امین مظفری، جامعهشناس و استاد دانشگاه تبریز، در گفتوگو با ایکنا از آذربایجانشرقی با بیان اینکه با تغییر حد و حدود آزادی علمی، اخلاق علمی نیز تغییر پیدا میکند، گفت: آزادی علمی و تعهد به جستوجوی حقیقت از موارد اصلی در زمینه اخلاق علمی است و اگر وظایفی در این راستا برای هر فرد یا هر سازمانی تعیین شود، اخلاق علمی نیز تغییر پیدا میکند.
وی اضافه کرد: آزادی علمی فراتر از یک میثاق بوده و قبل از هر چیز، هر فردی باید به این نتیجه برسد که از آزادی علمی برخوردار بوده و یافتههایش را میتواند بدون ترس و با شهامت اظهار کند، با بررسی هستیشناسی آزادی علمی متوجه میشویم که جاهای دیگری به جز دانشگاه نیز در تعیین سرنوشت آزادی علمی نقش دارند.
مظفری با بیان اینکه استقلال دانشگاهی از دیگر عوامل تأثیرگذار بر آزادی علمی و اخلاق دانشگاهی است، اظهار کرد: نهاد علم در مقابل نهاد دولت و صنعت یا سایر نهادها به چه میزان احساس استقلال کرده و در مواردی مثل انتخاب رئیس دانشگاه و دانشکده به چه میزان تحت تأثیر قدرت است؟
این جامعهشناس بیان کرد: سیاستهای حاکم بر دانشگاهها با روی کار آمدن گروههای مختلف، دستخوش تغییر میشود، اما لایه نفوذ این گروهها کم است، بر اساس تحقیقی در خصوص میزان سیاستزدگی آموزش عالی در ایران با تغییر دولتها در مقایسه با سایر نقاط دنیا که بنده انجام دادهام، میزان نفوذ این گروهها در ایران از زمان مشروطه تاکنون بیشتر است.
وی با تأکید بر اینکه از دانشگاهها انتظار میرود تا خود کنترلی و خود مدیریتی داشته باشند، گفت: دانشگاه، جمهوری اندیشمندان و رئیس دانشگاه به منزله رئیس جمهور دانشگاه بوده و انتظار میرود از فرد دیگری دستور نگیرد.
مظفری متذکر شد: در سطح آموزش عالی ما فاقد یک رهبری فکری مشخص هستیم و بدبختترین دانشگاهها آنهایی هستند که با جامعه یکدست بوده و هیچ پیامی برای عموم مردم نداشته باشد، دانشگاه باید فکر تولید کرده و بر اساس آن عمل کند.
مدرس گروه جامعهشناسی دانشگاه تبریز گفت: آیا آموزش عالی یک حق است، یا یک امتیاز؟ اگر پاسخی برای این سؤال داشته باشیم، اخلاق دانشگاهی نیز تغییر پیدا میکند، دانشگاه متعلق به همه بوده و کسی که به چند تست بیشتر از دیگران پاسخ داده است، نمیتواند ادعا کند که دانشگاه مال او است.
وی با بیان اینکه اساتید، دانشجویان و مدیران بهعنوان ذینفع، بازیگران اصلی آموزش عالی بهشمار میآیند، اظهار کرد: دانشجو و استاد در این مثلث، یکدیگر را کنترل میکنند، اما هیچ کنترلی بر رأس دیگر این مثلث که همان مدیران هستند، وجود ندارد و نه دانشجو و نه استاد هیچ یک نمیتوانند این رأس از مثلث سهگانه استاد، دانشجو و مدیران را کنترل کنند.
مظفری، تأکید کرد: بخش اعظمی از بیاخلاقی دانشگاهی به رأس مدیران بازمیگردد، بارها پیش آمده است که یک عضو هیئت علمی دانشگاه که عمرش را صرف نظام آموزشی کرده است، برای دیدار با یک مدیر دانشگاهی، وقت گرفته و مدتها منتظر دیدار او نشسته است. در مقایسه اتاق مدیران با اساتید دانشگاه، اتاق اساتید، محل سرکوب اندیشه است.
این مدرس دانشگاه، با اشاره به اعمال سیاست نئولیبرالیسم در دانشگاهها گفت: این سیاست جدید گاهی اوقات در تعدد پردیسهای دانشگاهی و رواج مدرکگرایی به شیوه بسیار ذلیلانه به بیاخلاقیها دامن زده است، هر چند این موارد در کشورهای پیشرفته مانند آمریکا و انگلیس هم وجود دارد، اما به این شکل نبوده و اصالت مراکز علمی حفظ شده است.
وی متذکر شد: همین اقدامات کاملاً غیراخلاقی و غیرعلمی هستند، مثلاً درجهای به برخی افراد میدهند که جامعه نمیتواند ناشایستگی آن را تحمل کند و تعارض ایجاد میشود.
این جامعهشناس در ادامه با اشاره به شعارهای اصلی جمهوری اسلامی ایران، بیان کرد: استقلال یکی از شعارهای اصلی جمهوری اسلامی بود، اما به نظر میرسد که منظورمان از استقلال فقط وابسته نبودن به آمریکا و انگلیس بوده است، اما جریانات سیاسی بهگونهای شد که با کشورهایی مثل چین و روسیه نشست و برخاست کردیم که بد هم نشد.
وی یادآور شد: سؤال من این است که آیا در سیستم نظام آموزش عالی ایران، از ورودی آن که شامل پذیرش دانشجو است تا فرآیند و خروجی این سیستم، اخلاق رعایت میشود؟ در کشوری مثل ژاپن برای پذیرش دانشجوی رشته پزشکی به سابقه حضور فرد در نهادهای مردمی توجه میشود و تعداد تستهای درست تنها معیار پذیرش نیست، باید سؤال کنیم که آیا دانشجوی پزشکی فارغالتحصیل شده، آمادگی لازم از نظر ساختار روانی و جسمی را برای این شغل دارد؟ اگر ورودی چنین سیستمی غیراخلاقی باشد، خروجی آن فاجعهبار خواهد بود.
مدرس گروه جامعهشناسی دانشگاه تبریز در پایان گفت: علاوه بر ورودی سیستم، باید فرآیند اخلاقی بودن آموزش را نیز بررسی کنیم، در بسیاری از موارد مواد آموزشی ما تاریخ گذشته و متعلق به چند دهه قبل و به منزله مواد غذایی فاسدی است که به خورد دانشجو میدهیم و این هم اخلاقی نیست.
انتهای پیام