فصل دوم برنامه تلویزیونی «محفل» از ابتدای ماه مبارک رمضان مهمان سفرههای افطار خانوادههای ایرانی شده است. فصل اول این برنامه که رمضان گذشته به روی آنتن رفت، با استقبال زیادی از سوی مردم مواجه شد و همین امر کار فصل دوم را برای دیده شدن بیشتر سخت کرده است. این برنامه همچون سال گذشته پنج میزبان و یک مجری دارد که در فصل دوم نیز بدون تغییر حضور دارند.
در هر برنامه مجری و میزبانان به معرفی یک چهره که در عرصه فعالیتهای قرآنی اقدام خاصی انجام داده، میپردازند و برنامه را به صورت گفتوگویی پیش میبرند. در ایام تولید فصل دوم این برنامه با حضور در استودیوی محل ضبط به گفتوگو با عوامل این برنامه نشستهایم، در این بخش، خبرنگار ایکنا پای صحبتهای احمد ابوالقاسمی، یکی از میزبانان محفل نشسته است که با هم در ادامه میخوانیم و میبینیم:
ایکنا - چگونه با برنامه تلویزیونی محفل آشنا شدید؟
آبانماه سال 1401 یکی از دوستان گفت که قرار است برای ماه مبارک رمضان برنامهای تهیه شود، بعد از آن دیگر چیزی از برنامه نشنیدم تا اینکه با من تماس گرفتند برای حضور در نشستی با عوامل برنامه محفل. تجربیات ما و نگاه آنها و کمک افراد دیگر باعث شد یک کار جمعی خیلی خوب شاید بیش از انتظار همه ما شکل گیرد.
ایکنا - دلایل این موفقیت چه چیزهایی است؟
این موضوع دلایل مختلفی میتواند داشته باشد، یکی اینکه اولاً چیزی که برایم خیلی جالب بود و به عنوان یک کارشناس و میزبان در این برنامه کمک میکرد، یکدست بودن عوامل اجرایی بود.
هنرمند وقتی در جمعی حاضر میشود که آن جمع نسبت به هنر و شخص او واکنش مثبتی ندارند یا حتی ممکن است واکنش منفی هم داشته باشند، بخشی از اعتماد به نفس خود را از دست میدهد.
وقتی وارد گروه برنامه محفل شدم دیدم همه جوان هستند، گروه فکری، گروه طراحی و افرادی که برنامهریزی میکردند همه یکدست و جوان بودند. یکدست بودن گروه و نگاه مثبتی که به تلاوت قرآن داشتند برای من مهم و جالب بود.
همه ما ممکن است روزی جلوی دوربین برویم و احساس کنیم تهیهکنندهای که ما را برای برنامه تلویزیونی دعوت کرده، بر اساس اجبار این کار را انجام داده و حضور ما را به او تحمیل کرده و گفتهاند باید یک قاری هم در این برنامه تلاوت کند، ما در چنین برنامهای روحیه لازم را نداریم و کار سخت است، اما وقتی به محیطی میآیید که همه به این موضوع علاقهمند هستند، انگیزه شما چند برابر میشود و نگاه تغییر میکند، یکباره شهامت پیدا میکنید.
با دیدن گروه تولیدکننده در همان چند جلسه اول بیشتر از بقیه امیدوار شدم، اما نگرانی هم داشتم. تجربه جدیدی بود، کسی نمیدانست چه میخواهد بشود، قرار بود برنامه در شبکهای پخش شود که تاکنون چنین همتی برای کار قرآنی در هیچ کجای کشور و در هیچ سازمان و شبکهای انجام نشده بود و اصلاً صدا و سیما این مقدار پای کار نیامده بود و نمیدانستیم چه میشود.
در پخش اولین قسمت از فروردین 1402، یک پسر چهار ساله را بغل گرفته بودم و روی صحنه آمدم. فردای آن روز و روز دوم رمضان بود که دیدم این فیلم در فضای مجازی گسترده پخش شده است، علاوه بر داخل کشور در کشورهای عربی هم دیده شد و برایشان جالب بود که ایران چنین پدیدههای قرآنی دارد.
داشتن پدیده قرآنی در یک کشور مفهومی دارد، مفهوم آن هم وجود زیرساختهای قرآنی است، اینگونه نیست که کشوری هیچ سابقهای در فعالیتهای قرآنی نداشته باشد. انواع و اقسام سوژهها این پیام را به دنیا مخابره کرد که ایران یک کشور شیعی و قرآنی است. این از همه چیز دلچسبتر است.
نکته بعد گروهی بود که به عنوان گروه میزبان انتخاب شده بودند؛ نمیدانم به چه صورت اعضای این گروه کنار هم جمع شدند، اما اینها چه از لحاظ سن و سال و چه شخصیت و توانمندیهایشان، خوب کنار هم شکل گرفتند.
توانمندی حامد شاکرنژاد در تلاوت، حسنین الحلو در اجرای رسانهای، ابعاد آموزشی که من میتوانم داشته باشم، تسلطی که آقای قاسمیان بر قرآن و مفاهیم آن دارد و شور و نشاطی که رضوان درویش تزریق میکند، مجموعه کاملی را تشکیل داد. خدا هم خیلی کمک کرد. بعد از اینکه محفل یک تمام شد بیشتر متوجه حمایت و هدایت خداوند شدم.
ایکنا – سوژههایی که به نظر شما خیلی خوب بود و به خوبی هم به نمایش گذاشته شد، کدام بود؟
بخش مربوط به فرزند شهید مدافع حرم خیلی عجیب بود. بالغ بر 40 بار این بخش را دیدهام و هر 40 بار هم گریه کردهام. آدم وقتی یاد مدافعین حرم و شهدای مدافع حرم که مظلومترین شهدای ما بودند میافتد، منقلب میشود. مدافعین حرم در جای دیگر و کیلومترها دورتر از مرزهای ایران از کشور خودمان دفاع کردند، این یک تاکتیک نظامی است که به جای اینکه جنگ لب مرزها باشد دورتر از مرزها شکل میگیرد تا مردم در امنیت و آسایش باشند. آن دختربچه فرزند شهید مدافع حرم که آمد حق همه مدافعان حرم را ادا کرد و نظر همه را نسبت به مدافعان حرم تغییر داد.
نمونه دیگر هم حضور استاد کریم منصوری بود. کریم منصوری با گفتن یک جمله در این برنامه آبروی ما را خرید، او به عنوان یک اسطوره قرائت در ایران، به عنوان کسی که بهترینهای دنیا دعوتش کردهاند و بهترین، سنگینترین و مهمترین برنامههای قرآنی را تلاوت کرده با یک جمله آبروی همه ما قرآنیها را خرید، خیلی هوشمندانه عمل کرد.
وقتی حسنین الحلو از او پرسید اگر بخواهی یک تلاوت را به امام زمان(عج) هدیه کنی کدام تلاوت است؟ به احتمال 90 درصد اگر هر قاری دیگری بود، اسم یکی از تلاوتهای خودش را میآورد و میگفت مثلاً فلان تلاوت، اما کریم منصوری گفت من لیاقت اینکه بخواهم برای امام زمان(عج) حرفی بزنم و قرآن بخوانم را ندارم. باید همه قاریان قرآن بیاموزند. از نظر من شاید بهترین قسمت این بود. اینکه میگویم خدا به برنامه کمک میکند همین است.
نکته جالبتر اینکه برنامه مربوط به کریم منصوری شب هفتم بود که خیلی مورد توجه واقع شد، فردای آن روز به دلیل اینکه برنامه شب هشتم با مشکل فنی مواجه شده بود، مجدد برنامه شب هفتم پخش شد. باید کریم منصوری دو بار تکرار میشد که خدا این کار را کرد. این برنامه خیلی همه را به هم ریخت و همه لذت بردند، یک نفر به من پیام داد که من در عمرم گریه نکرده بودم، اما بعد از تلاوت «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» که استاد منصوری تلاوت کرد به اندازه 35 سالی که در عمرم گریه نکرده بودم، تا صبح گریه کردم. دهها مورد از این امدادهای الهی را دیدم. خداوند خواست قرآن را برای مردم نزدیک کند، همه ما وسیله بودیم، خود خدا اراده کرد که نگاه عاطفی بیشتری بین مردم و قرآن اتفاق بیفتد.
مقام معظم رهبری جملهای دارند که میفرمایند اگر محافل قرآن کریم بتواند از لحاظ عاطفی مردم را به قرآن نزدیک کند مشکلات جامعه حل میشود. این نگاه عاطفی وقتی در کسی ایجاد شود، انگیزه ایجاد میکند تا برود ببیند قرآن چه میگوید؟ این اتفاق در برنامه محفل افتاد.
قبل از برنامه محفل وقتی برای تلاوت به شهرهای مختلف میرفتیم، میدیدیم مردم مینشینند فقط قرآن را میشنوند، اما بعد از برنامه محفل همان برنامهها را که میرویم، مردم با اشتیاق قرآن کریم را استماع میکنند.
ایکنا - در مورد پیامهای که در طول پخش برنامه دریافت میکردید هم بگویید، اینکه پیامهای دریافتی بیشتر در چه فضایی بود؟
اگر همه این پیامها جمع میشد به میزان یک کتاب بود. فردی مرا در خیابان دید گفت نمیدانم چند صد میلیارد پول دارم ولی به من اثبات شد کسانی که با قرآن زندگی میکنند شادیِ درونشان از ما بیشتر است، گفت ما فکر میکنیم شاد هستیم، اما شما نشان دادید که اگر کسی بخواهد شاد باشد باید باز هم به سراغ معنویات برود. یک آقای دیگر میگفت هر موقع صدای قرآن پخش میشد همسرم مخالفت میکرد و سریع تلویزیون یا رادیو را خاموش میکرد، اما الان فقط قرآن گوش میکند. اینها اثرات محفل بود.
خیلیها احساس میکردند نمیتوانند به جامعه قرآنی نزدیک شوند، از جامعه قرآنی افراد خشکی ساخته بودند، اما مردم دیدند قرآنیها همان آدمهای معمولی جامعه هستند، میگویند و میخندند و به موقع خوب میخوانند و خوب تفسیر میکنند، اینها محاسن است و جا دارد از تمام کسانی که از این برنامه حمایت کردند، تشکر کنم. بعد از اینکه برنامه دیده شد، مدعی حمایت هم زیاد شد، من از آنهایی که واقعاً حمایت و پشتیبانی کردند، همچنین از بچههایی که با سختی تمام، با فشردگی زمان کار را به سرانجام رساندند، هم تشکر میکنم. وقتی شما برنامهریزی میکنید اگر کار 10 روز عقب بیافتد همه چیز به هم میریزد و این فشردگی و سختی کار را چندبرابر میکند.
شاید از سالهای آینده شاهد حضور افراد و سوژههایی در برنامه باشیم که محصول خود محفل بوده و با دیدن برنامه محفل وارد حوزه قرآن شدهاند. در برنامه امسال یک نفر آمد کسی که چند جزء قرآن را حفظ کرده و بعد رها کرده بود، این فرد با دیدن برنامه دوباره طی 10 ماه حفظ خود را کامل کرده بود. سال آینده شاهد تعداد زیادی از این قبیل افراد هستیم که به خاطر انفجار محفل جذب قرآن شدند.
ایکنا - هر برنامه موفقی بالاخره منتقدانی دارد، غیرمنصفانهترین انتقادی که در مورد این برنامه شنیدید چه بود و چه پاسخی دادید؟
نقدها خیلی کم بود. من خودم را آماده کرده بودم تا از هر طرف به خصوص از شبکههای معاند چیزی بشنوم؛ فکر میکنم در محفل دو هم این شبکهها توانایی نقد نداشته باشند. بالاخره هر برنامه مذهبی که تولید میشود سعی میکنند از داخل آن اشکالاتی پیدا کنند. فقط یک نفر علیه من حرف زده بود و خیلی جالب است که نقد او نشان میدهد که اصلاً متوجه منظور صحبتهایم در برنامه نشده بود. آنجا که وقتی از زهرا خلیلی، که نابینا است و حافظ کل قرآن کریم است، سوال کردم، دوست داشت آنچه الان هست و زندگیای که الان دارد، بدهد و در مقابل آن میتوانست ببیند؟ ایشان با قدرت تمام گفت خیر. گفت حسی که الان در زندگی دارم با هر دو چشمم عوض نمیکنم.
روایتی هست که میگوید شخصی خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: فقیر هستم. امام فرمود: تو فقیر نیستی. آن فرد پاسخ داد: هیچ چیزی ندارم پس فقیر هستم. امام فرمود: حاضر هستی محبت ما اهل بیت(ع) از دل تو بیرون برود، اما ثروت فراوانی داشته باشی؟ آن فرد پاسخ منفی داد. من هم این سوال را از زهرا خلیلی پرسیدم و گفتم حاضر بودی چشم داشتی اما این زندگی قرآنی را نداشتی؟ گفت خیر. این قسمت در صفحات مجازی بسیار دیده شد.
ایکنا - معمولاً وقتی یک مجموعه در فصل اول موفق میشود، برای فصل دوم این نگرانی وجود دارد که شاید مانند فصل قبل موفق نشود، الان این نگرانی در مورد محفل وجود دارد یا خیر؟
معتقدم عطیه عزیزی یک معجزه است، یک نونهال حافظ کل، هر چیزی میگفتیم آیه مربوط به آن را میخواند، حتی اشاره به تفسیر هم داشت، یا مثلاً پسر پنجساله یا کودکی مانند زینب شیری و ... . من میاندیشیدم که با معرفی اینها در محفل یک، دیگر چه چیزی میخواهد در مجموعه جدید آن اتفاق بیفتد، اما شاهد حضور سوژههایی بودیم که هنوز هم من را به عنوان فردی که در این حوزه کار میکنم، غافلیگر میکند، شاید سالهای آینده سوژههای زیباتری هم پیدا شود و قطعاً میشود. حتی ممکن است سوژههای جهانی خوبی پیدا شود.
ما فکر میکنیم فقط ما قاریان جامعه قرآنی هستیم. اما دیدم نخیر یک اتفاقاتی در زندگی برخی افتاده است که شنیدنی است، مثلاً یک نفر بیسواد از کنار جنگل رد میشود یک آیه قرآن روی کاغذ میبیند، با دیدن آن آیه، زندگی او متحول میشود. برخی سوژههای امسال خیلی جذابتر از سال قبل هستند و قطعاً و یقیناً سال دیگر سوژههای بسیار بسیار جذابتر و زیباتری خواهیم داشت.
ایکنا - صحبت از ملحق شدن یکی از قاریان مصری یا داوران مسابقات از کشور مصر به برنامه هم بود، چرا محقق نشد؟
اولاً مصریها ایران را خیلی دوست دارند، حضور در ایران برای آنان یک نوع دستاورد و رزومه محسوب میشود، این را از خودشان شنیدهام که گفتهاند وقتی ایران ما را دعوت میکند اعتبار مضاعفی برای ما به دنبال میآورد. پس این علاقه به طور جدی در قاریان مصری وجود دارد که برای تلاوت یا فعالیت قرآنی به ایران بیایند، اما به خاطر اینکه چند سالی میشود که روابط سیاسی ایران و مصر مطلوب نیست، لذا کشور مصر اجازه حضور قاریان خود را در ایران نمیدهد و تنبیه بسیار سنگینی هم برای آنها پیشبینی کرده است. علت این بود وگرنه دوستان ما تلاش زیادی کردند که نشد.
ایکنا - پیشنهاد ویژهای برای اجرای بهتر برنامه محفل دادهاید که محقق نشده باشد؟
خیلیها پیشنهاد دادهاند که این کار را کنید یا این کار را نکنید، اما یکی از دلایل موفقیت محفل این است که گروه تهیه مثل ما فکر نمیکرد و این خیلی خوب بود.
اگر گروه تولید محفل دوباره از زاویه نگاه ما بهره میبرد - نه اینکه این نگاه غلط باشد – شاید کار معمولی میشد، اما گروه تهیه نگاه عمومیتری به فعالیتهای قرآنی داشت، مثلاً ممکن بود روی آنتن در مورد استاد کامل یوسف مصری بگویم اما مردم چه میدانند، این فرد چه کسی بوده است؟ و اصلاً برای آنها مهم هم نیست.
گروه تولیدکننده، نگاه ما به عنوان یک برنامهای که اهل قرآن نگاه میکنند به سمتی که همه مردم باید بتوانند این برنامه را ببینند و این باید مورد پسند همه مردم قرار گیرد تغییر داد و این خیلی خوب بود. الان با ضرس قاطع میگویم اگر محفل موفق شد به خاطر همین بود. در روزهای چهارم یا پنجم ضبط سری اول متوجه این موضوع شدم و گفتم خیلی خوب شد اینگونه شد. البته قطعاً هیچکس در مقابل انتقادات موضع نمیگیرد ما همیشه آماده شنیدن هستیم و بارها جلساتی گذاشته شد، خیلیها را دعوت کردند از نظرات آنها هم استفاده شد، اما مهم این بود که به نحو دیگری این برنامه ساخته شود.
ایکنا - اگر برای فصل دوم محفل دعوت نمیشدید ناراحت میشدید؟
اصلاً؛ اصلاً خبر نداشتم که قرار است در محفل یک هم باشم. جالب است من از همه برنامههای قرآنی کشور اطلاع دارم اما از برنامه محفل و ساخت آن اصلا خبر نداشتم.
خدا را شاکرم که من عادت ندارم در هیچ کاری خودم را ارائه و عرضه کنم، یک بار در عمرم رفتم گفتم میخواهم قرآن بخوانم اجازه ندادند، دیگر هم هیچ وقت خودم را ارائه نمیدهم. اگر 50 قاری باشند و همه هم تلاوت کنند، من نمیروم بگویم من هم میتوانم بخوانم. تا به من نگویند بیا اینجا بخوان هیچ وقت این کار را نمیکنم. یک نفر باید خیلی خودخواه باشد و فکر کند بگوید باید دیده شوم. همه باید اینگونه فکر کنیم، اگر همه اینگونه فکر میکردند، وضعیت کشور خیلی بهتر میشد. محفل حق مردم ایران و جهان است، هر کسی که بتواند ذرهای بر کیفیت این برنامه بیفزاید، آن فرد باید جای من بنشیند.
ایکنا - مشخصاً میتوانید کسی را نام ببرید؟
روی این فکر نکردهام، اما قطعاً گزینههای خوب داریم.
گفتوگو از صدیقه صادقین
فیلمبردار: حامد عبدلی
انتهای پیام