هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده در گفتوگو با ایکنا درباره پویش کتابخوانی گفت: اگر پویش کتابخوانی به این معنی است که کتابی معرفی شود و برای آن تبلیغ کرده و مسابقه و کمپین برگزار کنند، به خودی خود ایرادی ندارد، اما ایراد اساسی این است، که اگر این کتاب به هر دلیلی وارد چرخه پویش بشود و از نظر ادبی و محتوایی و یا ژانر، اثر ضعیفی باشد و عدهای به دلیل هیجان مسابقه در آن شرکت کنند و کتاب را بخوانند، چون اغلب کتابخوان حرفهای نیستند ممکن است، به طور کلی از خواندن کتاب یا حداقل از خواندن درباره آن موضوع دلزده شوند.
وی افزود: به طور معمول، کتابهایی که در یک پویش معرفی میشوند، کتابهای درجه یک نیستند، شاید در برخی کتابها از نظر موضوعی که اغلب دینی هم هستند، خوب بوده باشند، اما اغلب از نظر ادبی ضعیف هستند و طبعاً همه سلایق را درنظر نمیگیرند.
خورشاهیان ادامه داد: کتاب «اکنون» فاضل نظری و یا «رهش» رضا امیرخانی بدون تبلیغ در تلویزیون، ماهواره و تلگرام و شبکههای اجتماعی دیگر، همین که مخاطبان متوجه چاپ این کتابها شدند، برای خرید آن صف بستند و من در نمایشگاه امسال هم این موضوع را مشاهده کردم. کسانی که کتاب این دو نویسنده را خریدند، همه شعرخوان و رمانخوان حرفهای نیستند، اما به این نگارش و سبک ادبی علاقه داشتند و خودشان بدون اینکه کسی آنها را تشویق کند، کتاب را خریدند؛ بنابراین استنباط من این است که پویش میتواند یکی از راههای تبلیغ کتاب باشد، اما روش تأثیرگذاری در بلندمدت نخواهد بود.
اثرگذاری پویشهای کتابخوانی بلندمدت نیست
نویسنده «راز بزرگ سلمان» بیان کرد: برگزاری پویش کتابخوانی، یک بار در سال خوب است، اما اینکه هر سازمان، ناشر، خبرگزاری و ... پویش کتابخوانی برگزار کنند، مفید و مؤثر نخواهد بود و مخاطب نیز هیجانی برای شرکت در آن نخواهد داشت. به عنوان مثال دربی در سال دو بار برگزار میشود، اگر هر هفته باشد، هیجانی نخواهد داشت؛ بنابراین پویشهای متعدد در سال باعث میشود، این کار اهمیت و اثر خود را از دست بدهد.
با این موافقم که کتابها براساس علاقه مردم انتخاب شوند، اما در پویشها اغلب، موضوعاتی انتخاب میشود که دایره مخاطبان گستردهتری دارد. زیرا اگر برای موضوعات خاصی مانند آسیبهای اجتماعی و ... بخواهند پویش کتابخوانی راهاندازی کنند، به دلیل مواجهه افراد معدود با این مباحث، چندان مفید هم نخواهد بود، تعداد کسانی که دغدغه دین دارند، بسیار بیشتر از این موضوعات است
وی در ادامه درباره انتخاب کتابهای پویش کتابخوانی براساس نیاز جامعه گفت: با این موافقم که کتابها براساس علاقه مردم انتخاب شوند، اما در پویشها اغلب، موضوعاتی انتخاب میشود که دایره مخاطبان گستردهتری دارد. زیرا اگر برای موضوعات خاصی مانند آسیبهای اجتماعی و ... بخواهند پویش کتابخوانی راهاندازی کنند، به دلیل مواجهه افراد معدود با این مباحث، چندان مفید هم نخواهد بود، تعداد کسانی که دغدغه دین دارند، بسیار بیشتر از این موضوعات است و همین هم بر فروش کتاب اثر میگذارد، اما وزارت بهداشت میتواند پویش کتابخوانی با موضوع یک آسیب اجتماعی برگزار کند.
وی تصریح کرد: ما باید کتاب خوب بنویسیم، در شبکه اینستاگرام وقتی اسم رضا امیرخانی و هادی خورشاهیان را جستجو میکنید، به عنوان مثال به اسم خورشاهیان ۶۰۰ هشتگ و به اسم امیرخانی ۱۰ هزار هشتگ وجود دارد، متوجه میشوید که مخاطبان به کتابهای امیرخانی علاقه بیشتری داشتهاند، با وجود اینکه هر دو از نظر سن و نسل یکی هستند، اما مخاطبان احساس نزدیکی بیشتری به محتوای ادبی کتاب امیرخانی داشتند؛ بنابراین این پویشها چندان اثرگذار نیستند.
کتاب خوب بنویسیم
خورشاهیان ادامه داد: به نظرم به جای اینکه به این صورت تبلیغ کنیم، در هر ژانر و موضوعی کتاب خوب تولید کنیم، در این صورت مردم خودشان تشخیص خواهند داد و به دیگران هم معرفی میکنند. با تبلیغ در تلویزیون و ... میتوان در حد ۱۰ چاپ کمتر یا بیشتر از این کتاب را بفروشند، اما وقتی کتابی مانند کتاب «من چراغها را خاموش میکنم» زویا پیرزاد را مردم خودشان انتخاب کنند، این اثر ۱۰۰ نوبت چاپ میشود. در حالی که این تبلیغ و پویشها را نداشته، اما در دوره خود جوایز گوناگونی گرفته است.
وی در پاسخ به سؤلالی مبنی بر اینکه آیا مانعی برای خوب نوشتن هست، گفت: یکی اینکه ما خردجمعی نداریم، مثلاٌ نویسندهای کتابی را مینویسد و بدون اینکه به کسی بدهد تا بخوانند و ایراد کار را بیان کنند، چاپ میکند و یا وقتی ناشر از نویسنده میخواهد که بخشی از کتاب را تغییر دهد، از آن امتناع میکند و به ناشر دیگری میسپارد؛ بنابراین طرح خودمان را با چند کارشناس حرفهای چکش کاری نمیکنیم، در واقع نه نویسنده این کار را میکند و نه دوستانش راغب هستند این کار را انجام دهند. مانع دیگر اندک بودن مطالعه جدی نویسنده است، همچنین اغلب نویسندگان ما، زبان خارجی نمیدانند و بنابراین بسیاری از منابع را در دسترس نخواهند داشت. یکی دیگر از موانع این است که به هر دلیلی سفر نمیروند و با جهان خارج آشنا نیستند، ما در کشور خودمان هم سفر نمیکنیم و دوست داریم در اتاقمان بنشینیم و رمان بنویسیم. در باره کویر مینویسیم بدون اینکه کویر رفته باشیم، در مورد معتاد مینویسیم بدون اینکه معتادی را دیده باشیم. طبیعی است که همین اندازه که تأثیرگذاشته، اثرگذار خواهد بود. تاکنون هم بدون همه اینها خیلی خوب نوشتهایم. اما باید با تجربه بتوانیم کتابهای بسیار خوبی تولید کنیم. وقتی زندگی ارنست همینگوی را میخوانید، درمییابید که زندگی عجیبی داشته و با تجربههای خود توانسته اثر خوبی خلق کند.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام