احساس تکلیف شرعی بدون تقوا خیانت به شرع است
کد خبر: 3875511
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۵

احساس تکلیف شرعی بدون تقوا خیانت به شرع است

گروه اندیشه ــ حشمت‌الله قنبری با بیان اینکه مفهوم تقوا در زمامداری ژرفای خاصی دارد، اظهار کرد: وقتی قرار است فردی مسئولیتی را قبول کند، باید مأموریت و وظایف خود را در سند معتبر دین بشناسد، حدود اختیارات خود را ببیند و در هنگام پذیرش مسئولیتتمام شرایط و ضوابط آن را بسنجد و اگر دید که از پس تعهدات مضبوط در سند بالادستی برنمی‌آید، مسئولیت قبول نکند. حال اگر کسی بدون توجه به این تعهدات احساس تکلیف شرعی کند، خیانت به شرع است.

به گزارش ایکنا؛ حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ و نهج‌البلاغه در برنامه تلویزیونی «هدی» که شب گذشته، ۱۱ بهمن‌ماه، از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از عهدنامه مالک اشتر پرداخت و بیان کرد: حضرت امیر(ع) بعد از تبیین اهداف و مبانی حکومتی مالک اشتر، بلافاصله می‌فرمایند: «اَمَرَهُ بِتَقْوَی اللّهِ، وَ ایثارِ طاعَتِهِ، وَ اتِّباعِ ما اَمَرَ بِهِ فِی کِتابِهِ مِنْ فَرائِضِهِ وَ سُنَنِهِ»، یعنی نسبت به تقوا، مقدم داشتن طاعت خدا و پیروی از آنچه که در کتاب و سنت آمده تأکید و امر می‌کند که این امر دوم، بعد از امر اول است.

وی افزود: در امر اول، کلیات این نامه به عنوان حکم جاوید و غیرقابل تغییر تحت عنوان سند راهبردی و منشور حکومت‌داری، فرض واجبی برای مالک اشتر است. اگر این امر دوم را نیز نمی‌فرمود، مراد حاصل شده بود، اما از باب تاکید، وقتی که امام قرار است جزئیات فرمانروایی و بیان مأموریت‌های حکومت در قبال مردم و برعکس در تمام شئون را بیان کند، اینچنین امر به تقوا را مطرح می‌کند.

پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: امر به معنای خواسته حتمی و قطعی از متولی و فرمانروای مصر است که تقوای الهی را نصب‌العین خود قرار دهد؛ چراکه در سایه این تقوای الهی است که تبعیت از امر خداوند متعال محقق و قابل تحصیل می‌شود. همچنین هر انسان مؤمن و متقی که در سایه‌سار هدایت امام علی(ع) قرار است به مدیریت اشتغال داشته باشد، یک تکلیف اساسی را برای خود احساس می‌کند و آن اینکه اول فرائض و سنت‌هایی که خداوند در قرآن تبیین کرده است، را بشناسد.

قنبری در ادامه افزود: بنابراین تقوا موتور محرکه برای تبعیت است و این تبعیت باید با یک مفهومی شکل گیرد. چراکه به خودیِ خود، موضوعیت ندارد. امام فرمود: «الَّتی لا یَسْعَدُ اَحَدٌ اِلّا بِاتِّباعِها»؛ یعنی امام تبیین می‌کنند که عمل به دستوراتی که در کتاب خدا وجود دارد، موجب سعادتمندی انسان می‌شود و فراموش کردن این دستورات نیز اسباب گمراهی را فراهم می‌کند که بسیار نکته مهمی است.

وی بیان کرد: ملکوت والای انسان با عقل، حق‌شناسی و تبعیت از حق به ظهور می‌رسد، اما در اینجا امام(ع) فرمود، عقلی مورد قبول و مطلوب دین است که منشأ و سرچشمه خودش را کتاب خدا قرار داده باشد. این یک نکته بسیار مهم است که مأمور حکومت دینی، در هر رتبه و طبقه‌ای که باشد، باید این مسئله را باور کند. البته که مالک اشتر نیز همه این‌ها را باور داشت و او یک شخصیت برجسته بود. چه اینکه در حلقه دوستان امیرمؤمنان(ع) قرار گرفت و در عبادت و رفتار اجتماعی و در میدان جهاد و در حوزه‌های مختلفی که برای امیرمؤمنان(ع) محترم و معتبر است، او فخامت و برجستگی پیدا کرده بود که توجه حضرت(ع) را به خود جلب کرد.

قنبری در ادامه تصریح کرد: اما حضرت(ع) به همین مالکی که دارای این امتیازات است، در جایگاه حکومت و ریاست نیز تأکید دارد که سعادت در گرو تبعیت از کتاب خدا و شقاوت در عدم تعبیه و انکار وحی است. مالک باید قبل از رئیس شدن، این کتاب را از نگاه ریاستی بخواند؛ یعنی شرایط او غیر از آن زمانی است که به عنوان یک شهروند بود. اکنون در جایگاه کارگزار نظام دینی اگر ادراکات غلط داشته باشد، برای مردم نیز تبدیل به یک اعتقاد غلط می‌شد و ممکن است که مردم تمام مبانی اعتقادی خود را به صورت یکجا از دست بدهند.

وی بیان کرد: قدم اول در این راه، تقوای الهی است و این تقوا کلمه عبور است و تا زمانی که در کسی به وجود نیاید، حق ندارد به خود اجازه بدهد که گام از گام بردارد و شمول این بیان حضرت(ع) بسیار عمیق و دقیق است. تقوا داشتن در مسئولیت به این است که انسان برای مأموریت خود، دانش لازم را به دست آورد و اگر به دست نیاورد، ولو اینکه صد هزار حکم سازمانی هم دریافت کند، نشستن او در جایگاه مدیریت، اعتبار شرعی پیدا نمی‌کند. اعتبار قانونی پیدا می‌کند، اما این اعتبار شرعی نیست. هرچه مراتب در حکومت‌داری بالاتر باشد، باید این روحیه در مسئولان وجود داشته باشد که اگر می‌بینند توان انجام کار را ندارند آن مسئولیت را ترک کنند. اگر این فرد در خود احساس ضعف کرد و نرفت، مشکل تقوایی دارد و در مسیر شقاوت است.

وی در ادامه تصریح کرد: در دایره نصب نیز این طور است که اگر مأمور یا آمر هریک درست مسائل را محاسبه نکنند و تصمیم بگیرند هر دو ضامن هستند. ممکن نیست که بین آمر و مأمور طوری انشقاق وجود داشته باشد که یکی طرف مقابل را اثبات کند و در طرف مقابل نفی مطلق وجود داشته باشد. در حقیقت اگر آمر محاسبه‌گر نباشد و کسی را منصوب کند، خیانت کرده است، همچنان که اگر کسی توان و علم لازم برای کاری نداشته باشد و آن کار را قبول کند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: همچنین اگر کسی در مسئولیت خود شایستگی داشته باشد، اما آن را نپذیرد و به کسی که ناتوان است بسپارد، او نیز در مقابل خداوند، انبیا و مردم ضامن است؛ بنابراین اقل مطلب و اولین فصل مشترک بین آمر و مأمور باید این باشد که هر دو در کار و مأموریت و توانایی، به تعریف مشترک برسند که این تعریف را تقوا عمق می‌دهد و اگر تقوا باشد هیچ کدام مداهنه نمی‌کنند و در این صورت، ۹۰ درصد موضوع حل می‌شود. نه آمر در مقابل مأمور بی‌مبالاتی می‌کند و نه مأمور فارغ از دغدغه آمر شانه خالی می‌کند و اگر در اینجا دین هم نباشد و وجدان وجود داشته باشد، کار تقوا را انجام می‌دهد.

قنبری در ادامه افزود: مراد امیرمؤمنان(ع) تقوای خاص و انحصاری برای مأموریت نوین و جدید مالک است که در سایه کلام امیرمؤمنان(ع) نیز دریافت شد که جامع‌ترین و دقیق‌ترین و بی‌حاشیه‌ترین تفسیر برای رسیدن به تقوای سیاسی و تقوای حکومتی، همان بیان حضرت(ع) است که فرمودند: تقوای تو در جایگاه حکومت این است که اگر عمل تو را در طبق مکشوفی گذاشتند و دور دنیا چرخاندند و مردم این عمل را دیدند و قضاوت کردند، وقتی شما در معرض قضاوت و دید مردم قرار گرفتید، خجالت نکشید و حیای شما آسیب نبیند. این نکته لطیف و مهمی است. حضرت(ع) تقوا را برای مقام حکومتی، حیا می‌داند و رئیس و مدیر نباید در نظام اسلامی وقیح و دریده باشد.

وی تصریح کرد: اگر یک مدیر در نظام اسلامی حرف حق را نیز با وقاحت گفت، این برای تولیت امور مردم اهلیت ندارد. این موضوع بسیار موضوع مهمی است. حیا داشتن یعنی دین داشتن و کسی که حیا نداشته باشد دین ندارد، اما در جایگاه سیاست این حیا یک برجستگی پیدا می‌کند، به اندازه کل اقتدار در شئون حکومت‌داری و زمامداری که نکته عجیبی است. اگر کسی خودش را مخاطب حضرت(ع) بداند، از اولین وعده انتخاباتی که می‌دهد و از اولین حرفی که برای مردم می‌زند، باید ستون فقراتش بلرزد و با اعتقاد به این باور که بالاخره در معرض داوری مردم قرار می‌گیرد، حرف بزند. یکی از مکان‌هایی که همه چیز برهنه و مکشوف خواهد شد، روز قیامت است و شاید اشاره حضرت امیر(ع) نیز به روز قیامت باشد؛ چراکه در آن روز همه چیز ظهور دارد.

قنبری گفت: خواست امیرمؤمنان(ع) از مدیر و رئیس در جامعه اسلامی این است که باور کند، همه مردم او و عمل او را درست می‌بینند و عمل این مسئول را برخاسته از قلبش تشخیص می‌دهند. اگر این مسئله برای یک مدیر نهادینه شود، او را تبدیل به یک مدیر فاخر می‌کند و به او تقدس می‌بخشد. این توقعاتی که حضرت(ع) از مالک دارد، از این جهت که مدیر در نظام دینی خوش‌اخلاق، پاک‌دست و ... باشد نیست، چراکه اگر در یک نفر چنین ویژگی‌هایی نباشد، نفس انتصاب او خیانت است و مالک اشتر نیز همه این امتیازات دارا داشت، اما برای اداره مردم و گره‌گشایی از کار آن‌ها، به تقوا نیاز است.

وی در ادامه افزود: مفهوم تقوا در زمامداری، ژرفای خاصی پیدا می‌کند و یکی از آن‌ها این است که وقتی قرار است یک نفر مسئولیتی را قبول کند، باید مأموریت و وظایف خود را در سند معتبر و محکم دین بشناسد، حدود اختیارات خود را ببیند و وقتی می‌خواهد مسئولیت قبول کند، تمام شرایط و ضوابط آن را بسنجد. اگر این مسئول دید که از پس تعهدات مضبوط در سند بالادستی برنمی‌آید، مسئولیت قبول نکند. حال اگر این طور نباشد و یک نفر بدون توجه به این تعهدات احساس تکلیف شرعی کند، خیانت به شرع کرده است، چون باور مردم را به نابودی کشیده است. اما اگر یک مسئول بتواند در چارچوب وظایف قانونی که در شرع و قانون برای او در نظر گرفته شده کار کند، در ادامه نباید بهانه‌تراشی کند و مردم را متوجه ناتوانی خود کند، چراکه این کار مورد ترید مردم نسبت به مقدسات می‌شود.

قنبری تصریح کرد: این جنس رفتار‌ها در جایگاه ریاست، گاهی اوقات اثری را به جا می‌گذارد که دشمن نمی‌تواند این کار را بکند و عدم تعهد به وظایف است که به دشمن فرصت را برای تخطئه کردن می‌دهد. کسی که برای اشغال پست سازمانی می‌آید و فقط منافعش را می‌خواهد، به دنبال تکلیف نیست و همین افراد هستند که به باور مردم و نظام دینی ضربه می‌زنند.

انتهای پیام
captcha