به گزارش ایکنا؛ نهمین جلسه درسگفتار نوروزی «غنا و موسیقی» با سخنرانی حجتالاسلام سروش محلاتی، 9 فروردینماه در فضای مجازی برگزار شد. گزیدهای از بحث این جلسه از نظر میگذرد؛
بحث درباره غنا به مقدمات بررسی روایات رسید. نکته ای که باقی مانده اشاره کوتاه به فتاوای فقهای معروف عامه و اهل سنت است؛ به خصوص فقهایی که در عصر ائمه(ع)، عصر امام صادق(ع) و بعد از آن بودند. در کتب فقهی امامیه فصلی در این زمینه هست و یکی از مزایای فقه ما همین است که فقهای ما به آرای اهل سنت توجه داشتند، استدلال آنان را میدیدند و بررسی میکردند. شیخ طوسی در کتاب «الخلاف» آرای علمای اهل سنت را آورده است. من ابتدا عبارت شیخ طوسی را برای شما میخوانم؛
«مسألة 54: الغناء محرم، يفسق فاعله، و ترد شهادته. و قال أبو حنيفة و مالك و الشافعي: هو مكروه. و حكي عن مالك أنه قال: هو مباح. و الأول هو الأظهر». شیخ ابتدا فتوای خودش را میگوید، بعد تصریح میکند فتوای ابوحنیفه، مالک و شافعی کراهت غنا است. اینجا کراهت در برابر حرمت است. در مورد مالک نقل دیگری هم وجود دارد و آن اینکه او قائل به اباحه است، ولی خود شیخ میگوید اظهر همان رای اول مبنی بر کراهت است.
بعد، از ابویوسف، موسس مکتب ابوحنیفه نقل میکند: «و قال أبو يوسف: قلت لأبي حنيفة في شهادة المغني و النائح و النائحة؟ فقال: لا أقبل شهادتهم». از دیگر افرادی که فتوای آنها نقل شده است ابراهیم بن سعد است. ابراهیم از فقهای مدینه است، البته فرزند سعد بن ابی وقاص است: «و قال إبراهيم بن سعد الزهري: هو مباح غير مكروه و به قال عبيد الله بن الحسن العنبري». در آرایی که شیخ آورده است قول به حرمت دیده نمیشود و هیچ فقیهی از فقهای عامه که قائل به حرمت عامه باشد، نیامده است. بعد عبارتی از ابوحامد نقل میکند: «و قال أبو حامد: و لا أعرف أحدا من المسلمين حرم ذلك، و لم أعرف مذهبنا».
شیخ بعد از اینکه این آرا را نقل میکند وارد ادله میشود و میگوید: «دليلنا: إجماع الفرقة و أخبارهم». در مقابل فقهای عامه که قائل به جواز هستند، استناد به آیات قرآن بر اساس تفسیر ابن عباس و ابن مسعود هم میکند و بعد روایت ابوامامه را هم مورد احتجاج قرار میدهد. آنچه را شیخ ارائه میکند این است که فقهای معروف عامه قائل به جواز هستند، یا در حد کراهت یا در حد اباحه. پس شیخ قائل به حرمت نشان نمیدهد و از ابوحامد هم نشان میدهد قائل به حرمت وجود ندارد.
میتوانیم از منابع مستقیم اهل سنت هم استفاده کنیم ولی با توجه به محدودیتی که در زمان داریم فقط به منابعی که مسئله را به صورت مختصر مطرح کردند استفاده میکنیم. یکی از این منابع کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» است.
در این کتاب ابتدا مقدمهای درباره غنا آورده میشود، بعد فتاوی فقهای مذاهب اربعه را با تفصیل میآوردند. ابتدا مذهب شافعی و از شافعی، قول غزالی را مطرح میکند: «قالوا: قال الإمام الغزالي في الإحياء: النصوص تدل على إباحة الغناء ... ونقل في الإحياء أيضاً أن الشافعي قال: لا أعلم أحداً من علماء الحجاز كره السماع إلا ما كان منه في الأوصاف». شافعی میگوید من هیچ یک از علمای حجاز را نمیشناسم که سماع را مکروه بدانند، یعنی همه علمای حجاز بر این عقیدهاند که غنا جایز است مگر اینکه آن اوصاف را داشته باشند یعنی انسان را وادار به حرام و اعمال خلاف کند.
آیا بین زن و مرد فرقی هست یا نه؟ در این فتاوی که میخوانیم تفاوتی بین صدای زن و مرد وجود ندارد. در آرای فقهای امامیه هم صحبت خواهیم کرد.
مذهب دیگر مذهب حنفیه است. «الحنفية - قالوا: التغني المحرم ما كان مشتملاً على ألفاظ لا تحل كوصف الغلمان، والمرأة المعينة التي على قيد الحياة، ووصف الخمر المهيج لها». حنفیه معتقد هستند که غنا ذاتا حرام نیست، مگر غنایی که مضمون و محتوایش اشکال داشته باشد؛ مثلا در غنا توصیف یک زن خاصی صورت بگیرد و افراد ترغیب به او شوند یا در شعری توصیف خمر صورت بگیرد و تهییج به شراب خوردن شود والا اگر مضمون و محتوا اشکالی نداشته باشد، غنا حلال است.
مذهب بعدی مالکیه است: «المالكية - قالوا: إن آلات اللهو المشهرة للنكاح يجوز استعمالها فيه خاصة». مالکیه غنا را برای مراسم ازدواج جایز میدانند و تجویز میکنند. از حنابله هم همین مطلب نقل شده است. این مطالب موید همان نظری است که شیخ طوسی بیان کردند. البته منابع فقهی اهل سنت فراوان است و ممکن است در آن میان فتاوی دیگری هم وجود داشته باشد. از کتابهایی که در این زمینه مفید است کتاب مغنی ابن قدامه است. ما هنگام بررسی روایات باید توجه داشته باشیم در عصر اهل بیت(ع) چه آرا و فتاوی درباره غنا مطرح بوده است. استفاده از این اقوال را بعدا مطرح خواهم کرد.
بعد از مقدماتی که در جلسات گذشته صحبت کردیم نوبت به این میرسد که سراغ روایات برویم. آیا میتوانیم مشخص کنیم چند روایت درباره حرمت غنا وجود دارد یا علما و بزرگان ما درباره حرمت غنا به چند روایت استناد فرمودند. متاسفانه عدد و رقم خاصی برای روایات دال به رحمت غنا نیست. اجمالا روایاتی داریم. این روایات از نظر فقها عدد و رقم ثابتی ندارد برخی از بزرگان ما به سه، چهار روایت استناد کردند. برخی هم قائل هستند درباره حرمت غنا یک روایت بیشتر نداریم. دقت کنید اساسا اینکه گفتند نصوص مستفیضه در این زمینه وجود دارد مقصود چیست؛ مقصود این نیست که همه این نصوص دلالت بر حرمت غنا دارد.
آیت الله تبریزی که فقیهی دقیق النظر بود و به مبانی فقه سنتی ملتزم بود بحث غنا را در ضمن مکاسب محرمه آوردند. ایشان روایات را مطرح میکنند و به روایاتی که شیخ انصاری آورده اشاره میکنند. البته روایاتی را که شیخ مطرح کرده خودش مورد مناقشه قرار داده است. مرحوم تبریزی میفرمایند ما روایتی را میتوانیم مورد استناد قرار دهیم و حجت بدانیم که حداقل ظهور در حرمت داشته باشد. پس روایاتی را که شیخ به آنها استناد کردند غیر قابل استناد است. خود ایشان چند روایت را نشان میدهد که سند و دلالت آنها را پذیرفته است؟ آنچه ایشان در این زمینه مطرح کردند یک روایت است و این یک روایت را نقل میکنند میفرماید «هذه هی العمدة فی الحکم بحرمة الغناء» یعنی عمده روایتی که درباره حرمت غنا داریم همین روایت است. بعد میفرمایند «و إلا فما ذکره المصنف (ره)- من اشعار الروایات المتقدمة بأن المحرم هو عنوان اللهو و الباطل و ان کان ذلک فی کیفیة الصوت- لا یمکن المساعدة علیه، فان الاعتبار بالظهور لا بالاشعار».
آن یک روایت که ایشان میگویند عمده روایت حرمت غنا است کدام روایت است؟ آن روایتی که فردی خدمت امام رضا(ع) رسید و درباره غنا سوال کرد. ایشان فرمودند کسی از امام باقر(ع) همین سوال را کرد و حضرت فرمودند: «يَا فُلَانُ، إِذَا مَيَّزَ اللهُ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ، فَأَنّى يَكُونُ الْغِنَاءُ؟ فَقَالَ: مَعَ الْبَاطِلِ ، فَقَالَ: قَدْ حَكَمْتَ». آیت الله تبریزی میخواهند ثقل مسئله غنا را روی همین روایت قرار دهند. قبلا هم ما عرض کردیم درباره این روایت مشکل سندی وجود ندارد، ولی نمیتوانیم دلالت آن را بپذیریم چون این روایت سوال کننده را ارجاع به وجدان خودش میدهد و آنچه وجدان انسان شهادت میدهد حرام است هر غنا و آوازی نیست؛ صرفا برخی آوازها است که ضد اخلاق است و افراد را وادار به قانونشکنی و شکستن حرمت های الهی میکند. اگر با این شبهه در خصوص روایت مواجه شویم پاسخی ندارد و غنا حکمی مضیق پیدا خواهد کرد.
انتهای پیام