به گزارش ایکنا از یزد، لادن گلشن از راویان و فعالان ستاد پشتبانی جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس در یزد که امسال به همراه تعدادی از رزمندگان و راویان یزدی در مراسم شب خاطره دفاع مقدس با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، شرکت کرده بود دلنوشتهای را در خصوص این دیدار نوشت که به شرح زیر است:
«به نام او که یادش آرامبخش دلهاست»
اول مهر بود که برای دیدار با رهبر انقلاب دعوت شدم اما وعده دیدار چهارم مهر بود، باید سه روز تا لحظه موعود صبر میکردم. خدایا! سلامتیام را تا سه روز دیگر تضمین کن تا یک بار دیگر روی پرفروغ مولایم را ببینم.
هرچند با قطار سریعالسیر مسیر یزد ـ تهران را میپیمودیم اما انگار حرکت کندتر از همیشه بود، در نهایت سر ساعت مقرر رسیدیم و به حوزه هنری رفتیم. همه چیز مهیا بود اما مهمترین چیزی که دیدم و جگرم را سوزاند فوارهی آبی بود که دور مزار دو شهید گمنام غواص در میان حیاط حوزه هنری درست کرده بودند....
پس از تماشای فیلم جذاب «تنگه ابو قریب»، حدود ساعت 5 بعد از ظهر به طرف بیت رهبری حرکت کردیم، لحظه شماری میکردیم، نزدیک اذان مغرب بود که به حسینیه امام خمینی (ره) رسیدیم.
منتظر بودیم. صدای تپش قلبم را میشنیدم، ناگهان همه با هم یکصدا صلوات فرستادند و از جا بلند شدند. با ورود حضرت آقا گویا هر که هر چه توان داشت بر زبان آورده بود تا صدای ارادتش را به گوش ایشان برساند.
آن لحظه دلم غرق دعا برای ظهور مهدی فاطمه (عج) شده بود. حالا لحظهای که چند روز انتظارش میکشیدم فرا رسیده بود. التماس چشمهایم میکردم که نبارند تا ابر اشک مانع دیدار خورشید نشود. نور ولایت در سیمای این ماه علوی تبار موج میزد. لحظهها مقدس شده بود.
گاهی چشمهایم را میبستم و دوباره به نیابت از دوستان و عاشقان ولایت میگشودم تا آنها هم از این زیارت پرفیض سهمی داشته باشند، گرچه میدانم دل دریایی علی زمان از ناملایمات و بیمهریها و دغدغهها پردرد است اما جالب بود که ایشان بعد از روایت راویان، گاهی با مزاحی شیرین همه را مهمان میکردند. خندههایی که بر لب آقا و مهمانان مینشست گواه صمیمیت و عشقی بود که در این جمع موج میزد؛ عشق عاشقان شهید و شهادت به ولایت و عشق حضرت آقا به خادمان شهدا.
لحظهها حالا برخلاف قبل خیلی تندتر میگذشت، انگار نبض ساعت هم مثل قلب ما به تپش افتاده بود. تازه کام دلمان از دیدار روی نائب مهدی (عج) شیرین شده بود و هنوز در محضرشان بودیم که حسرت دیدار دوباره بر دلم رسید!
هرچند این دیدار با فرمایشات و نصایح مقتدایمان به پایان رسید اما مرا نیز چون دیگران مکلف کرد که روایت شهدا و دفاع جانانه ملت غیور ایران در جهاد هشت ساله را با جدیت و همت مضاعف در محافل خاطرهگویی و مسیر راهیان نور تبیین کنم و با دقت و حساسیت بیشتری از ایثار و دلاوری و جانفشانی و مظلومیت لالههای سرخ وطن بگویم که دشمن نتواند روایت مورد نظرش را در ذهنها بنشاند.
انتهای پیام