به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین مهدی مهریزی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث در نشست علمی «شاخصهای دینداری» از مجموعه نشستهای رمضانی موسسه اندیشه معاصر و خانه اندیشوران جوان که شامگاه 22 فروردین ماه برگزار شد به سخنرانی پرداخت که در ادامه مباحث وی را میخوانید:
آنچه در منابع دینی آمده است قابل تقسیم به 5 بخش است؛ اول مناسک و شعائر که همه ادیان آن را دارند مثلا در اسلام و تشیع نماز، روزه، حج، اماکن و زمانهای مقدس و دعا و زیارت و عزاداری و ... وجود دارد و هر دین و مذهبی هم مناسک مخصوص به خود را دارد. بخش دوم شامل مسائل اعتقادی مانند توحید و نبوت و به خصوص در شیعه؛ امامت است و تعبیر داریم که نماز انسان بدون امامت قبول نیست. بخش سوم خلقیاتی چون تواضع و فروتنی و خوشبینی و حسن ظن و سوء ظن و ... است و بخش دیگر هم حقوق و روابط حقوقی میان انسانها است و اینکه به هم ظلم نکنند و در خرید و فروش چه کنند و بخش پنجم هم شامل مسائلی چون حاکم و حکومت و ابعاد سیاسی امامت و ولایت فقیه و ... است. گاهی تعابیر غلیظ و شدیدی وجود دارد که مخالفت با حاکم اسلامی فلان حکم را دارد.
پرسش این است که آیا عمل و توجه به اینها در یک سطح است یا برخی از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ آیا ما باید بیشتر به تقویت مناسک و شعائر بپردازیم یا توجه بیشتری به مسائل حکومتی و یا بعد عقیدتی مردم داشته باشیم؟
به تعبیر دیگر انسان و جامعه استاندارد دینی چه نوع جامعهای است و اگر چه مواردی در جامعه پیاده شود جامعه دینی است و یا چه نوع حکومتی، دینی است؟ در مورد سیدجمال الدین نقل شده است که او وقتی به غرب رفت و برگشت گفت من به غرب رفتم و اسلام را دیدم ولی در شرق مسلمانی دیدم ولی اسلام را ندیدم.
منبریها، نویسندگان و جریانات مختلفی در کشور وجود دارند که هر کدام بعدی از این ابعاد را خیلی مهم جلوه میدهند و ستاد نماز و روزه و زکات و ... تشکیل میدهند تا مناسک در کشور بیشتر رعایت شود و برخی تلاش میکنند تا مسائل اعتقادی و ولایت در بین مردم تقویت شود؛ برخی هم اسلام سیاسی را پر رنگ و حتی برخی مسائل را ذبح میکنند. در همین ماه مبارک رمضان شنیدیم که اخلاقمداری سبب میشود تا ما در برابر دین بایستیم و یا گفته شده است ولایت فقیه میتواند توحید را تعطیل کند.
گاهی اوقات یکسری آمارها و نمونههایی برای تشخیص دینداری جامعه ارائه میدهند و در برخی پایاننامهها مورد بحث قرار میگیرد و عمدتا آمارها مبتنی بر این است که چه مقدار کتب مذهبی در کشور چاپ میشود؟ چقدر جلسات مذهبی و نماز جماعت برگزار میشود و چقدر مسجد داریم ولی آیا واقعا میتوانیم براساس این شاخصهها، جامعه و حکومتی را دیندار بدانیم؟ حتی برخی ملاکهای ازدواج، میزان توجه فرد به زیارت کربلا و خواندن دعا و ... تعیین میشود.
پس پرسش اساسی این است که کدام یک از این مؤلفهها برای سنجش دینداری مردم و جامعه تعیینکننده تر است؛ برای یافتن پاسخ این پرسش باید به خود دین و آورنده آن مراجعه کنیم و راهی جز این نداریم، درست مانند داروسازی که او باید مقدار مصرف را تعیین کند. به گمان بنده این سنجش، شدنی است تا ببینیم نظر دین در مورد اهمیت هر کدام از اینها چیست؟ ما مشابه این کار را درباره نماز دیدهایم مثلا واجبات نماز به رکن و غیررکن تقسیم شده است؛ ما در روایات نداریم که کدام رکن است و کدام نیست و فقط بیان شده است که در نماز باید قرائت حمد و سوره و رکوع و سجدتین و ... باشد و این مجتهد است که واجبات را به این دو دسته تقسیم کرده و مثلا گفته اگر رکوع عمدا یا سهوا ترک شود نماز باطل است ولی اگر سوره حمد سهوا ترک شود نماز باطل نمیشود. یا گناهان را به کبیره و صغیره تقسیم میکنند در صورتی که در روایات چنین تعابیری نداریم و فقط چون گفته شده است که عذاب فلان گناه، جهنم است و .. این دو اصطلاح را به دست آوردهاند.
همین کار را میتوانیم در همه آموزههای دینی پیاده کنیم که بنده 12 شاخصه برای این مسئله تعیین کردهام؛ اول از طریق اهدافی که دین تعیین کرده است یعنی اینکه پیامبران برای چه آمدند؟ دوم وصایای پیامبر و ائمه به خصوص در لحظات آخر عمر؛ سوم خطبههای پیامبر و امام علی(ع) به خصوص خطب نماز جمعه؛ راه دیگر نامههایی است که پیامبر و ائمه برای دیگران مینوشتند؛ راه دیگر روایاتی است که برخی مسائل را مذمت کرده است، راه بعدی هم بیان ثواب و عقاب کارها است که مثلا فلان کار اینقدر ثواب دارد و فلان کار این عقاب را دارد.
راه دیگر رسیدن به شاخصهای درست دینی، بررسی اهداف قیام عاشورا است یا اینکه در قیام امام زمان(عج) مهمترین کار ایشان چیست؟ شاید 500 روایت است که امام زمان دنیا را از عدل پر خواهد کرد بعد از اینکه از ظلم و جور پر شده است لذا مهمترین کار امام مهدی برپایی عدل است.
راه دیگر تعابیری است که در مورد برخی بزرگان مانند سلمان و ابوذر و مقداد و ... به کار رفته است مثلا فرمودند که سلمان منا اهل البیت و علت آن را هم ذکر کردهاند که چون فلان خصلت را دارا بوده است.
راه دیگر بررسی شاخصهای دینداری هم رجوع به آیات قرآن و برخی روایات است که مثلا فرموده است اگر کسی به عهد خودش پایبند نباشد دیندار نیست. قرآن، هدف از رسالت پیامبران و نزول کتب را بیان فرموده است و برخلاف یکسری افراد و جریانات، دنبال مطالب سری و زیرزمینی هم نبوده است و با روشنی و صراحت فرموده است که هدف از ارسال رسل و انزال کتاب، برپایی قسط و عدل است.
پیامبر(ص) در روایتی که متواتر نقل شده است فرمودند که انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق یعنی من برای اتمام و اکمال مکارم اخلاقی مبعوث شدم که البته برخی این روایت را مورد خدشه قرار دادهاند که البته بنده همه روایات شیعه و سنی را جمع کرده و ثابت کردم که متواترا نقل شده است. آیه قرآن که هدف از رسالت را برپایی قسط میداند کف دینداری را بیان کرده است و اخلاقیشدن، سقف دینداری را تبیین کرده است. یعنی دینداری با رعایت عدالت شروع و با رعایت اخلاق کامل میشود.
در خطبه اول نهجالبلاغه بیان شده است که هدف از رسالت انبیاء این است که انسانها را عاقل تربیت و دفینههای عقول را شکوفا کنند تا انسانها سؤالکننده باشند و خاضع و خاشع در برابر یک رای نباشند؛ ما از اینها میتوانیم تشخیص دهیم که کدام یک از موارد چندگانه یعنی سیاست و اخلاقیات و اعتقادات و ... ضریب بیشتری در دینداری دارند.
راه دیگر هم بررسی وصایای پیامبر(ص) است؛ در کافی نقل است که پیامبر(ص) در اواخر عمر و وقتی احساس مرگ کردند به مسجد رفته و مردم را جمع کردند و فرمودند لحظات آخر عمر من است و بعد وصیت کردند که من به همه حکومتها و حاکمان توصیه میکنم تا به مردم رحم کنند، به ضعفا و بزرگان و علما احترام بگذارند و مردم را به بیچارگی و فقر نیندازند که باعث کفر و بی دینی شود. الان خیلی مطرح است که چرا جامعه ما دینگریز است و جوبش را در این روایت پیامبر(ص) میبینیم. توصیه پیامبر این است که مردم را به فقر نیندازید. فرمودند در خانه حاکمان نباید به روی مردم بسته باشد و نباید زورمندان، ضعفا را بخورند و در قحطی آنان را رها کنند؛ یعنی دغدغه پیامبر(ص) رسیدگی به زندگی و معیشت مردم و حق و حقوق آنان است و ایا این نمیتواند شاخصی برای دینداری باشد؟
امام باقر(ع) از پدرشان نقل کردهاند که وقتی امام سجاد(ع) در حال احتضار بود به من وصیت کرد پسرم امام علی(ع) در آخرین لحظات عمرشان وصیت کردند بترس از ظلم به کسی که جز خدا، پناهی ندارد. از این قبیل روایات و آیات زیاد است. پس این بحث جدی است که جایگاه آموزههای دینی را بشناسیم و اگر این کار را نکنیم باعث ایجاد چالش برای جامعه و حکومت است؛ برخی الان آمار میدهند که ماه رمضان است و مثلا صدهزار ختم قرآن انجام شده است ولی چقدر به فقرا رسیدگی شده است و چقدر از آلام مردم کم شده است؟ چقدر اسباب کمال مادی و معنوی برای مردم فراهم شده است؟
به نظر بنده دو چیز در جامعه ما برجسته شده است؛ اول مناسک و شعائر مانند زیارات و پیادهروی اربعین که جزء امور جدی دینی هم هست و دیگری برجستهکردن جنبه سیاسی حکومت. امام علی(ع) فرمودند حکومت از آب دهان بز و کفش پاره ارزش کمتری دارد مگر اینکه ظلمی از بین برود و عدالت برپا شود و به خاطر اصرار بر همین عدالت بود که حکومتش چند سال بیشتر دوام نیاورد و اگر مصلحتسنجی میکردند شاید زمان حکومتشان طولانی بود.
مناسک و شعائر و حکومت و سیاست زمانی باید برجسته شود که کمک کند تا عدالت بیشتری در جامعه برقرار شود زیرا این دو برای عدالت و اخلاق هستند لذا اگر این دو محور و هدف شوند ابتدای لغزشگاه برای جامعه و حکومت است. امام علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک آورده است که جامعه ارزشی جامعهای است که ضعیف بتواند حقش را به آسانی از قوی بگیرد ولی آیا واقعا امروز در جامعه ما چنین چیزی وجود دارد.
مناسک و شعائر و بعد سیاسی برای جامعه ما لغزشگاه شده است در حالی که هر دو برای تقویت معنویت و اخلاق و عدالت است و باعث فریب دینداران و حکومت میشود لذا داریم که وای بر نمازگزاران و نفرمود وای بر بی دینان، زیرا به خاطر نماز دست از انفاق و رسیدگی به مردم و ... میکشند. مثلا ما این تعداد مسجد داریم، چقدر نامگذاری مذهبی بین مردم زیاد شده است یا چقدر مردم به زیارت اماکن مذهبی میروند و فعالیتهای قرآنی زیاد شده است و یا چقدر نذورات در ماه محرم هزینه میشود و یا چقدر امامزاده اضافه شده است و اینها در حالی است که ما در تولید زباله دو برابر استاندارد جهانی تولید میکنیم و مصرف برق و دارو و انجام جراحی زیبایی و مصرف لوازم آرایشی، دورریز نان، آمار تصادفات و تخلفات رانندگی، رشوه، کم کاری در ادارات، آمار چکهای برگشتی، آمار طلاق، آمار فحشاء و آمار قتل و خودکشی و اعتیاد، فرار مغزها بیشتر از استاندارد جهانی است.
همچنین سرانه مطالعه ما، کمتر از دنیاست؛ شاخص فساد مسئولان و مصرف دخانیات و پروندههای قضایی و غرق شدگی در دریای خزر و آمار فقر و بیکاری و زندانیان هم افزایشی و از استانداردها بالاتر است و با این وجود آیا میتوان گفت جامعه ما دیندارتر از برخی جوامع دیگر است؟
انتهای پیام