به گزارش ایکنا؛ نشست «مرجعیت قرآن در اندیشه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی)»، از سلسله هماندیشیهای بیان قرآنی، جمعه، 27 فروردین، با سخنرانی احمد پاکتچی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو برگزار شد. پاکتچی در این نشست به طرح بحث در زمینه «اسلوب و معیارهای فهم قرآن از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنهای» پرداخت که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
جلسه سومی است که در مورد دیدگاههای تفسیری مقام معظم رهبری سخن میگویم. پیشتر، بیشتر در مورد مسائل بازاندیشی دینی و مسئله وارد کردن قرآن در زندگی بحث کردیم و امروز به مسائل مربوط به معیارهای فهم میپردازیم. در آغاز باید یادآوری کنم که در بحث معیارهای فهم قرآن از دیدگاه مقام معظم رهبری، دو ویژگی برای مباحث تفسیری ایشان قائل هستم که هیچ کدام را نیز از جانب خودم به ایشان و تفسیرشان نسبت نمیدهم و مطلبی است که در عبارات ایشان وجود دارد؛ یکی جنبه اصلاحطلبانه بودن تفسیر ایشان است و نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد، اجتماعی بودن آن است. بنابراین، به عقیده بنده، تفسیر ایشان یک تفسیر اجتماعی - اصلاحی است.
لذا باید به حجیت ظواهر قرآن و اصل بودن قرآن اشاره کنم. برخی از مباحثی که ایشان دارند به دوران پیش از انقلاب برمیگردد که در مشهد ارائه شده است که فضای غالب مشهد در آن سالها فضای روایی و اخباری بوده است و به نظر میرسد بحثهای ایشان در آن فضا یک مقدار راهگشا است. از جمله مسئله حجیت ظواهر قرآن است که نوعی تاکید بر اصل بودن قرآن و بازتعریف از نسبت بین قرآن و دیگر متون دینی است. در بحث مبانی، ایشان بر روی امکان فهم قرآن تاکید دارند و امکان و جواز تفسیر قرآن را مطرح میکنند. در کتابی که براساس تفسیر سوره توبه استخراج شده و سعی شده مبانی تفسیری رهبری را مدون کنند، این بحث عنوان یک فصل است.
تقدم ظواهر قرآن بر مفاد روایات
از جمله مباحث دیگر که در این کتاب نیز بدان اشاره شده است، این است که ظاهر آیه را مقدم بر مفاد روایت میکنند، بنابراین اگر در جایی روایات توضیحدهنده بودند، به تفسیر کمک میکنند، اما در مواردی که نوعی تعارض بین ظاهر آیه و روایت هست، میبینیم که ایشان ظاهر آیه را بر مفاد روایات مقدم میکنند که این نمودی بر اصل بودن قرآن است که یک معیار مهمی در فهم قرآن محسوب میشود. از جمله عبارات ایشان در تفسیر سوره توبه این است که آیه ظهوری دارد و به حسب متفاهم (فهم) عرفی مطلب ظاهری از آن استفاده میشود که باید آن را به دست آوریم و اگر چیزی به سدت نیاوردیم، باید به روایت رجوع کنیم. اینجا اولویت معنای ظاهری آیه روشن است.
در راستای معیار اصل بودن قرآن، یکی از مسائلی که در تفسیر اهمیت زیادی دارد و فهم آن میتواند در نگاه تفسیری مقام معظم رهبری مهم باشد، موضوع نسبت بین ظاهر آیه و فتوای مشهور فقها است. اینکه آیه یک مضمونی دارد و از ظاهر آیه معنایی فهم میشود، اما این معنا با برداشتی که مشهور فقها است در سازگاری نیست و در این موارد باید دید که چه اسلوبی باید در پیش گرفته شود. در اینجا، حتی فقهای اصولی هم از ظاهر آیه عدول میکنند و در جایی که ظاهر آیه با فتوای مشهور فقها سازگاری ندارد، عملا چنین دیدگاهی دارند که از ظاهر عدول میکنند و آن برداشت مشهور بین فقها و فتوای بین فقها را به ظاهر آیه ترجیح میدهند. این در حالی است که در دیدگاه مقام معظم رهبری باز هم براساس معیار اصل بودن قرآن کریم، ما مشاهده میکنیم که ایشان مسئله مقدم بودن ظاهر آیه قرآن بر قول مشهور فقها را مطرح میکنند که این نکته مهمی است و در بحث بازنگری در علوم اسلامی و بحثهایی که امروز در حیطه مسائل اجتماعی مطرح میشود، این دیدگاه بسیار مهم است و باید روی آن، مجموعه مباحثی صورت گیرد.
آیتالله خامنهای در چه صورتی از روایات استفاده میکنند؟
ایشان صرفا روایت را به عنوان یک مبنای تفسیری میپذیرند، آن هم روایاتی که همسو با معنای آیه و یا تبیینکننده معنای آیه هستند و نه روایاتی که در تعارض با معنای آیه هستند. اما اکنون بحث ما در مورد روایات نیست، بلکه در مورد حجیت قول فقها است که ایشان صراحتا میگویند فتوای فقها نمیتواند مفسر آیات قرآن باشد و به نوعی یارای مقابله با ظاهر آیه را ندارد.
در موارد مختلفی این نکته را میبینیم که ایشان علما را اعم از فقها و مفسرین در این مورد به انتقاد میگیرند که بخواهند رای خود را به قرآن تحمیل کنند، آن هم جایی که ظاهر آیه قرآن آن دیدگاه را برنمیتابد و با آن تناسب ندارد. در کتاب مبانی و روش تفسیر قرآن میبینید که نمونههای مختلفی از مباحث تفسیری ایشان ارائه شده که در آنها این عیار آمده است.
برای تکمیل بحث باید به عبارتی اشاره کنم که در طرح کلی اندیشه اسلامی داریم که در صفحه 38 آمده است «باید در فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد و نه سلیقهها و نظرهای شخصی و یا اندوختههای ذهن این و آن». نکته مهمی که از بیانات مقام معظم رهبری در سال 1387 برمیآید هم این است که ایشان به نسبت بین قرآن و دیگر معارف اسلامی میپردازند و در آنجا تاکید میکنند که نسبت قرآن با معارف اسلامی نسبت اصل با فرع است و همه معارف اسلامی فرع هستند و آنچه اصل محسوب میشود، قرآن است. قائل بودن مقام معظم رهبری به اینکه قرآن کریم اصل است و بقیه معارف همه فرع، قطعا یک معیار مهم در فهم قرآن است، اما باید توجه کنیم که به معنای خودبسندگی قرآن کریم نیست و نمیشود مسئله خودبسندگی قرآن را از این مباحث استخراج کرد.
فتوای مشهور تقدمی بر آیه قرآن ندارد
اما از جمله مواردی که در تکمیل این بحث بدان اشاره میکنم، آنجایی است که ظاهر قرآن کریم در تعارض با اقوال مشهور در بین عامه قرار میگیرد. در سه سطح سعی کردم که مباحث را از کارهای تفسیری مقام معظم رهبری استخراج کنم؛ در یک سطح به نسبت قرآن و روایات اشاره شد که ایشان تاکید دارند قرآن نسبت به روایات اصل است. در سطح دوم، به قرآن و معارف اسلامی مستنبط از قرآن اشاره شد که قرآن در مقایسه با اقوال فقها و ... اصل است و نمیتواند ظاهر را به دلیل قول مشهور ترک کرد. سطح سوم نیز بحث مهمی است که در مواضع مختلفی از دیدگاههای مقام معظم رهبری به این نکته توجه شده است. اینکه اگر ظاهر قرآن کریم با یک قول مشهور بین عامه مردم در تعارض قرار گرفت چه میشود. اینجا نیز مقام معظم رهبری تذکر میدهند که ظاهر قرآن اصل است و نباید ظاهر قرآن ترک شود و این پندار عامیانه است که باید خود را با ظاهر قرآن سازگار کند.
بخش بعدی بحث بنده، این است که در بحث اسلوب تفسیری مقام معظم رهبری، یکی از مواردی که میتوانم به عنوان یک مورد شاخص بر آن تاکید کنم، رویکرد نظاممند به متن قرآن است. ایشان نمیپسندند که افراد، آیات قرآن را به صورت منقطع و بدون در نظر گرفتن ارتباط نظاممند آن با کل قرآن به فهم بگیرند و توجه نداشته باشند که این آیه بخشی از یک نظام بزرگ است.
تصویر کلی از یک رویکرد سیستمی به قرآن کریم و اینکه چطور ایشان قرآن را یک سیستم یکپارچه میبینند و اصرار دارند قرآن باید با این سیستم فهم شود، در جاهای مختلفی از بیاناتشان دیده میشود. ایشان در سال 1376 در سخنرانی با مسئولین به مناسبت عید فطر فرمودند: «قرآن به معنای تلاوت کردن و اعتقاد داشتن نیست، قرآن مجموعه نظام یک نظام اجتماعی است و دستورالعمل یک حیات سعادتمندانه است». توضیح بیشتر را میشود در طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن دید.
ایشان میگویند مسائل فکری اسلام باید به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد مورد مطالعه قرار بگیرد و نه جدا و بی ارتباط با اجزای دیگر تا مجموعا از شناخت این اصول، طرح کلی از دین به عنوان یک ایدئولوژی بیابهام و داری ابعاد مناسب با زندگی انسان استنتاج شود.
نقدهای رهبری بر تفسیرهای ناساز
در مواضع مختلفی از مباحث تفسیری ایشان میبینیم که تفسیرهای ناساز را به نقد میگیرند، اما این بار تفسیر ناساز را به معنای دیگری میگیرم. در نیمه نخست بحث، تکیهام روی اصل بودن قرآن بود و مراد از تفسیرهای ناساز، تفاسیر ناساز با ظاهر آیه بودند، اما در اینجا جهت بحث متفاوت است و ایشان تفسیرهایی را مورد بحث قرار میدهند که با کلیت قرآن ناساز هستند و اینجا است که ایشان در یک بحثی در سوره توبه وقتی در مورد «جنات عدن» سخن میگویند، میفرمایند نمیتوانیم «عدن» را آنطور که همه مفسرین گفتهاند، معنا کنیم و باید به گونه دیگری معنا کنیم و بعد توضیحاتی میدهند که برمیگردد به اینکه معنای جدیدی از «عدن» ارائه میدهند و با معنای مشهور موافق نیستند، چون به کلیت قرآن توجه دارند و مفهوم «جنات عدن» را در ساختار کلی قرآن مورد بررسی قرار میدهند.
گاهی اوقات هم به همین دلیل، با شان نزول مخالف هستند. همچنین یکی از مباحثی که در مباحث مقام معظم رهبری مهم است، غرض کلی سوره و دستهبندی موضوعات سور هستند و اینکه چطور میشود از طریق کلمات کلیدی یک سوره، غرض کلی سوره را به دست آورد که به نگاه سیستمی و ساختاری به قرآن مربوط میشود. ایشان معتقد است باید به سیاق توجه کنید و باید صدر آیه را با تناسب با ذیلش بفهمیم که این هم به نگاه سیستمی مربوط میشود. اینکه ایشان میگویند چینش آیات توقیفی است و باید برای فهم قرآن به تناسب آیات توجه داشت نیز عبارت از همین نگاه است.
نگاه سیستمی به معناشناسی آیات قرآن نیز یکی از موارد است و یکی از آنها موردی است که مفسر درمورد تکرار صحبت میکند و ایشان این را انکار میکنند که ما در قرآن تکرار داشته باشیم. میگویند در قرآن هر کلمهای حسابشده است و مفهومی جدید دارد، لذا این نگاه که در قرآن تکراری نداریم که انسان را به یاد جمله فلسفی – عرفانی «لا تکرار فی التجلی» میاندازد و اینکه ما در تجلیات زبانی قرآن تکرار نداریم، یک نگاه سیستمی به معناشناسی قرآن است که میتواند در معناشناسی جالب باشد.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام