به گزارش ایکنا، صد و هفتمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «نقد و نظر» به صاحبامتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «تبیین معناشناختی و هستیشناختی تنهایی وجودی و ارائه رهیافتهای آن از دیدگاه اروین د. یالوم و ملاصدرا»، «بررسی انتقادی «معنویت فطری» در نحله «مکتب» بر پایه نظریه انسجام»، «اصول کلامی حاکم بر تشریع مجازات قصاص نفس و نقش آن در پاسخ به شبهات قصاص»، «توضیح نسبت مرگ ارادی، معرفت و اخلاق در اندیشه صدرا»، «گونهشناسی تمثیلات در باب پیوند نفس و بدن»، «آسیبشناسی مؤلفههای دینگریزی اومانیسم در تفکر دینی»، «تحلیل دیدگاه ملارجبعلی تبریزی درباره اشتراک لفظی وجود و دو تفسیر از آن».
در چکیده مقاله «بررسی انتقادی «معنویت فطری» در نحله «مکتب» بر پایه نظریه انسجام» آمده است: «نورعلی الهی از رهبران معاصر «اهل حق» و مُعرِّف نحلهای موسوم به «مکتب» است که در حال حاضر بهرام الهی آن را رهبری میکند. معنویت در این مکتب با عنوان «معنویت فطری» در تقابل با ادیان نهادینه عرضه و با هدف کمال انسان معرفی میشود. خاندان الهی برای توجیه رویکرد خود قائلند که اگر بر آیین و معنویت سنتی بمانیم، عدالت و رحمت خدا را نفی کردهایم؛ زیرا در گذشته انبیا و اولیا معنویتهای مفیدی برای مردم عصر خود میآوردند. ولی آن معنویتها برای انسان امروزی مفید نیست. پس بهمقتضای عدالت و رحمت خداوند، باید در این زمان نیز اولیایی باشند که مردم را با معنویت حقیقی به کمال برسانند و نورعلی الهی از آن اولیای خداست که با آیین جدیدی انسانها را بهسوی کمال راهنمایی میکند. این تحقیق در توصیف مدعا، از روش تحلیل محتوای کیفی و در نقد آن از روش تحلیل انتقادی براساس نظریه انسجام هالیدی و حسن بهره گرفته است. پرسش اصلی مقاله این است که طبق نظریه انسجام، چه نقدهایی بر ادعای «معنویت فطری» در نحله «مکتب» وارد است؟ برپایه نظریه انسجام، عدم انسجام در روش تبیین و نیز عدم انسجام درونی و محتوایی از مهمترین نقدهای وارد بر مدعای این نحله است.»
در طلیعه مقاله «اصول کلامی حاکم بر تشریع مجازات قصاص نفس و نقش آن در پاسخ به شبهات قصاص» آمده است: «نظاممندکردن گزارههای دینی ناظر به تشریع مجازاتهای اسلامی، بهویژه مجازات قصاص نفس و استخراج اصول حاکم بر تشریع این مجازات، نقش مهمی در درک فلسفه تشریع آن و چگونگی پاسخ به شبهات وارد بر آن دارد؛ زیرا تنها از این طریق میتوان زمینه پاسخدهی مدونی را به شبهات مخالفان ایجاد کرد. این مقاله با روش توصیفیـ تحلیلی و با در نظر داشتن ساحتهای وجودی انسان و مسیر تکاملی او در انسانشناسی اسلامی، درصدد استخراج اصول کلامیای است که با بهکارگیری صحیح آنها، فلسفه تشریع مجازات قصاص نفس بهخوبی روشن و زمینه پاسخهایی نقضی و حلی برای شبهات قصاص ایجاد شود. بر اساس نتایج بهدستآمده در این مقاله، پنج اصل کلامی که عبارتند از: ۱. اصل کرامت ذاتی انسان؛ ۲. اصل هدایتگری و رستگاری؛ ۳. اصل عدالتطلبی و احقاق حق؛ ۴. اصل حیات و پویایی فرد و جامعه؛ ۵. اصل بازدارندگی در مجازات، بر تشریع مجازات قصاص نفس حاکمند. این مقاله با بهرهگیری از اقتضائات این اصول و استفاده از تقدم و تأخر آنها در پاسخ به شبهات قصاص، به نمونههایی از این شبهات نظیر برتری مجازات حبس ابد بر قصاص نفس و نیز مخالفت قصاص با حس بشردوستی انسان و کرامت انسانی قاتل پاسخ میدهد.»
در چکیده مقاله «تحلیل دیدگاه ملارجبعلی تبریزی درباره اشتراک لفظی وجود و دو تفسیر از آن» میخوانیم: «اشتراک لفظی و معنوی وجود همواره یکی از دغدغههای فیلسوفان متأخر اسلامی (از زمان میرداماد تا عصر حاضر) بوده است. در این میان برخی از فیلسوفان قائل به اشتراک لفظی وجود و عدهای دیگر قائل به اشتراک معنوی وجود شدهاند. یکی از فیلسوفان قائل به اشتراک لفظی وجود، ملا رجبعلی تبریزی است. وی معتقد است که وجود میان واجب و ممکن به دو معنای متفاوت بهکار میرود. مسئلۀ اصلی در این مقاله، بیان و تحلیل همین آموزه و دلیلهای تبریزی است. این تحلیل هم از رهگذر نقدهای نگارنده و هم از رهگذر بیان دو تفسیر از این آموزه بیان میشود. تفسیر اول از آنِ ملا عبدالرحیم دماوندی و تفسیر دیگر برای یکی از شاگردان تبریزی به نام میرمحمداسماعیل خاتونآبادی است. روش بحث کتابخانهای و توصیفیـتحلیلی است. نتیجۀ اجمالی که این مقاله به آن دست یافته این است که تبریزی در بیان ادلۀ عقلی برای اثبات اشتراک لفظی وجود ناکام است و ادلۀ نقلی او نیز تنها با توجه به روش تفسیری خود او قابل اعتنا خواهند بود و از میان دو تفسیری که از آموزۀ اشتراک لفظی وجود نزد تبریزی بیان میشود، نظر میرمحمداسماعیل خاتونآبادی درستتر و درخور توجه بیشتر است.»
انتهای پیام