به گزارش ایکنا از آذربایجانشرقی، عبدالله نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و از شاگردان علامه جعفری امروز، 26 آبانماه، در ویژه برنامه یادبود علامه محمدتقی جعفری که به میزبانی مرکز پژوهشی سه علامه تبریزی وابسته به دانشگاه تبریز با موضوع «جایگاه علامه جعفری در فلسفه معاصر ایران» به صورت مجازی برگزار شد، به تشریح ویژگیهای علامه جعفری در علم فلسفه، پرداخت.
وی با اشاره به جایگاه علامه جعفری در فلسفه معاصر اسلام و ایران، اظهار کرد: متأسفانه توجه چندانی به فلسفه معاصر اسلامی و فلسفه معاصر ایران نمیشود و یکی از مشکلات و دشواریهای ما در این زمینه، آن است که تصور میکنند بعد از ملاصدرا، ما دیگر فیلسوفی نداشتهایم و کسانی هم که مباحث فلسفی را مطرح کردند، عموماً شارحان فلسفه ملاصدرا بودهاند.
نصری ادامه داد: این سخنِ نابجا و نادرستی است، چرا که ما بعد ملاصدرا فیلسوفانی مانند ملاهادی سبزواری، حکیم زنوزی، آقاعلی مدرس و علامه جعفری را در دوره جدید داشتیم که هم شارح فلسفه ملاصدرا بودند و هم تحلیلها، نقدها و احیاناً نکاتی را به فلسفه ملاصدرا اضافه کردند.
وی گفت: علامه جعفری در عین حال که شارح فلسفه ملاصدرا بود، نکاتی را هم به ویژه در جلد دوم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، مطرح کرد که سابقه چندانی در فلسفه ملاصدرا نداشت، البته تنها این مسئله مطرح نیست که علامه فقط در بحث ادراکات اعتباری یعنی مقاله ششم اصول فلسفه، مبدع بوده است، بلکه حتی مقاله پنجم اصول فلسفه هم بسیار مهم است. شاگردان علامه طباطبایی مثل شهید مطهری هم آراء خاصی در فلسفه اسلامی داشتند، برای نمونه در مورد مسئله رابطه ماده و صورت، دو دیدگاه در تاریخ فلسفه وجود دارد، یکی ارسطویی ـ سینوی و دیگری نظریه سهروردی؛ مرحوم مطهری کسی بود که در طول تاریخ فلسفه یک نظریه ابداعی جدید در این مسئله ارائه داد.
این استاد دانشگاه، بیان کرد: مرحوم حائری هم ابداعهایی در فلسفه اسلامی داشتند، اگر چه مبانی عموم این بزرگان، صدرایی است، یعنی بحث را از اصالت وجود شروع میکنند و مباحثشان را در چارچوب حکمت متعالیه بیان میکنند، اما مطلب مهمی که در این بین وجود دارد این است که در میان این متفکران، علامه جعفری تنها متفکری است که راه و مسیر خودش را طی میکند و مطلقاً وارد چارچوب حکمت متعالیه نمیشود و از این حکمت گذر میکند، نه اینکه مخالف آن باشد.
وی افزود: برخلاف آنچه برخی پنداشتهاند، ایشان حتی پیرو اصالت ماهیت هم نبود و در اواخر حیاتشان در پاسخ سؤال بنده گفت، که بنده طرفدار اصالت ماهیت نیستم، او احساس کرد که یک راه و مسیر جدیدی را طی بکند، بنابراین با استقلالی که در شخصیت و نظام فکریش بود، وارد عرصههایی شد که مورد توجه بسیاری از فیلسوفان ما قرار نگرفته بود.
نصری، با بیان اینکه علامه جعفری ذهن تحول خواهی داشت و دائم در حال فلسفیدن و اندیشیدن بود، گفت: ایشان اعتقاد داشت ما نباید هیچ وقت احساس کنیم که یک مسئله فلسفی برای همیشه حل شده و نمیشود دیگر درباره آن بحث و گفتوگو کرد و باید پرونده آن مسئله را ببندیم.
شاگرد علامه جعفری، ادامه داد: برخلاف برخیها که فکر میکنند هرچه هست در فلسفه اسلامی و در تفکر ما است، نگاهی که علامه جعفری به فلسفه غرب داشت، نگاهی بسیار مهم بود، نگاهشان به متفکران تاریخ و فرهنگ بشری چنین بود که اندیشههای آنها را از دنیای هند باستان مورد مطالعه قرار میداد و تأکید میکرد ما نباید تاریخ فلسفه را از یونان باستان شروع کنیم، بلکه تاریخ فلسفه باید از هند شروع شود.
وی ادامه داد: او با توجه به اینکه معتقد بود، زبان فلسفه، زبان انسانی است و همه انسانها از اندیشه برخور دارند و خداوند همه تفکرها را به مغز یک عدهای خاص خطور نداده است، از دوران نوجوانی به مطالعه اندیشههای فیلسوفان مختلف پرداخت.
نصری، بیان کرد: ارتباط تنگاتنگ با شخصیتهای دانشگاهی و روشنفکران و افراد غیرحوزوی، یکی از کارهای مهم و تاثیرگذار بر شخصیت ایشان پس از مهاجرت به تهران بود، افرادی که نه تنها در فلسفه، بلکه در رشتههای گوناگون از جمله فیزیک، روانشناسی و موسیقی فعالیت داشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، تصریح کرد: بنای او بر این بود که در زمینه مطالبی که کار شده و مطلب جدید برای گفتن وجود ندارد، ورود نمیکرد، بلکه وارد عرصهای میشد که احساس میکرد یک خلأ علمی در آن رابطه وجود دارد. در همین راستا وقتی در سال 1355 از تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی فارغ شد و درصدد آغاز تفسیر نهجالبلاغه برآمد و از او پرسیدم که چرا به تفسیر قرآن نمیپردازید و گفت علامه طباطبایی با تفسیر المیزان خلأ مهمی را پُر کرد و ما الان در زمینه نهجالبلاغه خلأ و کمبود داریم.
وی اظهار کرد: نکته مهم دیگر اینکه نگاه علامه، نگاه انسان شناسی بود، در حالی که دیگر فیلسوفان اسلامی به مسئله انسانشناسی کمتر توجه کرده و مباحثشان، بیشتر، نفس شناسی است.
انتهای پیام