مدتهاست سینمای دفاع مقدس دیگر رونق گذشته را ندارد، زیرا هنوز تصورات رایج در دهه شصت در این ژانر پیاده میشود، عموم آثار دفاع مقدسی مستقیم اتفاقات هشت سال دفاع مقدس را ترسیم میکنند، فارغ از اینکه متوجه باشند، راههای دیگری برای ترسیم وقایع جنگ تحمیلی وجود دارد و بسیاری از این ایدهها پر هزینه نیستند و برای مخاطبان جذابیت و تازگی دارند.
احمد یوسفزاده داستان آن بیست و سه نفر را نگاشته است و این کتاب توانست نظر بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر را به خود جلب کند، حتی مقام معظم رهبری نیز بر آن تقریظ نوشتند. این کتاب بهانهای شد تا مهدی جعفری، کارگردان این اثر، تصمیم به ساخت این پروژه بگیرد البته در این میان حمایت سازمان اوج نیز به یاری سازندگان آمد و با حمایتهای خود اثری در خور توجه به سینمای ایران عرضه شد.
بسیاری داستان بیستوسه نفر را میدانند، اما روایت قصه روی پرده سینما جذابیت ویژهای دارد. اتفاقات از اسارت ۲۳ نوجوان شروع میشود و در ادامه حوادثی که برای آنها در طول اسارت رخ میدهد ترسیم میشود. نکته جالب اینجاست روایت فیلم اصلاً شعاری نیست و شخصیتها واقعیاند. کاراکترها شکل اغراقگونه ندارد، اما وقتی این ۲۳ نفر جمع میشوند یک قهرمان واحد شکل میگیرد و این سبک از روایتگری شاخصه بارز این فیلم است که به واقعی بودن فیلم کمک شایان توجهی میکند.
یکی دیگر از شخصیتهای جذاب فیلم فردی به نام «ملا صالح» است که به ناچار مترجم عراقیها در اردوگاه است. او بعد از آزادی چند سالی در کشور خودش زندانی میشود، زیرا تصور میشود او جاسوس عراقیهاست، البته جا داشت تا کارگردان کمی بیشتر به کاراکتر ملا صالح توجه کند، اما شاید به دلیل تعدد شخصیتها امکان پررنگتر شدن نقش او فراهم نبود.
بیان مستندگونه؛ عامل واقعیتپذیری
درباره روایت فیلم یک شاخصه مثبت و یک شاخصه منفی دارد. ابتدا اینکه بیان مستندگونه فیلم در بخشهایی از اثر به واقعی شدن قصه کمک کرده است و در بخشهایی کارگردان از تصاویر آرشیوی هم استفاده کرده که شاید بتوان گفت در کلیت فیلم مانند وصله ناجور است، زیرا به راحتی میتوان آرشیوی بودن تصاویر را درک کرد. این فیلم گرایش فرا سیاسی دارد و در این اثر دفاع مقدس به نفع هیچ گروهی مصادره نشده است و به همین جهت هر مخاطبی با آن ارتباط برقرار میکند.
«بیستوسه نفر» آنچنان که باید در فروش موفق نبود اما این موضوع را نمیتوان دلیلی بر ضعف فیلم دانست زیرا مخاطبی که عادت کرده از آثار نظیر «تگزاس» یا «هزارپا» را مشاهده کند، قطعاً از آثار اینچینی استقبال نمیکند، امیدوارم میزان فروش و نحوه اکران فیلمسازانی نظیر مهدی جعفری را ناامید نکند، زیرا سینمای ایران نیازمند آثاری، چون «بیستوسه نفر» است.
درباره کارگردانی این فیلم باید گفت، مهدی جعفری پیشتر فیلم جنگی نساخته است، هرچند تجربه ساخت مستند را داشته، او در بیستوسه نفر کاملاً پخته و سنجیده عمل کرده و نمیتوان ایراد جدی به کارگردانی او وارد کرد، به ویژه دکوپاژ و میزانسنهایی که او برای فیلمش انتخاب کرده حرفهای و زیباست. نکته بعد به لوکیشنها و جلوههای ویژه ابتدای فیلم مربوط میشود که به زیبایی این اثر افزوده است، هرچند با حمایتهایی که اوج از این فیلم بهعمل آورده برخورداری از این ویژگیها برای «بیستوسه نفر» طبیعی است.
نکته بعدی به موسیقی بسیار خوب آریا عظیمینژاد، بازمیگردد، موسیقی در برخی صحنهها به شدت به بالا رفتن درام فیلم کمک کرده است و هرگاه کارگردان احساس کرده ممکن است موسیقی به ورطه سانتیمانتالیسم کشیده شود موسیقی را کمرنگ کرده است.
فیلمبرداری این اثر نیز قابل توجه و جذاب است و دوربین حرکتهای رفت و برگشت خوبی دارد به ویژه تصاویر بازداشتگاه بسیار واقعی و خوش رنگ است.
فیلمی که چهره شناخته شده ندارد
هیچیک از بازیگران این فیلم چهرههای شناخته شده نیستند. همین امر بر زیبایی اثر افزوده است و تماشاگر احساس نمیکند در حال تماشای یک فیلم است، بلکه آنچه را که میبیند باور میکند. هرکدام از نوجوانان این فیلم لهجههای خاص دارند و قومیتهای گوناگون در فیلم به زیبایی ترسیم شدهاند و بیانگر نوعی اتحاد میهنی است که کمتر در دفاع مقدس به آن توجه شده است.
به قلم؛ داوود کنشلو
انتهای پیام