به گزارش
ایکنا؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ایام تابستان اقدام به برگزاری نشستهایی تخصصی و درس گفتارهایی با موضوع توسعه ایران؛ چالشهای گذشته، چشمانداز آینده کرده است. این نشستها طی هفته جاری، با عناوینی مانند موانع توسعه ایران، دولت و توسعه، توسعه سیاسی و با ارائه افرادی از جمله حسین راغفر، محمد فاضلی و علیرضا علویتبار برگزار شده است.
براساس این گزارش، سلسله نشست توسعه ایران؛ چالشهای گذشته، چشمانداز آینده، امروز، سهشنبه، ۲۵ تیرماه، با موضوع بررسی توسعه علمی در ایران و با ارائه مقصود فراستخواه در محل پژوهشگاه ادامه یافت.
فراستخواه در این نشست با بیان اینکه شکیبایی در ما ساخته نشده و اوضاعِ بههمریخته فرهنگ، اقتصاد، سیاست و ... ما را ناشکیبا بار آورده، اظهار کرد: این در حالی است که بدون وجود شکیبایی، نمیتوانیم به مراحل توسعه، یکی پس از دیگری دست پیدا کنیم. از سویی تفکرمان اقتضایی است و بیشتر میخواهیم در سیستمی ادغام شویم، به جای آنکه خودگردانی عقلی داشته باشیم.
وی ادامه داد: مسئله توسعه بسیار پیچیده است و اجتناب از نااطمینانی در ایران بسیار بالاست. ما از این نااطمینانی گریزان هستیم و عملاً ریسک را نمیپذیریم. در نتیجه، این مسئله بخشی از مشکلات توسعه ما را تشکیل میدهد.
عضو هیأت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با اشاره به اینکه ما جهتگیری درازمدت نداریم، افزود: ایران را اگر با ترکیه و مالزی که تقریبا همتراز ایران هستند، مقایسه کنیم، خواهیم دید در کشوری مانند ترکیه، اجتناب از نااطمینانی بیشتر از کشور ماست، اما ریسکپذیری در جامعه آن وجود دارد. فرهنگ جمعگرایی آنها هم مورد توجه است. این در حالی است که جامعه ایران خصیصههای دوگانه و ژنوسی دارد، و وقتی که میخواهیم به توسعه آن فکر کنیم، جامعه ایران به این سادگی قابل فهم نیست. چرا که جامعه دوگانهای را میبینیم، با سلسله شاخصهایی که ناشناخته است و این اجتماع از منظر زیستبوم جامعه و پویششناسی اجتماعی بهطور ویژه قابل بررسی است.
وی افزود: به عقیده فوکویاما؛ ایران جامعهای است که در بخشی از آن مردمانی به عرصه آمدهاند که آموزش دیدهاند و جهان را میشناسند و ارتباطاتی دارند، اما از سوی دیگر ساختارهای زندگی آنها پیچیده، پسافتاده و غیر توسعهیافته و غیرعقلانی است. همین مسئله باعث ایجاد تعارضی بین آن تعاملات و آموزشها و قواعد زندگیشان شده است. جهانی برای آنها به وجود آمده که قطبی است و سیستمهای آن توانایی سرویسدهی به این افراد را ندارد. همه اینها نشاندهنده جامعهای است که به سادگی نمیتوان آن را شناخت.
فراستخواه گفت: در مطالعهای تحت عنوان پروژه گلوب هم میبینیم که مثلا در ایران جهتگیری درازمدت مشکل دارد، اما در نتیجه تحقیقات آنها میبینیم که میل به موفقیت در ایرانیان بالاست. این تحقیق نشان داد که در ایران تمایل به موفق شدن بالاست، اما بهرغم این شاخصه بالا و اینکه قابل مقایسه با کشورهای پیشرفته است، از جهات دیگر بعضی شاخصها مانند آیندهنگری ارتباطی واگرا در جامعه ایرانی مشاهده میشود و عملا بین این تمایل و شاخصهای توسعه، ارتباطی وجود ندارد. جامعه ایرانی توقع موفق شدن را دارد، اما امیدی به موفقیت ندارد. این تحقیق نشان میدهد جامعه ایرانی چندگانه، پیچیده و گمراهکننده است. انباشتها و موفقیتهایی وجود دارد، اما گپهایی هم مشاهده میشود.
امروز بیش از ۱۰ میلیون نفر در ایران تحصیلات عالی دارند که زنان نصف این رقم را شامل میشوند، اما کماکان در حدود هشت تا ۱۰ میلیون بیسواد مطلق نیز در کشور وجود دارد؛ بنابراین اگر نگوییم جامعه ایرانی قطبی شده، اما رشد آن نامتوازن و ناپایدار است.
این جامعهشناس ادامه داد: برای اینکه نشان دهیم جامعه ایران پیچیده و چندگانه است، باید به شرایط توسعه آن نگاه کنیم. جامعه ایران برای رشد و شکوفایی تلاش میکند، اما از منظر زیستبوم دگرگونیهای مهمی در ایران در حال روی دادن است. آگاهی اجتماعی افزایش یافته، نهادهای مدنی و صنفی در حال رشد هستند. اما وقتی ساخت زندگی تغییر کرد، معرفت هم تغییر میکند. وقتی ماده و متریال زندگی ما تغییر کند، طبیعی است که بخش ذهنی و ایدهآلها و ارزشهای ما هم در وضعیت قبل باقی نمیماند. فرم که تغییر کند، محتوا هم تغییر خواهد کرد. وقتی تغییرات در زیست مردم به وجود آمد، به سمتی رفتهایم که روحیات و مناسبات معرفتی مردم هم تغییر پیدا کند.
وی افزود: زیست سکونت و جمعیت که به وجود آمد، در پی آن و افزایش جمعیت انسانی، منجر به این شد که صدای جمعیت یک نویز و مزاحمتی برای شنیده شدن صدای خدا ایجاد کند. وقتی زیستبوم و اکوسیستم زندگی تغییر کرد، الهیات و افکار هم دگرگون میشوند.
زندگی آرام با نظامهای فکری و معرفتی گذشته؛ امری ناممکنبه گفته فراستخواه، تغییر نحوه زندگی، بزرگ و پیچیده شدن جامعه ایران سبب شده است که این جامعه دیگر نتواند با نظامهای فکری و معرفتی گذشته زندگی آرامی را سپری کند. برای اثبات این قضیه؛ در مقایسه سرشماری سال ۹۰ با آمار سال ۸۵ میبینیم که شهرنشینی از مرز ۷۳ درصد گذشته است و اندازه خانواده مدام کوچک میشود. همچنین بعد خانوار از چهار، به سهونیم رسیده است، این در حالی است که تا سال ۷۵، بعد خانوار در جامعه ایرانی به طور متوسط ۵ نفر بوده است.
وی بیان کرد: آمار و اطلاعات آماری بینالمللی و داخلی نشان میدهد که شهرنشینی در ایران با خیز زیادی در حال رشد است. باسوادی در تهران بیش از ۹۰ درصد شده، اطلاعات مردم و تحصیلات آنها روزبهروز در حال افزایش است. امروز بیش از ۱۰ میلیون نفر در ایران تحصیلات عالی دارند که زنان نصف این رقم را شامل میشوند، اما کماکان در حدود هشت تا ۱۰ میلیون بیسواد مطلق نیز در کشور وجود دارد؛ بنابراین اگر نگوییم جامعه ایرانی قطبی شده، اما رشد آن نامتوازن و ناپایدار است.
عضو هیأت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی افزود: سواد در جامعه امروز ایران بیشتر شده و این در حالی است که شاخص نابرابری آموزشی در ایران ۳۷.۳ درصد است. این شاخص در کشورهای گروه HDI (کشورهای همتراز ایران) که ما نیز جزء آن هستیم، ۱۶.۸ درصد است و شاخص نابرابری در کشورهای موفقتر ۸ درصد است.
وی با بیان اینکه تغییرات پایهای در جامعه وجود دارد، گفت: این تغییرات نشان میدهد جامعه ایران از منظرهای گوناگونی در حال بزرگ شدن است، اما از نظر نمایه توسعه انسانی رتبه ۸۰ را در جهان دارا هستیم، این امر، نشان میدهد که کشور ما از منظر توسعه انسانی با در نظر گرفتن شاخصههای درآمد، سواد و سلامت، رتبه ۸۰ را دارد.
برنامه درسی پنهانی که در نظام آموزشی ما وجود دارد، سازوکار و چرخه قدرت را بازتولید میکند و به بازتولید نابرابریهای فرهنگی تقلیل پیدا میکند.
فراستخواه گفت: از نظر جمعیت، میانگین سنی کشور ما، افزایش یافته است. جامعه پا به سن گذاشته و میانگین سنی از حدود ۲۲ سال در دهه ۵۵ و ۶۵، به ۳۰ سال در دهه اخیر رسیده است. بالتبع ویژگیهای جمعیتی، امکانات، منابع و درآمد جمعیت هم تغییر میکند. اگر چه با این تغییرات، پنجرههای فرصت جمعیتی، آن هم بر اثر کاهش نسبی نرخ باروری و کاهش زیر ۱۵ سالهها، فراهم میشود، اما اینکه چقدر از این فرصت استفاده میشود، جای تامل است.
وی ادامه داد: در مجموع روند تغییرات ما به شدت نامنظم و ناهماهنگ است. از منظر شاخص نیکبختی اجتماعی، ایران نمره ۴.۶ از ۱۰ را دارد و در میان ۱۵۵ کشور، ایران دارای رتبه ۱۰۸ است. این وضعیت ما، تنها اندکی بالاتر از متوسط جنوب آسیا و متوسط صحرای جنوب آفریقا است که نزدیک ۴.۵ هستند. وضع نیکبختی کشورهای موفق در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶، دارای نرخ رشد بود، اما ایران رشد منفی داشت.
ناهماهنگی تولید ناخالص داخلی با شاخص نیکبختی
فراستخواه گفت: ایران در شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) در جایگاه ۲۷ قرار دارد، اما از منظر شاخص نیکبختی اجتماعی، رتبه ۱۰۸ را داراست، و نتیجه آنکه این دو رتبه با هم تناسبی ندارند. این نشان از نارضایتبخش بودن وضع ما در ساختار قدرت و عملکرد ملی در بحث ثروت و شرایط امکان مشارکت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت دارد.
وی افزود: فرایند توسعه در ایران نتوانسته در سطح اجتماع مستقر شود و انواع حرکت سینوسی و ناهمگراییها وجود دارد. بخشی از جامعه حرکت میکند و بخشی دیگر از حرکت باز میماند و ما شاهد فرسایش سرمایههای اجتماعی هستیم. رتبه ایران در تمامی شاخصهها در میان ۱۴۵ کشور، ۹۰ است.
این جامعهشناس با بیان اینکه سرمایه اجتماعی دانشگاهها روزبهروز محل بحث قرار میگیرد، افزود: امروز، کیفیت تحصیلات و اثربخشی تحصیلات و محصولات اجتماعی آن بحثبرانگیز شده است. برای مثال این بحثبه وجود آمده که اساسا نظامهای آموزشی میتوانند نظم اجتماعی تازهای ایجاد بکنند؟ و یا اینکه آیا آموزشهای رایج میتوانند جامعه را تغییر بدهند؟ آموزش در جامعه ایران رشد داشته، اما سیستمهای آموزشی ما به نحوی است که مدرسه، آموزش و پرورش و نهادهای آموزشی ما از جهت اجتماعی کردن انسانها موفق نبوده است. در اینجا با این مسئله مواجه هستیم که کیفیت، تعاملات، خلاقیتها، لوازم استقلال و ارتقا مدرسه، ارتباط مدرسه با خانوادهها، نحوه تدریس و امکانات پرورش، بهرغم افزایش یادگیرندگان، مطلوب نیست. با این حال، برنامه درسی پنهانی که در نظام آموزشی ما وجود دارد، سازوکار و چرخه قدرت را بازتولید میکند و به بازتولید نابرابریهای فرهنگی تقلیل پیدا میکند.
وی با اشاره به روند روبهرشد فناوری اطلاعات در کشور، گفت: همه میدانیم یکی از عرصههایی که زیست جهان کشور ما را تغییر میدهد و میل به تغییر، تلاش و پیشرفت را ایجاد میکند، رشد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در جامعه ایران است. اما با ورود کامپیوتر برای اولینبار به دانشگاهها، سرمشقهای درس دادن و درس خواندن و کار کردن و حتی فرهنگ در دانشکدهها عمیقا متحول شد. بنابراین، تغییر ابزار، منجر به ایجاد چالشهایی در اندیشیدن هم شد. شیوههای انجام امور و مادیت زندگی تغییر پیدا کند، ذهنیتها و اندیشیدنها هم تغییر پیدا میکند و تنشهای فکری ایجاد میشود.
اینفوسفر نوپدید ایرانیفراستخواه ادامه داد: همانطور که در هستی، اتمسفر (سپهر گازها و ذرات)، زئوسفر (هستی و رفتار سنگ و خاک)، هیدروسفر (سفره وگردش آب) و بیوسفر (موجودات) وجود دارد، اینفوسفر؛ که همان جریان اطلاعات و ارتباطات و سپهر آگاهی نام دارد هم موجود است.
وی با بیان اینکه هستیشناسی جامعه مهم است، افزود: توسعه یعنی آنکه سنتها تغییر و نهادها با تمام ظرفیتی که دارند دگرگون شوند و بسط پیدا کنند. برای دیرپایی توسعه در جامعه و زیستپذیری آن، باید نگاهمان به توسعه از سطح هستیشناسی اجتماع آغاز شود و روابط انسانی توسعه یابد.
عضو هیأت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفت: از زمان ورود تلگراف به ایران، که مبدایی برای وقوع نهضتها بود و مشروطه هم در واقع نهضت تلگرافها بود، تکنولوژی تاثیر خود را در اجتماع گذاشت. بعدها، نهضت ملی تحولی ناشی از سواد و شهرنشینی و رادیو بود. انقلاب اسلامی، انقلاب سخنرانیها و نوارها و تحولخواهی دهه ۷۰ هم جنبش ناشی از مطبوعات بود. تنها در سال ۱۳۷۹ کمتر از ۴ درصد جمعیت ایران از اینترنت استفاده میکرد و این رقم در سالهای ۸۷ تا ۸۸ به حدود نصف جمعیت افزایش یافت. جامعه ایران در این سالها تغییر پیدا کرده و دگرگون شده است.
همانطور که در هستی، اتمسفر (سپهر گازها و ذرات)، زئوسفر (هستی و رفتار سنگ و خاک)، هیدروسفر (سفره وگردش آب) و بیوسفر (موجودات) وجود دارد، اینفوسفر؛ که همان جریان اطلاعات و ارتباطات و سپهر آگاهی نام دارد هم موجود است.
وی افزود: با این حال، ایران، هنوز ظرفیتهای ارتباطی و شناختیِ اسمیِ خود را پر نکرده است. برای مثال در بحث ارتباطات ما هنوز از کشوری مانند بحرین عقب هستیم، اگرچه متوسط سرانه مصرف شبکههای اجتماعی در طول شبانهروز توسط مردم در سال ۱۳۹۶، ۱۲۰ دقیقه بر حسب مصرفکنندگان است، یعنی مردم ما روزانه ۲ ساعت وقت خود را در شبکههای اجتماعی صرف میکنند.
فراستخواه بیان کرد: پدیده دیگر در کشور ما دیاسپورا یا هویت پراکندهای از ملت ما در دنیاست. فرزندان و اعضای خانواده بسیاری از خانوادههای ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند، ارتباطات میان آنها و ارتباطات آنلاین روزانه، منجر به تبادل فرهنگها و تاثیرپذیریها میشود.
انتظار جامعه کوچک از دولت بزرگ، بهجاست؟وی با بیان اینکه دو روند معکوس توسعه انسانی و برابری قدرت خرید در ایران را هم میتوان در جامعه ایران مشاهده کرد، افزود: یک معادله توضیحدهنده در قضیه توسعه، معادله جامعه و دولت است؛ وقتی جامعه کوچک و دولت بزرگ است، انتظار اینکه دولت گوشش بدهکار حرف ملت باشد و یا به حقوق آنها التفاتی بکند، نابجاست. مجادلات سیاسی بر سر دموکراتیزاسیون دولت در حالی که جامعه کوچک مانده و او بزرگ است، تقریبا شبیه دعوا بر سر کیسههای خالی است!
عضو هیأت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفت: قانون جاذبه میگوید وقتی یکی از دو چیز بزرگتر باشد، آن چیز، نیروی جاذبه بیشتری خواهد داشت و آن دیگری را به سوی خود خواهد کشید. در این میان، دو متغیر مهم، یکی جِرم و یکی فاصله است. اگر جِرم جامعه بزرگ شود و فاصله آن با دولت کم شود به نحوی که دولت هر کار میکند، در منظر و دید جامعه باشد، میتوان حیطههای امکان تازهای برای توسعه پیدا کرد. توسعه در این حالت، به شکل ساخت اجتماعی معنا پیدا میکند. توسعه ساختارها و نهادها در ایران به معنای توسعه خلاقیت اجتماعی است. اگر عادتوارهها و خلاقیتهای اجتماعی تغییر و توسعه پیدا کند، خلاقیتهای ارزشی و معرفتی هم توسعه پیدا میکند. بنابراین، توسعه زنجیرهوار رخ میدهد و آن هم زنجیرهای از توسعه آگاهیهای پیشرو، نیک اندیشیها، افق گشاییها، ژرف اندیشیها و دور اندیشیهاست.
وی افزود: جذابیت هر موجودی به اندازه نیروی آن است، اگر جرم و نیروی جامعه ایران نسبت به دولت تدریجا افزایش پیدا کند، فاصله دولت نیز از جامعه آهستهآهسته کاهش مییابد و جامعه روزبهروز بیشتر میتواند دولت را در حوزه کشش خود وارد کند. اما نمیتواند، چرا که جامعهای ضعیف است و آن نیرو و جاذبه را ندارد.
فراستخواه با اشاره به شاخصهای بزرگی جامعه، گفت: بزرگی جامعه و کوچکی دولت، به دو مورد از جمله جامعه (اعم از زیستبوم شهر، آگاهی شهری، نهادهای مدنی و صنفی، بخش غیردولتی قوی، بلوغ فرهنگی-سیاسی، پختگی نیروهای تحولخواه و مانند آن) و دولت (اعم از دریافتهای نفتی مستقل از مردم، افسون ایدئولوژی، قدسی شدن قدرت، انحصارات اقتصادی) بستگی دارد. با این حال، متاسفانه تاکنون اجازه داده نشده است که بخش غیردولتی جان بگیرد و بزرگ شود، به همین دلیل ایران در زمینه توسعه اقتصادی، جایگاه ۱۷۳ جهان را دارد و این نگرانکننده است.
انتهای پیام