دلایل عقلی و نقلی ضرورت تحزب
کد خبر: 3863151
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۹
حجت‌الاسلام مهاجرنیا تشریح کرد:

دلایل عقلی و نقلی ضرورت تحزب

گروه حوزه‌های علمیه ــ عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تصریح بر ضرورت ایجاد تحزب در نظام اسلامی به ارائه دیدگاه موافقان و مخالفان و دلایل عقلی و نقلی(قرآنی و روایی) در این زمینه پرداخت.

دلایل عقلی و نقلی ضرورت تحزب/ دیدگاه‌های مخالفان و موافقانبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 18 آذرماه در کرسی «فقه تحزب» با بیان اینکه حزب از امور نااندیشیده در اسلام و در ایران است، گفت: اگر چه در سده اخیر به تبع دنیای مدرن حزب در جهان اسلام و در ایران مطرح شد و در قانون اساسی مشروطیت و سپس در اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی، وجود حزب با احتیاط کامل و با قید سازگار با اسلام، که نشان از مستحدثه بودن آن داشت، پذیرفته شد، ولی در عمل این مسئله شکل نگرفت.

وی افزود: در طول این سالیان، هیچ‌گاه نه حزب غربی بومی‌سازی و اسلامی‌سازی شد تا تأییداتی از نصوص را برای آن جفت‌وجور کنند و نه کسی متصدی تولید دانش حزب و نظریه‌پردازی دینی در پیرامون آن شد.

مهاجرنیا در بیان ماهیت جریانی تحزب در قرآن اظهار کرد: مروری بر آیات قرآن، در دوره حیات بیست و سه ساله پیامبر اسلام(ص) و نقل ماجراهای تاریخ رسالت انبیاء، بیانگر آن است که وحی علاوه بر ابعاد اعتقادی و نظری به واقعیت‌های اجتماعی هم نظر داشته است و جریانات اجتماعی به مثابه واقعیت‌هایی همزاد با شکل‌گیری اولین جامعه بشری از منظر آیات پنهان نمانده است.

وی ادامه داد: گزارش رسالت پیامبران(ع) از حضرت نوع(ع) به بعد حاکی از آن است که عنصر جریانی تأثیرگذار بر روند بینش و تفکر، عقاید و گرایش‌ها و کنش‌های اجتماعی، بسیار برجسته است؛ نمونه آن در رسالت تک تک انبیاء دیده می‌شود. هر پیامبری مبعوث می شد عده‌ای موافق و مخالف داشت؛ قرآن مخالفان سیاسی را در قالب یک جریانی سیاسی به نام «ملأ» بازسازی می‌کند و در همه جا از آن یاد می‌کند؛ به گونه‌ای که در ادبیات قرآنی ملأ یک اصطلاح جریانی در روند تاریخ انبیاء شده است. بعد این جریان را به یک جریان کلی‌تری مانند کافرون و کاذبون ارجاع می دهد و آن را در ذیل بالاترین لایه جریانی به نام حزب شیطان بازسازی مجدد می‌کند و سپس با یک حکم کلی آن می‌فرماید: «أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمْ الْخَاسِرُونَ»(مجادله/19).

دیدگاه‌های مخالفان تحزب

وی تصریح کرد: مخالفان تحزب اسلامی برای دیدگاه خود هفت دلیل مطرح می‌کنند که حزب امروزی مورد پذیرش نصوص دینی نیست: الف) یکی به دلیل فقدان نص است. می‌گویند؛ هیچ دلیلی از آیات و روایات نداریم که حزب به‌معنای امروزی را قبول داشته باشد. ب) هرجا قرآن از تحزب و تشیع و گروه و فرقه اسمی آورده، معمولاً نگاه منفی به آن داشته و آن را عامل تفرقه دانسته است؛ لذا این هم دلیلی است بر اینکه نمی‌توان حزب تشکیل داد. پ) دلیل سومشان این است که می‌گویند حزب با ادلۀ ولایت فقیه منافات دارد. با تشکیل حزب، مرجعیتی جمعی در جامعه ایجاد می‌شود. کسانی‌که عضو حزب می‌شوند، حزب مرجع فکری آن‌هاست و براساس آرمان‌های مشترک حرکت می‌کنند.

وی با بیان اینکه ادلۀ ولایت فقیه بر این استوار است که بر همه افراد جامعه واجب است که فقط به ولی فقیه مراجعه کنند، اظهار کرد: عبارت «للعوام ان یقلّدوا» در همه‌چیز و در همه کارهای فردی، جمعی، تشکیلاتی، سیاسی و فرهنگی مصداق دارد و در همه‌چیز ولی فقیه حرف نهایی را می‌زند؛ برای مثال، در ایام انتخابات حزب مردم را تشویق می‌کند به فلان کاندیدا رأی دهید، ولی اگر نظر فقیه چیز دیگری است، در این موقعیت چه باید کرد؟ به حرف کدام‌یک باید عمل کرد؟ این تزاحم عملی ولایت فقیه که ریشه در تعارض ادلّه دارد، باعث می‌شود حزب منبع و مشروعیت دینی نداشته باشد.

مهاجرنیا اضافه کرد: چهارمین استدلال آن‌ها این است که منافع حزبی همیشه بر منافع عمومی ترجیح داده می‌شود؛ چون هیچ‌وقت حزب منافع جمع را به‌خاطر منافع جامعه رها نمی‌کند و معمولاً به‌دنبال عقلانیت خودساختۀ خویش است؛ بنابراین با نظر دین که منافع عمومی را بر منافع فردی، جمعی، گروهی و حزبی مقدم می‌داند، منافات دارد؛ لذا بازهم مشروعیت آن اشکال دارد. همچنین پنجمین استدلال مخالفان این است که حزب باعث سلب آزادی و ارادۀ اعضا می‌شود.

این پژوهشگر حوزه سیاسی با بیان اینکه ششمین استدلال آن‌ها ترجیح وابستگی حزب بر شایسته‌سالاری است، افزود: گاهی دیده می‌شود که مثلاً تشخیص فرد این است که فلان نامزد یا کاندیدا اصلح است، ولی حزب کس دیگری را درنظر گرفته است و او طبق مسئولیت و تعهدی که در قبال حزب دارد، باید از دستورالعمل حزب تبعیت کند؛ بنابراین ترجیح وابستگی حزبی بر شایسته‌سالاری اتفاق می‌افتد؛ یعنی فرد باید اصلح را رها کرده و به‌دنبال کسی برود که حزب معرفی می‌کند که حتی ممکن است اصلح نباشد. همچنین استدلال آخر مخالفان برای رد حزب، مرجوح‌بودن مزایای تحزب است؛ یعنی اگر چند مزیت هم برای حزبی پیدا شود، ضررهایش آن‌قدر زیاد است که نباید به آن یکی‌دو منفعت توجه کرد و آن‌ منافع کم ترجیحی ندارند.

آرای موافقان تحزب در اسلام

 عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نص‌گرایان اخباری‌گرا، نص‌گرایان با گرایش مقاصدالشریعۀ محوری، مقاصدگرایان افراطی که همه‌چیز را در مقاصدالشریعه جست‌وجو می‌کنند، ضرورت‌گرایان، حسبه‌گرایان و نظام‌گرایان فقهی را از دیدگاه‌های ششگانه موافقان تحزب از منظر فقه دانست و گفت: موضوعی که با مبنای فقهی برخی از فقیهان موافق با تحزب و سایر پدیده‌های اجتماعی مستحدثه، سازگار است، اینکه چه لزومی دارد که ضرورت وجودی حزب به صورت حکم توقیفی، از درون منابع نقلی و فقهی و‌ آیات و روایات استخراج شود؟ این سؤال برمی‌گردد به دعوایی که سال‌ها است در باب اسلامی‌سازی علوم، وجود دارد که در آن سه رویکرد مطرح شده است.

وی ادامه داد: عده‌ای بر این باورند که بشر موفق شده است بسیاری از دانش‌های نظری و عملی را کشف کند و علوم انسانی و علوم تجربی مورد نیاز را در اختیار قرار دارد و دیگر نباید علم را از صفر تأسیس کنیم؛ بلکه همین سطح از دانش را باید بومی‌سازی کنیم. رویکرد دیگر معتقد است با بومی‌سازی، نمی‌توانیم به ارزش‌های دینی و آرمان‌های متعالی اسلامی برسیم بنابراین همین دانش موجود را یا رها می‌کنیم و یا آن را از طریق مبناسازی‌های لازم، اسلامی می‌کنیم. برخی‌ها معتقدند از راه منگنه کردن مبانی دینی و اعتقادی خودمان به آنها، اسلامی می‌شوند.

وی ادامه داد: آنچه ما در مقوله تحزب دنبال آن هستیم، نه بومی‌سازی و نه اسلامی‌سازی محض، هیچ‌کدام از این دو، مشکل سبک زندگی دینی ما را در همه ابعاد و زوایای آن حل نمی‌کنند. ما دنبال ایده‌ تولید علم دینی باید باشیم؛ یعنی نمی‌خواهیم به حزبی که دنیای غرب در تجربه زندگی خودش تولید کرده، رنگ و روغن بزنیم و آن را اسلامیزه کنیم و کلیتی تحت عنوان مبانی حزب اسلامی را به آن بچسبانیم و ادعا کنیم اسلامی شده است؛ بلکه دنبال این هستیم که بررسی کنیم آیا می‌توان تحزب را از آیات قرآن استنباط کرد؛ ولو اینکه واژۀ حزب در آن‌ها به‌کار نرفته باشد؛ خواه تشکلی مثل تشکلات امروزی معادل آن باشد یا نباشد.

ادله عقلی برای تحزب

این استاد حوزه و دانشگاه همچنین در بیان دلایل عقلی ضرورت تحزب اسلامی ادامه داد: با وجود نصوص فراوانی که از آنها در تعریف حزب و کارکرد حزب استفاده شد، می‌توان مدعی تولید دانش اسلامی برای این پدیده اجتماعی شد. همان طوری که به ادله عقلی هم می‌توان رجوع کرد. عقل و نقل در کنار هم تحزب را در زندگی امروزی ضروری می‌دانند.

مهاجرنیا بیان کرد: یکی از دلایل عقلی برای وجود حزب، مشارکت آن در قدرت و افزایش زمینۀ مشارکت مردم است. اگر حزب چنین کارکرد و ظرفیتی داشته باشد که بتواند جامعۀ اسلامی را پشت‌سر ولی فقیه در نظام اسلامی بسیج کند و حضور مردم را افزایش دهد، همین دلیل عقلی بر لزوم و ضرورت حزب است.

آموزش و ارتقای سطح آگاهی مردم درخصوص قدرت، حکومت، ولایت و دولت از کارکردهایی است که دلیل عقلی بر وجود حزب است.

وی افزود:  ایجاد همدلی و وحدت میان طیف گسترده‌ای از همفکران که می‌تواند آن را به‌عنوان یک زمینۀ اجتماعی گسترش دهند، این کار بسیار مهمی است. اگر یک حزب اسلامی داشته باشیم که وحدت ایجاد کند، به حکم عقل، آن حزب ضروری می‌شود. همانند؛ حزب جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب که توانست در مقابل ضد انقلاب، طیف گسترده‌ای از جامعه را همدل و همراه نظام کند.

وی با بیان اینکه قدرت نظارت بر دولت و حکومت  که به دلیل گرایش حکومت‌ها به بی نظمی، فساد و استبداد از دیگر کارکردهای بسیار ضروری عقلی برای تحزب است اظهار کرد: ایجاد رقابت منطقی و شفاف در جامعه؛ نظام مردم‌سالاری دینی بر اساس رقابت شفاف و منطبق بر قواعد و ضوابط خاصی شکل گرفته است.

دلائل نقلی تحزب

مهاجرنیا با اشاره به دلایل نقلی تحزب در نصوص ادامه داد: پیش از این بیان شد که منشأ‌ تحزب اختلافات طبیعی و اختلافات ایدئولوژیک بوده است؛ یعنی دو نوع اختلاف باعث می‌شود احزاب شکل بگیرند و دو جناح، دو گروه، دو طیف و دو بخش از جامعه در قالب دو نوع عقلانیت جمعی فعالیت کنند. یکی اختلافات طبیعی است که براساس آیۀ ۲۱۳ سورۀ بقره، ناشی از ثروت و تبار و قدرت است. این سه منشأ‌ طبیعی باعث می‌شود جامعه به‌صورت دسته‌ها و جمع‌های حزبی درآید و گروه‌بندی شود. منشأ دیگر ایدئولوژی است که ناشی از ادیان، اعتقادات و باورهای دینی است.

وی اظهار کرد: باورهای دینی باعث می‌شود که عده‌ای معتقد به دین باشند و عدۀ دیگر نباشند. همین بود و نبود اعتقاد باعث ایجاد دو جناح فکری در جامعه می‌شود که آن‌ها را در قالب دو تفکر حزبی، می‌توان بازسازی کرد؛ یعنی همۀ ویژگی‌های مربوط به ایمان و اعتقاد و وحی و رسالت را می‌توان در قالب‌های مختلف بازسازی کرد.

مهاجرنیا با بیان اینکه قرآن این ویژگی‌ها را تحت عنوان حزب‌الله و ویژگی‌های مقابل آن را تحت عنوان حزب‌الشیطان بازسازی کرده است تصریح کرد: نکتۀ بعدی دراین‌باره این است که قرآن همۀ کسانی را که در حال حاضر در جامعه بینش و گرایش دینی دارند و به اصول و مبانی دین معتقدند، ولو اینکه در عمل و رفتار ممکن است سلیقه‌هایشان مختلف باشد، تحت عنوان حزب‌الله معرفی می‌کند؛ به این ترتیب تمام گروه‌هایی را که با عناوین مختلف چون؛ مؤمنون، آمرون بالمعروف، ناهون عن المنکر و مطیعون، صادقون، صالحون، راسخون، عابدون، حافظون، متقون، معرفی شده و در مسیر رسالت انبیا و وحی بودند، تحت عنوان حزب‌الله بازسازی کرده و عیناً عبارت «أُولَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ» را برای آن‌ها به‌کار برده است.

وی تصریح کرد: از آن طرف تمام جریان‌هایی که در مقابل انبیا ایستادند و آن‌ها را تکفیر و تکذیب و با آن‌ها مقابله کردند، مثل ملأ و مترفین، قوم‌گرایان، کفار، منافقان و طاغیان را تحت عنوان حزب‌الشیطان بازسازی کرده است.

انتهای پیام
captcha