یکی از فواید بزرگ روزه، تربیت روح و تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانی است؛ روزهدار در حال روزه با تحمل گرسنگی و تشنگی و خودداری از سایر لذتها که باید از آن چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت میکند.
با توجه به این اصل، مقصود از روزه به دست گرفتن زمام نفس سرکش و تسلط بر شهوات و هوسهاست. در حقیقت، مهمترین حکمت روزه، همین اثر اخلاقی و تربیتی است. انسانی که هر لحظه تشنه و گرسنه شود، آب و غذا در اختیار او باشد، همانند درختی است که در پناه دیوارهای باغ بر لب نهرها میروید که یک روز بیآبی، ممکن است باعث پژمردگی یا خشکیدن آن گردد. این درخت نازپرور، کممقاومت، کمدوام و بسیار ناپایدار است، اما درختانی که از لابهلای صخرههای سخت میرویند و نوازشگر شاخههای آنها، از همان طفولیت، طوفانهای سخت کوهستانی و محرومیتهای گوناگون است، محکم، بادوام، مقاوم، سختکوش و سخت جان هستند. روزه نیز با محدودیتها و محرومیتهای موقت خود، به روح و جسم انسان، توان و قدرت و مقاومت و به دنبال آن نور و صفا میبخشد؛ جمله «لَعَلَّکُم تَتَّقُون» نیز اشاره به همین حقیقت است.
قرآن پس از اینکه دستور وجوب روزه را بیان کرد، در ادامه این آیات میخواهد افرادی را که روزه بر آنها واجب نیست و به اصطلاح از روزه گرفتن معاف هستند، معرفی نماید. نخست با توجه دادن به این حقیقت که روزه چند روز بیشتر از ایام سال را در برنمیگیرد، از سنگینی و سختی آن کاسته است. سپس مسافران و بیماران و افراد پیر و ناتوانی را که روزه گرفتن برای آنان مشقت دارد، از این حکم معاف داشته و دستور داده است که پس از پایان سفر و به هنگام توانایی و قدرت بدن، به همان مقدار روزه بدارند؛ «فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» برای هر روز از روزهایی که روزه نداشتهاند، یک مد طعام به فقرا دهند.
اما منظور از «وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ» چه کسانی هستند؟ امام صادق(ع) میفرماید: کسانی هستند که به سن پیری رسیده یا عطش فوقالعادهای دارند؛ اینان حق دارند روزه نگیرند و در برابر هر روز، یک مد طعام به بیچارگان بدهند. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» این جمله ممکن است اشاره به این حقیقت داشته باشد که آنها که میتوانند بهتر است بیشتر از یک مد طعام به فقرا بدهند و یک مد طعام حداقل واجب است. شاید هم اشاره به این است که انجام این دستور بزرگ الهی باید با طوع و رغبت باشد تا از خیر و برکت و آثار تربیتی آن استفاده شود.
«وَ ان تَصُومُوا خَير لَكُم» این جمله ممکن است اشاره به دو معنا باشد. نخست آنکه در آغاز اسلام چنانکه بعضی از مفسران نوشتهاند روزه واجب عینی نبوده و مسلمانان مخیر بودند که یا روزه بگیرند و یا به جای آن فدیه بدهند(یک مد طعام به فقرا بدهند) تا تدریجاً به روزه عادت کنند. آیه میگوید که روزه داشتن از فدیه دادن برای شما بهتر است؛ به اصطلاح افضل، واجب تخییری است، ولی بعداً این دستور نسخ شد و روزه واجب عینی گردید. شاید هم اشاره به این است که تا قدرت دارید، ماه رمضان را روزه بگیرید، زیرا فدیه دادن حتی در صورت عجز و ناتوانی هم جای روزه را پر نمیکند، پس با بهانههای مختلف از حکم روزه فرار نکنید. بنابراین معنی دوم با آیات دیگر سازگارتر است، زیرا از ظاهر آیات، وجوب تعیینی روزه استفاده میشود.
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ» این قسمت، تفسیر جملهای است که در آیه پیش گذشت. «ایاماً مَعدُودات» چند روز معینی را باید روزه گرفت، اما این چند رو چه وقت و در چه ماهی خواهد بود؟ این آیه آن را تَعیین میکند که در ماه رمضان است.
انتهای پیام