دهم آذرماه روز مجلس، یادآور نام و یاد بزرگ پرچمدار جهاد و شهادت و نماینده جاودان ملت «سیدحسن مدرس» است. کسی که با اقدامات و خدمات خود نامی جاودان برجای گذاشت و برای همیشه گنجینهای ارزشمند برای تاریخ ایران شد. شهید مدرس مقام والای علمی را به آسانی کسب نکرد، بلکه با تحمل مشکلات فراوان و صبر مقابل مصایب و ناملایمات و پرهیزگاری و همتی والا، بر فراز قله دانش و پژوهش رسید و از چشمه حکمت جرعههایی نوشید. او برای کسب معاش، منت کسی را نکشید و با کار امکان ادامه تحصیل و تأمین مایحتاج خویش را فراهم کرد.
زندگینامه
سیدحسن قمشهای اسفهای مشهور به مدرس، در سال ۱۲۸۷ هجری قمری برابر با ۱۲۴۹ خورشیدی، در خانوادهای از سادات طباطبایی ساکن سرابه، از توابع زواره اردستان به دنیا آمد. پدرش سید اسماعیل، زندگی خود و خانوادهاش را در کمال سادگی و قناعت اداره میکرد. میرعبدالباقی، پدربزرگ آیتالله مدرس، مرد زاهد و عابدی بود که از سالها پیش در قُمشه (شهرضای کنونی) سکونت داشت. مدرس به همراه پدر رهسپار قمشه شد و مدت ده سال در آن شهر، مقدمات ادبیات عرب و فارسی را فراگرفت. او شانزده سال بیشتر نداشت که برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و حدود سیزده سال در آن شهر اقامت گزید. پس از آن، راهی نجف اشرف شد و هفت سال در آن مکان مقدس به تحصیل علم پرداخت.
سید اسماعیل او را از باب تربیت در سن شش سالگی به قمشه هجرت داد زیرا جد سید حسن(میر عبدالباقی) که از زهاد زمانه محسوب میشد در قمشه به تدریس مشغول بود و پدر آرزو داشت که فرزندش چون خود او مراتب زهد و پاکدامنی و فضیلت و تقوی را نزد بزرگ خاندان فرا گیرد.
چهارده ساله بود که جدش وفات یافت و برحسب توصیه او، برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و مدت ۱۳ سال در حوزه علمیه اصفهان به فراگرفتن علوم اسلامی مشغول بود و با پشتکاری تمام، صرف و نحو و منطق و بیان را نزد استادانی از جمله مرحوم میرزا عبدالعلی هرندی فراگرفت و در محضر آخوند ملا محمد کاشی، کتاب شرح لمعه در فقه، حکمت و عرفان را نیز نزد میرزا جهانگیرخان قشقایی آموخت.
بنا به گفته خودش، در مدت این ۱۳ سال از محضر بیش از ۳۰ استاد بهره برد، بعد از آن جهت ادامه تحصیل به عتبات عالیات مهاجرت کرد، غالب تحصیلاتش را در نجف نزد دو دانشمند پرآوازه آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و آخوند سید کاظم یزدی گذراند، بعد از ۷ سال با کسب درجه اجتهاد به ایران مراجعت و در مدرسه جده کوچک و بزرگ در شهر اصفهان به تدریس پرداخت و در این زمان به مدرس مشهور شد.
در سال ۱۳۲۸ هـ. ق - ۱۲۸۹ هـ. ش همزمان با دوره دوم مجلس از طرف علما بهعنوان عالم طراز اول به مجلس شورای ملی راه یافت. از دوره سوم تا پایان دوره ششم توسط مردم تهران به نمایندگی مجلس برگزیده شد که از مهمترین حوادث این دوران جنگ جهانی اول، مهاجرت، مبارزه با قرارداد ۱۹۱۹ و مبارزه با استبداد رضا خان و جمهوری او و مبارزه با استعمار انگلیس بود.... ترور آیتالله مدرس (ره)نیز در دوره ششم اتفاق افتاد. در دوره هفتم با دخالت رضاخان آرای آیتالله مدرس خوانده نشد. در سال ۱۳۰۷ هـ. ش شبانه به خواف تبعید و مدت ۹ سال در داخل قلعهای زندانی شد. سرانجام در مهرماه ۱۳۱۶ به کاشمر منتقل و در دهم آذر همان سال برابر ۲۷ رمضان ۱۳۵۷ هـ. ق مخفیانه به شهادت رسید و بهدور از چشم مردم دفن شد.
شهید مدرس؛ نامدارترین استاد
شهید مدرس از اَوان طلبگی که در تنگدستی و فقر بهسر میبرد، تا اوج قدرت سیاسی و حتی برخورداری از آوازه جهانی، از تفقه در معارف دینی دست بر نداشت.
زمانی که از نجف بازگشت، تدریس را در رأس همه اشتغالات خود قرار داد و در مدرسه جده کوچک، درس خارج فقه و اصول برگزار کرد و بهسبب دقت و عمق تدریس خود در اندکمدتی نامدارترین استاد حوزه علمیه اصفهان شد و در ردیف باسابقهترین مجتهد پرنفوذ آن منطقه یعنی حاج آقا نورالله اصفهانی و امثال او قرار گرفت. ایشان فقیهی بود که از جان خویش در راه تحصیلات علوم دینی مایه گذاشت و در تدریس آن چنان دقیق و ژرف نگر بود که لقب «مدرس» را به وی دادند؛ لقبی که بیانگر عظمت و شخصیت علمی ایشان است.
مدرس؛ وحدت بخش اندیشهها
چنانچه در نطقها، نامهها و اسناد بهجای مانده از شهید مدرس تحقیق شود، بهخوبی دغدغه آرمانی وی به لحاظ وحدت بخشی اندیشههای نخبگان، روشنفکران، صاحب منصبان، عالمان دینی و مردم جامعه آشکار میشود، بیگمان چنین دغدغهای از روحیه آزادمنشی مدرس حکایت دارد که میخواهد هر ایرانی مسلمان با اتکای بر منابع و استعدادهای خود، قلههای پیشرفت را فتح کند.
آیتالله سید حسن مدرس به لحاظ مذهبی، فقهی، زهد و تقوا و بهویژه در سیاست، چهرهای برجسته در تاریخ دارد، شاید اولین سخنی که از او شنیده باشیم جملهای معروف «سیاست ما عین دیانت ماست» باشد.
مرحوم مدرس در تاریخ صدساله اخیر از چهرههای ممتازی بود که هنوز ابعاد شخصیتی او برای جامعهی ما بهخوبی روشن نشده، بیتردید در میان شخصیتهای بزرگ دینی و سیاسی معاصر، شهید آیتالله سید حسن مدرس از چهرههای ماندگار است.
نوع زندگی و عملکرد و رفتارهای وی میتواند برای همه اقشار جامعه و بهویژه کسانی که امروز در کسوت عالمان دین و نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی به انجام وظیفه مشغولند، الگو و سرمشق باشد چراکه این عالم متعهد و مسئولیت شناس در یکی از برهههای بسیار سخت و در عین حال حساس و سرنوشتساز تاریخ ایران اسلامی و در شرایطی که آحاد مردم در نتیجه حاکمیت زمامداران بیکفایت و مستبد داخلی و نفوذ و دخالت بیگانگان استعمارگر خارجی با انواع مشکلات فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دست به گریبان بودند، به دفاع از استقلال کشور و ارزشهای فرهنگی و حقوق پایمال شده مردم پرداخت.
اظهار حق و نفی باطل
زمانی که زبانها بسته و گلوها فشرده شده بود، شهید مدرس از اظهار حق و نفی باطل دست بر نداشت. در روزگاری که حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان تاخت و تاز قلدری هتاک در سطح کشور باز و دست مزدوران پلیدش در تمامی نقاط ایران تا مِرفَق به خون علمای شیعه و مردم مظلوم مسلمان آغشته بود، آن عالم کمنظیر یکّه و تنها، با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر حیدرکرار، رویاروی آن ستم کیشان و حق کشان ایستاد و فریاد کشید و حق را بیان کرد و با این کار عرصه را بر رضاخان تنگ و روزگارش را سیاه کرد. آنان وقتی مشاهده کردند فریاد حق طلبی مدرس خاموش شدنی نیست، تصمیم گرفتند فریاد آن وارسته مرد را با ترور خاموش سازند. ننگ و نفرین ابدی بر آن جانیان باد.
شهادت؛ سرآغاز طلوعی دیگر
شهادت مدرس(ره)، پایان زندگی افتخار آفرین او نیست؛ بلکه سرآغاز طلوع چهره تابناک اوست تا در راهی گام نهد که تا بینهایت ادامه دارد؛راهی که باید همه انسانها را به مقام خلیفة اللهی برساند. این شهید بزرگوار در بستر تاریخ، رهگذر راهی است که همه انسانهای آزاده در پهنه گیتی باید در آن گام نهند و به دنیای نور و آزادگی برسند. مدرس، فرزند همه انسانها و ملتهای دربند است که چون خورشیدی فروزان، در شبهای سیاه و ظلمت زده زندگی آنان میتابد و به ایشان حیات و امید میبخشد.
شامگاه ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷، دو روز پس از افتتاح هفتمین دوره مجلس شورای ملی، مأموران نظمیه، وحشیانه به منزل مدرّس هجوم بردند. محمد درگاهی رئیس نظمیه و همراهانش با ضرب و جرحِ مدرّس و فرزندانش، وی را شبانه از تهران خارج کردند و به سمت مشهد بردند.
ابتدا ایشان را چند روزی در یکی از دهات مشهد زندانی کردند و پس از آن او را به شهر خواف بردند و در وسط پادگان نظامی شهر سکونت دادند، دوران حبس شهید مدرّس در خواف، نه سال طول کشید، در تبعیدگاه خواف، سختترین شرایط را میگذرانید.
مدرس مدت ۹ سال در خواف در منزلی که فقط یک اتاق داشت، توسط تعداد زیادی از مأموران تحت نظر بود و اغلب غذای مناسبی به او نمیدادند، سرانجام مدرس را در سال ۱۳۱۶ از خواف به کاشمر منتقل میکنند.
شهید مدرس در مدت تبعید با روحی شاداب و قیافهای ملکوتی مشغول عبادت و مطالعه بود، رضاخان به سبب خوفی که داشت تصمیم بر به شهادت رساندن او گرفت، از این رو مأموران در شب دهم آذر ۱۳۱۶ برابر با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ قمری به سراغ آن عالم ربانی میروند و میگویند ماموریم تا تو را مسموم کنیم.
مدرس میگوید: «بسیار خوب ولی بگذارید افطار برسد». مرحوم مدرس در حالی که با زبان روزه مشغول راز و نیاز بود، برای آنها که مسافر بودند چای درست میکند، وی که از نیت شوم آنها آگاه شده بود باکمال آرامش بر سر سجادهاش مینشیند تا صدای دلنواز مؤذن به گوشش میرسد.
مأمورین موقع افطار زهر در چای ریخته و به مدرس میخورانند آیتالله مدرس پس از خوردن چای زهرآلود به نماز میایستد اما چون سم اثر نمیکند، عمامه او را در حین نماز خواندن بازکرده و به گردنش میاندازند و وی را در سن ۶۹ سالگی همانند مولایش علیابنابیطالب(ع) در محراب عبادت در ماه مبارک رمضان به شهادت میرسانند. جنازه را بهطور محرمانه به غسالخانه میبرند و بیسر و صدا ایشان را در کاشمر به خاک میسپارند.
این شهید بزرگوار به عنوان یکی از چهره ماندگار تاریخ ایران با خدمات ارزنده خود در حساسترین شرایط تاریخ ایران چنین حقی را دارد که پس از شهادتش نام و مزارش به عنوان مظهری از تقوا و استقامت در اذهان زنده بماند.
با شهادت آیتالله مدرس در دهم آذر ۱۳۱۶ و آگاهی مردم از این جریان، در ابتدا مردم کاشمر بهصورت مخفیانه به زیارت قبر این شهید میرفتند و در تاریکی شب ظاهر قبر را میساختند ولی روزها مأموران شهربانی آنرا خراب میکردند در این زمان مدرس به آقای شهید معروف شد.
پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و تبعید رضاخان، مردم بر تربت پاک آیتالله مدرس(ره) جمع شدند و به کمک هم قبر را تا ارتفاع یک متر از زمین بالا آوردند و روی آن سنگ کوچکی نصب کردند که بر آن نوشته شده بود «قبر آقای شهید».
در سال ۱۳۳۲ بههمت مردم کاشمر و فرزند شهید مدرس(سیداسماعیل) اتاقی بر مزار شهید مدرس ساخته شد که تا پیروزی انقلاب باقی بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی زنده نگه داشتن نام و یاد شهید مدرس مورد توجه معمار کبیر انقلاب امام خمینی(ره) قرار گرفت و طی حکمی از تولیت عظمای آستان قدس رضوی خواستند مزار شهید مدرس بهشکل آبرومندی ساخته شود و این بنای با شکوه در سال ۱۳۶۸ مورد بهرهبرداری قرار گرفت و در سال ۱۳۷۳ طی حکم مقام معظم رهبری تولیت آستانه حضرت حسین بن موسی الکاظم(ع) و زیارتگاه شهید آیتالله مدرس(ره) به آستان قدس رضوی واگذار شد.
انتهای پیام