به گزارش ایکنا، عبدالمجید مبلغی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یادداشتی با عنوان «در پاسداشت میانهروی اجتماعی و بازگویی ناسازگاری آن با میانیابی و معدلگرایی اجتماعی» به رشته تحریر درآورده که متن آن از نظر میگذرد؛
میانهروی مایه نیکاندیشی در جامعه و سرمایه شکوهمندی آن است. این منش راه به فرهیختگی همگانی میگشاید و این راه، در گذر از فرود و فراز روزگاران، به فرجامی شایسته و پایانی پربازده برای جامعه میانجامد.
تندرویهای سرسرانه و بیپایه و کندرویهای جنبشستیز و دگرگونیپرهیز، هر دو، از یکجا مایه میستانند و از یک بوم برمیآیند: رویگردانی از خردورزی و رویآوری به شورانگیزیهای آگاهیپرهیز. جامعههای تندرو یا کندرو، فراتر از شیوههای رنگارنگ دلخواهشان، گرانیگاهی همانند و چرخشگاهی یکسان دارند: هر دو گونه، هرچند ناهمتا و ناهمخوان مینمایند، از دو ویژگی ژرفنگری و باریکبینی تهی هستند. ژرفنگری آنگاه پدید میآید که از لابهلای لایههای آشکار رخدادها، به دستگیری خرد پرسشگر، راهی به لایههای درونیتر آن ها بگشاییم و باریکبینی هنگامی پا می گیرد که در گذر از نگاههای زودگذر و شتابزده، به یاوری خرد کاوشگر، با شکیبایی به دریافت بندبهبند اندیشهها و پندارهها کمر پشتکار بندیم. جامعههایی که ژرف نمینگرند و تیز نمیبینند دچار تندخویی و زودخشمی یا کندروی و ایستایی میشوند.
یکی از آسیبهای کمینکرده در این راه جایگزینی میانیابی و معدلگرایی با میانهروی است. آزمون میانهروی اجتماعی ژرفاندیشی و سنجه آن تیزبینی است؛ از اینروی میانهروی، به فراخور ژرفاندیشی و تیزبینی نهاده در سرشت آن، با میانیابی و معدلگرایی اجتماعی ناسازگار است. میانیابی و معدلگرایی، برخلاف میانهروی، با اندیشه سست و رفتار ساده همبسته و همراستا است و راهی به ژرفاندیشی نمیگشاید. درست است که میانهروان، همچون میانداران و معدلگرایان، از تندروی و کندروی میپرهیزند، ولی این بهمعنای آن نیست که ایشان افزاروارانه میانه هر راه را برگیرند و راه میانه را در فرار از راههای دیگر بیچونوچرا بستایند.
ناهمسانی میان این دو را آنجا میتوان دریافت که بدانیم میانیابی و معدلگرایی، برخلاف میانهروی، به غورهای ژرفاندیشانه و باریکبینیهای تیزبینانه نمیانجامد و سادهاندیشی را بازارگرمی میکند، در حالیکه میانهروی در پی پشتگرمی دلیرانه به خرد انتقادی و رویکرد جانانه به آن فراهم میآید. جان کلام آنجاست که میانیابی و معدلگرایی دلبسته با خردورزی نیست، بلکه گویای فروشد و شامگاه آن است.
شگرف آنکه امروزهروز بسیاری میانیابی و معدلگرایی از برهمکنشهای اجتماعی و اندیشههای در میان را راه و منش خردورزی انگاشتهاند. فروکاست میانهروی به میانیابی و معدلگرایی از سخنگردانیهای نابهنجاری است که میان ما روادانسته شده است و زهر ناراستیاش، در همهمههای رویکرد به آن، گم و پنهان گردیده است. بسیار اینجا و آنجا میشنویم که این و آن، دانسته یا نادانسته، میانهکاری یا نگاهی را مییابند و در اوج گرانسری و خودپسندی، این منش را نشانه خردورزی و این رویکرد را آرنگ آگاهی میانگارند. رهیافتی از این دست به سوی میانهروی راستین پنجرهای نمیگشاید و نگاره روشنی از چهره درخشان میانهروی پیشرویمان نمینماید. این رویکرد، که شوربخانه در جامعه ما فراگیر و همهگیر است، در نهاد خود نادرست و در نمود خویش کجنما است.
روشن است که میانهروی به فراخور نیاز آن به ژرفبینی و تیزاندیشی ساده نیست و بهآسانی رخ نمینماید. آری این راه ناهموار است و پر پیچوخم، ولی گریزی از آن نیست و تنها گذرگاه پیشروی جامعه بهسوی پیشرفت و پیشگامی است. بر ما است که از یک سوی کمر به گسترش میانهروی بربندیم و از سوی دیگر میانهروی را به میانیابی و معدلگرایی فرونکاهیم.
انتهای پیام