به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه «دانشها و آموزههای قرآن و حدیث» مقالاتی با عناوین «نشر آموزههای دینی در قالبهای سنّتی و نوین؛ قوّتها و ضعفها»، «جامعیت حداکثری قرآن بر پایه بهرههای روششناختیِ علوم از قرآن و ضرورت وجود الگوهای روششناسانه در دین و قرآن»، «اصالت نظریه «نزول سورهای» بررسی موردی سوره حج»، «آشنایی فهرستی با مجلّههای الاهیات و مطالعات اسلامی به زبان عربی»، «احکام و تاریخ ترجمه قرآن کریم»، «شناخت محدّثان هویزه و تلاشهای علمی و حدیثی آنان»، «نگاهی به فراز «بَدَنُهُ غافِلٌ لِسُکونِ عُروقِهِ» و عواقب کمتحرّکی» و «برخی از اشکالات نرمافزار جامع الاحادیث» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «نشر آموزههای دینی در قالبهای سنّتی و نوین؛ قوّتها و ضعفها» آمده است: روایات اسلامی تأکید بسیاری بر نشر علم و تشویق به حفظ و ماندگاری یافتههای علمی نموده اند. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده: اَلـمُؤمِنُ اِذا ماتَ وَ تَرَكَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَیها عِلمٌ تَكونُ تِلكَ الوَرَقَةُ یَومَ القیامَةِ سِترًا فیما بَینَهُ وَ بَینَ النّارِ وَ اَعطاهُ اللهُ تَبارَكَ وَ تَعالى بِكُلِّ حَرفٍ مَكتوبٍ عَلَیها مَدینَةً اَوسَعَ مِنَ الدُّنیا سَبعَ مَرّاتٍ.
نویسنده مقاله «جامعیت حداکثری قرآن بر پایه بهرههای روششناختیِ علوم از قرآن» در طلیعه نوشتار خود آورده است: درباره جامعیت قرآن، دیدگاههای مختلفی ابراز شده که هر کدام بر پایه تفسیری خاص از آیات و روایات است. آیه 89 سوره نحل با عبارت «تِبیانًا لِكُلِّ شَیءٍ» و با وجود لفظ «کُلّ»، عمومیت محتوایی را نشان میدهد. مخالفان این تعمیم با تکلّف، آیات و روایات ناظر بر جامعیت بیشینهای را تأویل برده و تخصیصهایی بدون دلیل ذکر میکنند. مقاله کنونی میخواهد جامعیت حداکثری قرآن را از نگاهی نو و با روشی تحلیلی ثابت کند. این نوشتار با توجّهکردن به گزارههای اساسیِ علوم، بر آن است تا به این نتیجه برسد که گذشته از جامعیت قرآن نسبت به همه نیازهای دنیایی و آخرتی بشر، این کتاب آسمانی حتّی در ارائه اصول و روشهای علوم نیز جامعیت دارد؛ چراکه علوم مختلف هم یکی از نیازهای بشر است.
در چکیده نوشتار «اصالت نظریه «نزول سورهای» بررسی موردی سوره حج» میخوانیم: یکی از مسائل مطرح در علوم قرآن، چگونگی نزول سورهها است. نظریه نزول سورهای، یکی از دیدگاههای مهم در نزول تدریجی قرآن کریم است. این نظریه، دریچهای نو را در تفسیر قرآن گشوده و زمینه فهم مفاهیم بیشتری را فراهم میسازد. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی، مدارک و مستندات نقلی، عقلی و علمی این نظریه را گردآوری کرده و آن را تحلیل و ارزیابی میکند. این مستندات نشان میدهد که نظریه نزول سورهای، دیدگاهی درست است. پس از اثبات اصالت این دیدگاه، کیفیت نزول سوره حج به عنوان سورهای چالشی با حجم متوسّط، بررسی شده و با ردّ برخی نظرات، نزول یکباره این سوره اثبات میشود.
نویسنده مقاله «احکام و تاریخ ترجمه قرآن کریم» در طلیعه نوشتار خود آورده است: جواز شرعی ترجمه قرآن همواره مورد بحث اهل سنّت بوده است. با توجّه به تاریخ ترجمه این کتاب آسمانی به نظر میرسد، ترجمه تفسیری قرآن بدون اینکه به آن، قرآن اطلاق شود، امری جایز در بین آنهاست. با این حال عالمان در این مسأله اختلافاتی داشتهاند. یکی از ابعاد اختلاف به کتابت متن قرآن و خواندن آن در نماز، توسّط غیر اعراب برمیگردد؛ امری که منجر به فتوای برخی از عالمان الازهر مبنی بر تحریم کتابت قرآن به غیر عربی گردید. از سوی دیگر، اِعراب و بلاغت قرآن، کمتر به غیر عربی ترجمه شد و همین موضوع به اختلاف در جواز ترجمه دامن زد.
متن حاضر، ترجمه مقاله «احکام ترجمة القرآن الكریم و تاریخها» اثر دکتر عبد اللّطیف الطّیباوی است که شعبان سال 1399ق یعنی دو سال پیش از فوتش در مجلّه مجمع اللّغة العربیة دمشق به چاپ رسید. نویسنده در سال 1328ق در روستای «طیبه» از توابع «حمص» سوریه به دنیا آمد. او در رشته تاریخ و ادبیات عرب، تحصیل کرد و و دکترای خود را در رشته فلسفه از دانشگاه لندن گرفت. از آثار وی میتوان به کتابهای «محاضرات فی تاریخ العرب و الاسلام»، «التّصوّف الاسلامی العربی»، «المصالح البریطانیة فی فلسطین» و «تاریخ سوریا الحدیث» اشاره كرد. همچنین آن مرحوم افزون بر مقالات بسیاری که در تاریخ، ادبیات عرب و تربیت منتشر کرد، مقالاتی هم در دفاع از قضیه فلسطین داشت.
در چکیده مقاله «شناخت محدّثان هویزه و تلاشهای علمی و حدیثی آنان» آمده است: رشد و گسترش حدیثپژوهی در یک منطقه، برآیند عوامل مختلف مادّی و معنوی است. یکی از این عوامل را میتوان حضور عالمان و محدّثان در یک جغرافیای علمی دانست. تاریخ حدیث شیعه در قرنهای نهم تا دوازدهم هجری و همزمان با حکومت سادات مشعشعی (845-1176ق) بر جنوب ایران به مرکزیت هویزه، شاهد شکلگیری جریان شتابان علمی در این منطقه بوده است. نصگرایی، جریان فکری غالب شیعیان در این دوره محسوب میشد. عالمان هویزی به دلیل مراودات علمی با کانونهای حدیثگرایی مانند اصفهان و شیراز و نیز در ادامه نصگرایی نسبتا شدید پیشینیان خویش، گرایش زیادی به این گونه تفکّر داشتند. در این نوشتار، عالمان صاحب اثر حدیثی و دیگر محدّثان فعّال در این مدرسه حدیثی، برای نخستین بار شناسایی و معرّفی میشوند تا نقش آنان به عنوان یک مؤلّفه تأثیرگذار بر رشد فعالیتهای یک مدرسه حدیثی نمایان شود.
انتهای پیام