علاوه ایجاد پدافند غیر عامل و حتی خلق قدرت بازدارندگی در جهت خنثی سازی هجمههای خصومتورزانه جریان آمریکایی- صهیونیستی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
حمایت از حقوق و آزادیهای مشروع مردم در فضای مجازی
وی در مقام تبیین اصل سوم مواجهه با فضای مجازی گفت: برای جمهوری اسلامی هیچ چیزی نباید مهمتر از دفاع و پشتیبانی از حقوق و آزادیهای مشروع مردم در فضای مجازی تلقی شود؛ لذا ایجاد بسترها و مکانیزمهای تحقق مردمسالاری و عدالت همهجانبه و گسترش فرصتهای فعالیتهای سودآور در کنار سالمسازی فضای مجازی از آلودگیهای اخلاقی، عقیدتی و سیاسی یک اصل مهم در مواجهه جمهوری اسلامی با فضای مجازی محسوب میشود. اصل چهارم مواجهه فراملی با فضای مجازی است. ما نباید به سمت جزیرهگرایی و خودْ منزویسازی در فضای مجازی حرکت کرده و کشور و انقلاب اسلامی را از فرصتهای بیشمار فضای مجازی محروم کنیم، بنابراین، جا دارد در کنار صیانت از مرزهای ملی و دینی، حضور جمهوری اسلامی در فضای مجازیِ جهانی با هدف ارتباط و تعامل سازنده با ملتها، پالایش فضای مجازی از آلودگیها، شکستن هیمنه جریان آمریکایی- صهیونیستی و همچنین گسترش کسبوکار در فضای مجازی به رویکرد غالب کشور در فضای مجازی تبدیل شود.
حجتالاسلام غلامی با اشاره به اصل سلطهگریزی و عدالتطلبی در فضای مجازی اظهار کرد: سلطه جریان آمریکایی- صهیونیستی در فضای مجازی فراتر از به خطر انداختن منافع ملی، مانع از ادامه حیات و پیشروی خط متعالی انقلاب اسلامی در سطح داخلی و جهانی میشود. البته امروز حتی برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان هم نسبت به لزوم مقابله با سلطه آمریکاییها در فضای مجازی باور پیدا کردهاند و با اهداف متفاوتی آن را دنبال میکنند لکن آنچه مسلم است، از بین رفتن این سلطه برای جمهوری اسلامی چه از جهت سیاسی و اقتصادی، و مهمتر از آن، از جهت فکری و فرهنگی یک امر صد در صد حیاتی است. با این ملاحظه، از یک طرف، تلاش همهجانبه برای کاهش دایره اختیارات نامشروع آمریکاییها در فضای مجازی و از طرف دیگر، پیگیری برای تحقق سیاست دو اینترنتی در جهان از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. ششمین اصل، تبدیل شدن به بازیگری بزرگ در فضای مجازی میباشد. چنانچه در مقدمه اشاره شد، امروز قانونگذاران اصلی در فضای مجازی شرکتهای غولی هستند که نه فقط نقش اصلی در نوآوریهای فناورانه در این عرصه دارند، بلکه بیشترین سهم را در اقتصاد فضای مجازی به خود اختصاص دادهاند، بنابراین، زمینهسازی برای شکلگیری شرکتهای عظیم فراملی با هدف کسب سهم جدی توسط جمهوری اسلامی، و تبدیل شدن به یکی از قانونگذاران عمده در فضای مجازی یک اصل راهبردی مهم به شمار میرود.
مردمگرایی در فضای مجازی
پژوهشگر فلسفه سیاسی به اهمیت مردمگرایی در فضای مجازی اشاره کرد و گفت: در نظام مردمسالاری دینی، نه فقط تأمین منافع و مصالح حقیقی مردم یک حق محسوب میشود، بلکه مردم نقش تماشاگر یا نقش تصنعی در امور کشور ندارند و باید زمینه برای مشارکت واقعی و مؤثر آنها فراهم شود. از همین جا، موضوع ارتقاء دانش و بینش مردم در قبال فضای مجازی و سپس حضور و نقشآفرینی پررنگ آنان در این فضا قابل طرح است با این تفاوت که مردم در فضای مجازی نقش ذاتی دارند؛ یعنی فضای مجازی بدون مردم بی معناست. در عین حال، به نظر میرسد در ارتباط با فضای مجازی، اولاً، خط جمهوری اسلامی بر خلاف خط جریان آمریکایی- صهیونیستیخط ناهوشیارسازی مردم و تبدیل آنان به بازار پرسود مصرف نیست و لذا حضور مردم در فضای مجازی یک حضور آگاهانه و مؤثر است و ثانیاً مدد خواهی از مردم آن هم توده مردم در همه زمینهها به ویژه برای جریانسازیهای عظیم و مبتکرانه محتوایی، قدرت کشور برای مواجهه فعال با فضای مجازی را چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی به نحو فزایندهای بالا خواهد برد. اصل هشتم اخلاقگرایی و صیانت از کرامت انسانی در فضای مجازی است. نباید تردید داشت که فضای مجازیِ مسموم و فاسد نه فقط برای مردم ما، بلکه برای مردم دنیا مخرب است و در دراز مدت تهدیدهای این فضا را بر فرصتهای آن مسلط خواهد ساخت. از طرف دیگر، انسان در فضای مجازی باید از هرگونه تحقیر و از همه بدتر، مسخ در امان بماند و کرامت او کاملاً صیانت شود. بنابراین، ترویج اخلاق و کرامت انسانی و از آن بالاتر، گنجاندن اخلاق و کرامت انسانی در معادلات ریز و درشت فضای مجازیدرست مانند خونی که در رگهای انسان در حرکت است، یک اصل راهبردی مهم محسوب میشود.
وی از محوریت پیام در فضای مجازی به عنوان اصل نهم یاد کرد و تأکید کرد: هرچند تأمین زیرساختهای فنیِ لازم و همچنین نوآوریهای فناوری در فضای مجازی و به طور کل، تقویت بُنیه کشور در این زمینه یک اصل مهم و راهبردی محسوب میشود، اما نباید فراموش کرد که همه اینها برای جاری شدن آشکار و پنهانِ پیامهای ایدئولوژیک ما در فضای مجازی است. با این ملاحظه، جمهوری اسلامی باید نوع نگاه خود را به محتوا در فضای مجازی ارتقاء داده و به هنری دست پیدا کند، که حتی در بطن و زیرپوست دادههای اقتصادی نیز پیامهای ایدئولوژیک که مهمترین آن سبک زندگی اسلامی است، قابل ارائه باشد. اصل دهم نیز تعامل و همکاری با کشورها و ملتهای همسو است. ما به تنهایی نمیتوانیم خیلی از اهدافمان را در فضای مجازی محقق کنیم ضمن آنکه نباید خود را در جهان تنها فرض کرده یا دایره ارتباط و تعامل خود را به همفکران عقیدتیمان محدود کنیم. آنچه مسلم است، امروز کشورها و ملتهای معترض به جریان آمریکایی- صهیونیستی در فضای مجازی در حال افزایش هستند و این موضوع چه برای ایجاد سرمایه راهاندازی شرکتهای غول فراملی و چه برای شکلگیری ائتلافی به رهبری ایران در جهت تأمین عدالت در فضای مجازی میتواند فوقالعاده کارساز تلقی شود.
ایده جامع حکمرانی و پیشنیاز تحقق آن
مولف کتاب «مانیفست روحانیت» در ادامه گفت: بر اساس آنچه به عنوان اصول راهبردی جمهوری اسلامی بیان شد، در ادامه بحث مایلم از الگوی شش ضلعی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی که یک الگوی پیشنهادی است، پردهبرداری کنم. در سالهای اخیر و با وجود تأسیس شورای عالی فضای مجازی و زحمات زیادی که دلسوزانِ این میدان در زمینه تغییر موقعیت جمهوری اسلامی در مواجهه با فضای مجازی کشیدهاند، ما هیچوقت «ایده جامعی» برای حکمرانی در این فضا نداشتهایم. البته ایده جامع از طرفی از بطن یک ادراک عمیق و همه جانبه از فضای مجازی و تحولات جهانی در این عرصه زاییده میشود، و از طرف دیگر، زمانی متولد میشود که رویکرد انفعالی به فضای مجازی به رویکرد فعال و مبتکرانه تبدیل شده باشد. بنابراین، شاید این انتظار که کشور ما در سالهای قبل به یک ایده جامع درباره حکمرانی رسیده باشد، انتظار به جایی به شمار نیاید. علاوه بر این، روشن است که تحقق ایده جامع نه فقط نیازمند عزم و اراده پولادین، بلکه محتاج یک هدایت، یک هماهنگی، یک مانعبرداری و یک هم افزایی جدی در این عرصه است که وظیفه شورای عالی فضای مجازی محسوب میشود. بنابراین، یکی از پیش نیازهای اصلی برای دستیابی به حکمرانی قوی و پیشتازانه در فضای مجازی، اصلاح و تقویت شورای عالی فضای مجازی و نجات آن از دو آفت مهم سطحیگرایی و جناحزدگی است. به بیان دیگر، همه باید بدانند که تحقق ایده جامع جمهوری اسلامی برای حکمرانی در فضای مجازی به فهم عمیق احتیاج دارد و این فهم نباید قربانی تمایلات جناحی دولتها بشود و هر دولتی هم که سر کار بیاید، میبایست در مسیر تحقق این ایده گام بردارد.
اضلاع الگوی پیشنهادی برای حکمرانی در فضای مجازی
غلامی با تصریح به اینکه ضلع اول الگوی پیشنهادی، تکمیل و راه اندازی شبکه ملی اطلاعات است یادآور شد: بر اساس طراحی کلان شورای عالی فضای مجازی، شبکه ملی اطلاعات از سه لایه زیرساخت، محتوا و خدمات تشکیل شده است. تاکنون به لطف الهی و با زحمات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، بخش مهمی از لایه اول، یعنی لایه زیرساخت شکل گرفته است. با این وجود، باید کاری کرد تا بر اساس یک نقشه مهندسی دقیقتر، ظرف حداکثر ۲ سال آینده این لایه با همه لوازم آن قابل بهرهبرداری بوده و تستهای لازم روی آن مثبت باشد. لایه زیرساخت به تنهایی میتواند علاوه بر تأمین سطح خوبی از امنیت، اعم از امنیت ملی و امنیت تک تک کاربران چه در حوزه فنی، چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه فرهنگی- سیاسی، فرصت برخورداری از سرعت بالا و قیمت مناسب را فراهم کند ضمن آنکه شبکه ملی اطلاعات از طریق دروازههای هوشمند خود با فضای مجازیِ جهانی ارتباط دارد و اتفاقاً فرصتهای بیشتر و مقرون به صرفهتری را برای ارتباطات جهانی فراهم میکند. با این وجود، سرمایهگذاری همه جانبه و شروع عملیات شکلگیری لایه دوم و سوم باید در دستور کار شورای عالی فضای مجازی قرار بگیرد تا همزمان با تکمیل لایه اول بخش مهمی از این دو لایه نیز تمام شود. به نظر من، شبکه ملی اطلاعات از مرزهای ملی و دینی ما در فضای مجازی صیانت میکند ضمن اینکه به سالمسازی فضای مجازی و آسوده خاطر سازی خانوادهها و همچنین به رونق کسب و کار در این عرصه هم کمک جدی خواهد کرد.
وی افزود: ضلع دوم شکلدهی به اینترنت دوم یا ایجاد شبکه فراملی اطلاعات است. همانطور که قبلاً اشاره شد، ما باید برای مهار قدرت جریان آمریکایی- صهیونیستی، جهان را به سمت شکلگیری اینترنت دوم سوق دهیم. امروز چینیها، روسها و خیلیهای دیگر از انگیزه لازم برای ورود به این میدان برخوردارند و جمهوری اسلامی میتواند بر کسب منافع مشترک خود با دیگران و البته با حفظ شبکه ملی اطلاعات در بطن اینترنت دوم یا شبکه فراملی اطلاعات، به سهم خود در ایجاد شکاف بین آمریکاییها و دیگران نقشآفرین باشد. ضلع سوم شکلدهی یک ائتلاف جهانی برای کاهش اختیارات آمریکاییها در فضای مجازی و ایجاد نظام حقوق بینالملل برای فضای مجازی است. روشن است که فضای مجازی در شرایط فعلی به شیوه کدخداگری اداره میشود و کت خدا خود را به هیچکس پاسخگو نمیداند. شاید بدانید که تا الآن تلاشهای زیادی برای کشاندن مسائل فضای مجازی به سازمان ملل و مجامع وابسته به آن از سوی کشورهای مختلف صورت گرفته، اما با مخالفت و کارشکنی آمریکاییها روبرو شده است. بنابراین، ما باید با تأسیس معاونت فضای مجازی در وزارت خارجه و تربیت دیپلماتهای زبده و شجاع، به سمت ایجاد یا تقویت ائتلافهایی که خواهان کاهش اختیارات بی حد و مرز آمریکاییها در فضای مجازی هستند، حرکت کنیم و در این زمینه از تأثیر دیپلماسی عمومی هم غافل نباشیم.
ایجاد غلبه گفتمانی برای مواجهه معقول و انقلابی با فضای مجازی
وی در ادامه به ضلع چهارم اشاره کرد و گفت: هرگونه موفقیت در تحقق الگوی حکمرانی، مستلزم ایجاد فضای ذهنی مناسب به مفهوم باز شدن یک چتر گفتمانی بسیار قوی بر روی این الگوست. این چتر گفتمانی است که بازیگران داخلی و حتی بین المللیِ همسو با جمهوری اسلامی و فراتر از آن، کل مردم را به صورت خودجوش با سیاستهای جمهوری اسلامی همراه خواهد کرد و موانع را به راحتی از سر راه برخواهد داشت. ما امروز فاقد این چتر گفتمانی هستیم و حتی اجازه دادهایم گفتمانهایی که با سیاستهای جمهوری اسلامی همسو نیستند در جامعه ما رشد کنند. البته ایجاد چتر گفتمانی نه تنها متدلوژی خاص خود را دارد بلکه از لوازمی برخوردار است که یکی از مهمترین آن، وفاق نظری میان مسئولان ارشد کشور است. ضلع پنجم راهاندازی شرکتهای عظیم غیردولتی با رویکرد فراملی و باز کردن میدان نوآوری است. از نظر من، مهمترین ضلع الگوی شش ضلعی، ضلع پنجم محسوب میشود. چنانچه قبلاً نیز اشاره شد، لازمه بازیگری در میدان و قرارگرفتن در مقام قانونگذاری، ایجاد بسترهای مساعد برای شکلگیری شرکتهای بزرگ دانشبنیان از درون فضاهای استارتآپی است. یعنی جمهوری اسلامی باید با ایجاد صندوق مالی قوی و ارائه تسهیلات درشت، زمینه شکلگیری شرکتهای دانشبنیان حول طرحهای خلاقانه را فراهم کند. هرچند در ابتدا این شرکتها در محیطهای کوچک و محلی شکوفا میشوند، اما باید از قابلیت کار فرامحلی برخوردار باشند. البته از آنجا که کشور ما در معرض یک نفوذ سازماندهی شده از بیرون است، جا دارد بسترسازی برای شکلگیری این شرکتها کاملاً محتاطانه باشد. در حال حاضر الگوی Gongo یعنی مجموعههای مردمنهادی که ارتباط معناداری با دولت دارند، در بعضی کشورها تجربه شده و این تجربه قابل سرایت در ایران است. حتی میتوان به الگویی دست یافت که امکان جذب سرمایهگذار خارجی به شیوه امن را نیز فراهم کند. وقتی شرکتهای کوچک تدریجاً به فعلیت رسید، ادغام این شرکتها با هم با هدف ایجاد شرکتهای بزرگتر و تواناتر، گام بعدی است که باید برداشته شود.
ایجاد بسیج سایبری با رویکرد محتوایی
رضا غلامی در ادامه به تبیین ششمین ضلع الگوی راهبردی فضای مجازی اشاره کرد و توضیح داد: بسیج سایبری با ارتش سایبری تفاوت دارد. بسیج سایبری، یعنی آموزش و به میدان آوری میلیونی مردم در جهت دفاع محتوایی از مرزهای ملی و دینی. در واقع، ما نباید نسبت به حمایت از ارزشهای اسلامی و انقلابی در فضای مجازی و خنثی سازی هجمههایی که به این ارزشها میشود، سستی به خرج بدهیم؛ این در حالی است که در سالهای اخیر، یکی از نقاط تمرکز دشمنان ما عملیات روانی علیه افکار عمومی بوده است. در عین حال، وقتی صحبت از بسیج سایبری میکنیم، این بسیج اختصاصی به مردم ایران ندارد و میتواند همفکران ما در اقصی نقاط جهان که مهمترین دغدغه آنها ارزشهای الهی است را هم در درون خود جا دهد.
وی در پایان به بیان برخی ملاحظات پرداخت و گفت: ممکن است سؤال شود که این شش برنامه اقدام کلان از یک جنس نیستند و لذا اتصال آنها به همدیگر چگونه قابل توجیه است؟ در پاسخ عرض میکنیم که هرچند همه این شش برنامه اقدام از یک جنس نیستند، اما در موفقیت همدیگر نقش جدی ایفا میکنند؛ از طرف دیگر، این شش برنامه اقدام، عمده اهداف جمهوری اسلامی در فضای مجازی را پوشش میدهد. نکته دوم اینکه در الگوی مطلوب و پیشنهادی ما، از ابتدا بنا به طرح جزئیات نبود ضمن آنکه روشن شدن خیلی از جزئیات و فرمولهای بحث نیازمند شکل گیری مطالعات تکمیلی در این عرصه است که در جای خود باید انجام شود. سوم اینکه نباید تصور شود که بر اساس اصول راهبردی دهگانهای که بیان شد، صرفاً میتوان به همین الگویی که بنده ارائه دادم دست پیدا کرد؛ به بیان دیگر، ممکن است بر اساس این اصول، الگوهای دیگری هم قابل طراحی باشد. چهارم اینکه برای کسانی که درکی از نقاط قوت و مزیّتهای جمهوری اسلامی ندارند و بدبینی به داخل و ترس از غرب به ویژه آمریکا وجودشان را فراگرفته است، زمینه فهم مناسب این الگو و امکان تحقق آن وجود ندارد. نکته آخر اینکه این الگو در صورتی قابل تحقق است که بهرهبرداری از فرصتهای بینظیر فضای مجازی به اولوبت اول کشور تبدیل شود و سرمایه بزرگی برای آن تأمین شود.
انتهای پیام