به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست تخصصی «سیر تطور مفهوم مردم در چهار دهه گذشته» امروز، پنجم دیماه با حضور مهدی منتظرالقائم، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و محمدباقر خرمشاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در ساختمان شماره ۲ جهاددانشگاهی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، منتظرالقائم، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران طی سخنانی اظهار کرد: کلمه مردم و واژههای دیگری که در ذیل کلمه مردم بیان شده، به دهههای گذشته معطوف نشده و در طول تاریخ زندگی بشر و از زمان پیدایش انسان وجود داشته است. البته این واژه گاهی اوقات درگیر گفتمانسازی مختلف شده و در یک منظومه مفهومی که شامل تاریخ گذشته، حال و آینده است، برساخت میشود. لذا این واژه بنا بر تفکرات گوناگون ماهیت گفتمانی به خود گرفته است.
وی افزود: قدما همواره از انسان به عنوان حیوانی ناطق نام بردهاند. اگر بپذیریم انسان موجودی شدنی است و به بالقوههای درون خود فعلیت میبخشد، به این نتیجه میرسیم که انسان تنها موجود شناسنده بر روی زمین است و این بدان معنا است که ما تحقق کامل پیدا نکرده و باید در یک شرایط ویژه تحقق پیدا کنیم. این شدنِ انسانی ما را به جهان واژه و زبان و درک و شعور میرساند و لاجرم امری جمعی است. جمعی که در آن تحقق پیدا کرده و با آنها زیست میکنیم، جمعی حی و حاضر است. تحقق فردی نوع بشر در درون بستری صورت میگیرد که نتیجه زیست متقابل و گفتمانهای مختلف است. واژه مردم درحقیقت جهانزیست جمعی تجمع، قبیله، خانواده و مفاهیمی اینچنینی است.
منتظرالقائم ادامه داد: برآیند نهایی زیست انسانهای موجود و پیشینیان در جغرافیا و یک ساخت اجتماعی تشکیلدهندگان این ساخت اجتماعی و همان مردم بوده و در کنار یکدیگر مفهوم مردم را ایجاد میکنند. واژههای مختلفی که در این زمینه در رابطه با مفهوم مردم ارائه میشود، در ساختارهای مختلف فکری و ایدئولوژیهای مختلف تطور پیدا میکند و هر تفکری مفهومی از واژه مردم را در قالبهای مختلفی همچون جامعه و ... ارائه میدهد. لذا واژه مردم چیزی جز جامعه، فرهنگ، ساخت قدرت، تکنولوژی و ...نیست.
وی با بیان اینکه فناوری ایجاد میشود تا معنای مقوله مردم را محقق کند، تصریح کرد: مردم به معنای جماعت انسانی یکی از چند مسئله بزرگ تاریخ تفکر بشر بوده است. لذا بحث زمان، جغرافیا، ساخت قدرت و ایدئولوژی همواره بر مفهوم مردم در طول تاریخ و در تمدنهای مختلف تأثیر داشته است که این مفهوم چگونه از سوی جوامع مختلف فهمیده شود. مردم مبنای آن چیزی هستند که حاکمیت براساس آن شکل گرفته است و در واقع مردم هدف غایی اقتصاد سیاسی هستند. در مقوله مردم یک طیف مفهومی داریم که از ظاهر شروع شده تا به مفهومی ایدئولوژی منتهی میشود و این تناقضی است که در طول تاریخ عالمان و دانشمندان را به چالش کشانده است. یکی از این چالشها تناقض کمیت در برابر کیفیت است. این بدان معنا است که مردم لاجرم کمیت دارند اما مردمی بودن و مردمی شدن صرفاً با کمیت برقرار نمیشود و نیازمند لوازمی همچون فرهنگ، اندیشه، روابط و ... است. تناقض دیگر در این زمینه تناقض جزء در برابر کل است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه واژه مردم و مردمی شدن جزء ارکان تشکیلدهنده تفکر اجتماعی است، بیان کرد: در ایران از قدیمالایام واژه مردم و مردمی شدن رواج داشته است. اندیشه اجتماعی مسلمانان و یا ایرانیان همواره دارای این مفاهیم بودهاند. البته از یک زمان به بعد گویی این مفاهیم با توقف جریان اندیشهای، متوقف شده و واقعیات جامعه تغییر میکند. ورود فناوری و توسعه الزاماتی دارد که ما در این زمینه متوقف شدیم. در این میان حکومتها با هم تفاوتی ندارند و تا زمانی که نمیتوانند ساختارها را تغییر دهند، به مفهومپردازی دست پیدا نمیکنیم.
وی با بیان اینکه غرب در این زمینه متوقف نشد و به پیش رفت، افزود: مفهوم مردم در ادبیات غربی از روانشناسی آغاز میشود. ما تا زمانی که مفهوم شخصیت را در تمام هستی فردی و جمعی خود نپذیریم، مفهوم مردم مشخص نخواهد شد؛ چراکه مردمان برآیند تشخص اجتماعی ما هستند و اگر نتوانیم فضای درونی خود را از طریق رفتار، کنش، روش و ... به جهان بیرونی وصل کنیم، قطعاً چیزهای دیگر در جهان اجتماعی نیز برای ما تشخص پیدا نخواهند کرد. بخش وسیعی از بحرانهای اخلاقی و ... جامعه ما به این بازمیگردد که نتوانستیم مفهوم شخصیت را به عنوان یک مفهوم مرکزی در جامعه بازسازی و نهادینه کنیم. جمعیت وجه مشترک انسان با همه موجودات است اما کیفیت انسانی است که او را از سایر موجودات جدا میکند.
منتظرالقائم ادامه داد: منطق جهان اجتماعی ابتدا با عدد و ارقام و علم آمار آغاز میشود. تفکر ایرانی ما هنوز در شمارش عددی قرار دارد اما علم آمار باید به ما کمک کند تا هندسه روابط و آمار را به دست آوریم. هندسه به دنبال کشف یک پدیده در خارج است. غرب پیش از توسعه و پرداختن به فلسفه اجتماعی ابتدا به اصلاحات اجتماعی و دینی پرداخت. زمانی که با تفکر سنتگرا از افراد به عنوان گمراهان و متخلفان تلقی کنیم، نمیتوانیم به خوبی به توسعه افکار و جامعه بپردازيم.
وی بیان کرد: اینجا است که معنای عمیق مفهوم مردم به میان میآید، یعنی اینکه در معنا و مفهوم تاریخی، برساخته شدن، آدمی و مردم درنظر گرفته میشود. تا زمانی که معنای فرد را درک نکنیم، معنای جامعه و رابطه بین فرد و جامعه را درک نمیکنیم. لذا در غرب که امروز به توسعه رسیده و مفهوم مردم و ملت را به خوبی ارائه میدهد، ابتدا توسعه فردی شکل گرفت و سپس، توسعه جمعی در قالب مفاهیمی همچون تحزب و پارلمانیسم شکل گرفت و در ادامه نیز به مفاهیمی همچون شهروندی و حقوق شهروندی ختم شد.
منتظرالقائم تصریح کرد: در غرب عدهای دیگر بودند که با تفکرات پوپولیسم وارد میدان شدند و مفاهیم توده و پرداختن به توده را مطرح کردند. عدهای بیان میکنند که در دهه ۶۰ مفهوم مردم در جامعه جا افتاده و روابط مردم با حاکمیت خیلی نزدیک شده بود که به نظر بنده اینجا باید به جای واژه مردم از مفهوم توده استفاده کنیم که در آن دوران تداعی شد. امروز باید جهان اجتماعی را بازتعریف کرده و روابط فردی و اجتماعی و مفاهیمی همچون مردم و ملت و تحزب را بازخوانی و بازتعریف کنیم و سپس، به کیفیت انسانی و مفهوم مردم و ملت دست پیدا کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: ما امروز باید به صورت انتقادی و تحلیلی به تفکر غرب بپردازیم. متأسفانه ما در ایران بخش بزرگی از معنای سخن و سخن گفتن را بلد نیستیم. زمانی که این مبانی را ندانیم، مفاهیم دیگری همچون رأی و انتخابات به درستی مشخص نخواهد شد لذا زمانی که معناشناسی واقعی را انجام ندهیم، نگرشسنجی دقیقی نخواهیم داشت.
منتظرالقائم تصریح کرد: باید بدانیم که هیچ واقعیت مطلقی وجود ندارد و جهان اجتماعی دارای لایههای درونی است. ما از الهیات و هستیشناسی رشد نکرده و با تطور زمانی جلو نیامدیم. ما باید به دنبال این باشیم که مردم را واقعا بسازیم تا تشخص پیدا کرده و از سطح پایین به کلان دموکراتیک برسند. امروز با اقناع خطابی و سنتی نمیتوانیم با جامعه به خوبی ارتباط برقرار کنیم. لذا امروز دچار عملیات گازانبری تاریخی شدهایم؛ چون هم دیر وارد میدان شدهایم و در آن واحد به دنبال تحولات عمیق و وسیع هستیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: جامعه ما به مدل فلسفه اقتصاد سیاسی دقیق نیاز دارد. تصحیح اقتصاد سیاسی نیازمند استفاده از متفکران است و نمايندگان مجلس نمیتوانند به تنهایی آن را تصحیح کنند. ما باید مردم را وارد میدان کرده و از آنها در مدلهای اقتصادی و ... بهرهگیری کنیم.
در ادامه این نشست، محمدباقر خرمشاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی اظهار کرد: تعاریف زیادی از مردم در لغتنامهها وجود دارد. یکی از راههایی که میتوان از آن کمک گرفت تا در بحث مردم دقیقتر شویم، بهرهگیری از واژههای همسایه واژه مردم همچون ملت، خلق، جمهور، امت، قوم، جمعیت، توده، عامه و عوام است.
وی با اشاره به واژه ملت، افزود: ملت، اجتماعی از مردم است که براساس زبان، تاریخ، قومیت و فرهنگ مشترک و در بسیاری موارد سرزمین مشترک تشکیل شده است. ملت یک هویت جمعی برای مردم بوده و طبق آن مردم دارای حق حاکمیت و حق قانون وضع کردن هستند. لذا شاید بتوان گفت ملت هویت جمعی گروهی از مردم است.
خرمشاد بیان کرد: جامعهای که از مردم ساکن در قلمروی مشخص و دارای دولت سیاسی مستقل تشکیل میشود را ملت و مردم میگویند. یکی از زمینههای بروز و ظهور مردم در چهار دهه گذشته، انقلاب اسلامی و نقش مردم در آن است. نخستین تصویر در عرصه انقلاب، حضور مردم در صحنه است. البته این مسئله فقط به انقلاب اسلامی ایران محدود نمیشود و در رابطه با انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت نیز وجود داشته است.
وی ادامه داد: مردمی که در انقلاب اسلامی ایران به صورت آشکار در صحنه حضور داشتند، نمایشگر مفهوم واقعی مردم و ملت بودند. مرحله بعدی حضور مردم در تاریخ چهل سال گذشته، حضور در صحنه انتخابات به ویژه انتخابات قانون اساسی بود. واژه مردم در خود قانون اساسی و اصول مختلف آن بارها تکرار شده است.
خرمشاد با اشاره به ردپای مردم در عرصه عمل نیز بیان کرد: شاید بتوان گفت بسیج مردم در برابر نظام ستمشاهی اولین گام آنها برای حضور در صحنه طی چهار دهه گذشته بوده است. گام بعدی مردم، حضور در میدانهای بعدی انقلاب ازجمله انتخابات، مبارزه با گروهکها و جداییطلبان و منافقین و ... بود. ایجاد نهادهای مختلف انقلابی، حضور در جنگهای داخلی و ... از دیگر صحنههای حضور مردم در صحنه بوده است.
وی افزود: در جریان دفاع مقدس نیز حضور مردم کاملاً ملموس بود؛ بهطوریکه بدون حضور مردم جنگ پایان خوبی نداشت. حضور مردم در پای صندوقها و گاهی اوقات قهر آنها با صندوقهای رأی نیز از دیگر ردپاهای حضور مردم در صحنه بوده است. بسیج شدن از سوی انقلابیون و در مقاطعی از سوی ضد انقلاب، از دیگر صحنههای حضور مردم بوده است. مردم کلیدواژهای برای مشروعیتبخشی به سیاسیون ازجمله نمایندگان مجلس و ... نیز بودهاند که همواره از نام مردم برای مشروعیتگیری خود بهره بردهاند. به نظر میرسد مردم در ایران در نقش بسیج شدگی بیشتر از سازمان یافتگی حضور داشتهاند. همچنین، مردم ایران بیشتر میل به حضور و عضویت در قالب گروههای کوچک دارند تا احزاب و گروههای بزرگ.
خرمشاد تصریح کرد: اگر به صورت مثبتاندیش به موضوع نگاه کنیم، میتوان گفت مردم به کلیدواژه اصلی در سیاست و جامعه ایران تبدیل شدهاند. البته در برخی موارد مردم عامل سوءاستفاده گروههای سیاسی نیز قرار گرفتهاند. البته اتفاق دیگری نیز که طی یک دهه اخیر افتاده، این است که گاهی مردم به محل مناقشه برای گفتمانهای سیاسی در داخل کشور تبدیل شدهاند.
انتهای پیام