به گزارش ایکنا؛ هر تروری که اتفاق میافتد، بازتاب جهانی فراوانی دارد و به شدت از اعتبار دموکراسی و ماسک انساننمایی منادیان آن میکاهد، تن دادن به ترور مصطفی احمدی روشن، برای آنها چنان ارزشمند است که چنین ریسک پرهزینه و خطرناکی را متحمل میشوند. به بهانه هشتمین سالروز شهادت مصطفی احمدی روشن نگاهی به زندگی وی داشتهایم.
مصطفی احمدی روشن ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ در همدان دیده به جهان گشود، معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز بود که ۲۱ دیماه ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی، او را ترور کرد. او دانشآموخته مقطع کارشناسی رشته مهندسی شیمی در سال ۱۳۸۱ از دانشگاه صنعتی شریف بود.
زندگینامه
مصطفی کودکی و نوجوانی خود را در همدان گذراند. وی پس از گذراندن دوران تحصیل در مقطع متوسطه در آزمون سراسری دانشگاههای کشور شرکت کرد و در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد. او پس از گذراندن دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل در رشته دکتری شد. این شهید که از دانشجویان برجسته دانشگاه به شمار میآمد، توانست در طول حیات با برکت خود ۱۱ مقاله علمی ISI به ثبت برساند. قابلیتهای شهید احمدی روشن سبب شد تا وی بهعنوان مدیر بازرگانی تأسیسات هستهای نطنز مشغول به کار شود و خدمات بسیاری انجام دهد.
پس از شهادت شهید مصطفی احمدی روشن، کتابهای متعددی درباره وی به چاپ رسید، یکی از این کتابها «من مادر مصطفی» است که رحیم مخدومی به نگارش درآورده است، در واقع این اثر روایتهایی از مادر شهید، خانواده و دوستانش است.
در بخشی از این کتاب آمده است؛ من معلم قرآن مصطفی بودم، با چهار سال اختلاف سنی. در ظاهر او از من چیز یاد میگرفت، اما در باطن نتیجه برعکس شد. او به شهادت رسید، من ماندم! سهشنبهها صبح زیارت عاشورا میخواندیم. بچهها محصل بودند و باید هفت و چهل و پنج دقیقه میرسیدند مدرسه. ساعت هفت میآمدند مسجد، دعا شروع میشد تا ساعت هفت و بیست و دقیقه، بعد صبحانه میخوردند و میرفتند. مصطفی داوطلبانه میرفت صف نانوایی، که وقتی دعا تمام شد، بچهها نان تازه بخورند. پاتوق ما مسجد بود. هر وقت میخواستی مصطفی را پیدا کنی، وقت نماز باید میآمدی مسجد.
شرکت در جلسات قرآن
جلسه قرآن ما علاوه بر مصطفی یک شهید دیگر هم داشت. پنج، شش ماه قبل از مصطفی یکی از بچههای مسجد به نام محمد غفاری تو درگیریهای کردستان شهید شد. ظاهراً جنگی در کار نیست، اما جلسه قرآن محله دو تا شهید تقدیم کرده، زمان جنگ هم هفت تا شهید داشتیم.
او بلافاصله بعد از دیپلم، کنکور دانشگاه شرکت کرد، اصلاً درس نخواند. رتبهاش پنج هزار شد. میتوانست مهندسی دانشگاه همدان برود، ولی نرفت. فقط مهندسی دانشگاه شریف را میخواست. نشست یک سال درس خواند، فقط درس میخواند. مسجدش هم ترک نمیشد. هیئتش را میرفت، اگر نانی چیزی میخواستم برایم میگرفت، کاری داشتم انجام میداد، ولی بیشتر وقتش روی درس بود. این بار رتبهاش شد هفتصد و بیست و نه و دانشگاهی که میخواست قبول شد.
در سال ۱۳۷۷ وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و تحصیلات خود را در رشته مهندسی شیمی آغاز کرد. از بسیجیان فعال دانشگاه بود و در دوران دانشجویی بهعنوان مسئول فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف فعالیت میکرد.
حضور تحولآفرین در صنعت هستهای
در همان سال ۱۳۸۲ که دوران کارشناسیارشد را سپری میکند در سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران نیز مشغول به کار میشود. در آن سالها کسی فکر نمیکرد صنعت هستهای کشور اینقدر مهم باشد، اما دانشجوی کارشناسیارشد رشته پلیمر دانشگاه صنعتی شریف اهمیت این صنعت را تشخیص میدهد و وارد این حوزه سخت میشود.
شهید مصطفی احمدیروشن تمام وقت و انرژی خود را برای صنعت هستهای گذاشت و در حوزه غنیسازی صنعت هستهای از اولویتهایش کنار نرفت، همین مسئله باعث شد در حوزه غنیسازی هیچ اتفاق مهمی را نبینیم که یا مصطفی تنها فردی باشد که آن تحول را رقم زده یا یکی از مهمترین افراد اثرگذار در آن رویداد باشد. مصطفی بعد از اتفاقات مهمی که در حوزه غنیسازی ۲۰ درصد رقم زده به مسئولیت همزمان دور زدن تحریمها و بومیسازی و خودکفایی غنیسازی صنعت هستهای ارتقا پیدا میکند که در این سمت شهید میشود. اینها را یکی از اعضای سابق سازمان انرژی اتمی میگوید.
پس از آنکه کشورهای اروپایی نتوانستند طی توافقنامههای یکطرفه صنعت هستهای کشور را متوقف کنند در عملیاتی مهم و گسترده دست به حمله زدند. اواسط تیرماه ۱۳۸۹ در سراسر جهان برای نابودی تأسیسات اتمی بوشهر ویروسی به نام استاکسنت (Stuxnet) انتشار یافت، این ویروس کامپیوتری نخستینبار توسط کارشناسان ایرانی در مشهد که نمایندگی آنتیویروس بلاروسی را داشتند ارزیابی و اعلام شد؛ هدف آن سامانههای هدایتگر تاسیسات صنعت هستهای با سیستمعامل ویندوز است، کارشناسان معتقد بودند طراحان این بدافزار یک منطقه جغرافیایی خاص را مدنظر داشتهاند و طبق گزارش مجله Business week هدف از طراحی این بدافزار، دستیابی به اطلاعات صنعتی ایران بود. این ویروس برای جلوگیری از شناسایی شدن خود از امضای دیجیتال شرکت Realtek استفاده کرده و بسیار قوی پیش میرفت.
شناسایی و جلوگیری از خرابکاری ویروسی
کارشناسان حوزه IT از این ویروس بهعنوان پیچیدهترین نوع ویروس و نخستین بدافزار در حوزه plc نام میبرند؛ یک مطالعه درباره گسترش استاکسنت که توسط سیمانتک انجام گرفت، نشان داد که کشورهای آسیبدیده اصلی در روزهای اولیه انتشار ویروس، ایران، اندونزی و هند بودند، و حتی آمریکا و فرانسه نیز از آسیبهای آن در امان نماندند. آبان ۱۳۸۹ اعلام شد رایانههای آلودهشده به این ویروس شناسایی و در مرحله پاکسازی قرار دارند، اما این شناسایی و پاکسازی را مرد خستگیناپذیر صنعت هستهای کشور انجام داده بود.
او به سراغ تیمی از دانشمندان کامپیوتر میرود خودش هم بهعنوان سرتیم روی سانتریفیوژهایی که در حال منهدم شدن بود، کار میکنند. یکی از افراد این تیم بعداً در مصاحبهای عنوان میکند: «آن تیمی که بدافزار استاکس را از داخل سایت نطنز سازمان انرژی اتمی پاک کردند، بعداً به تهران آمدند و تبدیل به قرارگاه دفاع سایبری کل سازمان انرژی اتمی شدند که تمام سیستمهای سازمان در کل سایتها و نه فقط نطنز را در اختیار داشتند و باید پاکسازی از ویروسها، کرمها، مشکلات، چالشها و... سایتها را انجام میدادند.»
بعدها معلوم شد که اگر این ویروس کنترل نمیشد و به تخریب سانتریفیوژها ادامه میداد، صنعت هستهای کشور کاملاً غیرقابل استفاده میشد، بهطور کلی تیم شهید احمدیروشن به مقابله با این ویروس پرداختند و کارشان را تمام و کمال به نحو احسن انجام دادند. آن تیم بعد از اینکه نطنز و فردو را راه انداخت، استاکس را از بین برد و تمام خرابکاریهای صنعتی را پیدا کرد و هر چیزی را که باید تولید داخل میشد، در داخل تولید کرد و همه این اتفاقات را رقم زد.
وصیتنامه شهید احمدی روشن
در بخشی از وصیتنامه شهید احمدی روشن آمده است؛ خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذرهای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت میکنند.
در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسانها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقلها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه اثنی عشری آفریدی وای کاش در میان این شیعهها مرا از ذریه زهرا خلق میکردی و در میان آنها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید میبودند.
خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال میدانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمیتوان به هیچکس گفت؛ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول ۱۴۰۰ سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام «عشق چهارده تن» چرا؟!
مصطفی در آینه مکتوبات
پیرامون معرفی شخصیت دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن سه کتاب با عناوین «یادگاران؛ کتاب احمدی روشن»، «آقا مصطفی» و «من مادر مصطفی» به چاپ رسیده است. کتاب «یادگاران؛ کتاب احمدی روشن»، جلد بیست و دوم از مجموعه «یادگاران» است که مشتمل بر خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن بوده و مرتضی قاضی آن را گردآوری کرده و انتشارات روایت فتح به چاپ رسانده است.
کتاب «آقا مصطفی» نیز دربردارنده گوشههایی از زندگی و نحوه شهادت دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن است. در این کتاب، از زبان خانواده، همسر، همکلاسیها و دوستان، سجایای اخلاقی شهید و اعتقادات و اعمال استکبار ستیزانه او، به همراه بازتاب رسانههای جهانی درباره شهادت ایشان بازگو شده است. در بخشهایی از اثر نیز، تصاویری از شهید و تشییعجنازه وی گنجاندهشده است. این کتاب به قلم مهدی نوری به نگارش درآمده نشر شاهد در ۹۶ صفحه روانه بازار نشر کرده است.
کتاب دیگر «من مادر مصطفی» است که رحیم مخدومی آن را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب مصاحبه و گفتوگوی بلندی از نویسنده با مادر شهید مصطفی احمدی روشن بوده و برای مطالعه همه گروه سنی اعم از نوجوان، جوان و بزرگسال با زبانی ساده نگاشته شده است. این کتاب دربردارنده ۱۵ بخش هست که برخی از عناوین آنها شامل «شبهای بعد از پدر»، «من مصطفی را مرد میخواستم»، «روز میدان رفتن زنان»، «قدر زر، زرگر شناسد»، «ضمایم و عکسها»، «بیانات رهبر در منزل شهید»، «نامه خانواده شهید احمدی روشن به رهبر معظم انقلاب» و «واکنش حزبالله لبنان به ترور دیروز تهران» است.
انتهای پیام