گزارشی از یک سده نفوذ صهیونیسم در تاریخ ایران
کد خبر: 3969804
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۹
تقی‌پور بیان کرد:

گزارشی از یک سده نفوذ صهیونیسم در تاریخ ایران

دبیرکل جمعیت حامیان آزادی قدس در نشست «اقدامات اسرائیل علیه منافع ملی ایران در یک سده گذشته» ضمن اشاره به نقش صهیونیسم در قتل قائم مقام فراهانی و امیرکبیر، به میزان بالای نفوذ فراماسون‌ها در دوره قاجار و پهلوی پرداخت.

به گزارش ایکنا، نشست «اقدامات اسرائیل علیه منافع ملی ایران در یک سده گذشته» شب گذشته با سخنرانی محمدتقی تقی‌پور، دبیرکل جمعیت حامیان آزادی قدس به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد. متن سخنان وی در این جلسه از نظر می‌گذرد؛

یکی از رویدادهای قابل توجه در تاریخ گذشته ما که عمده منابع تاریخی ما، یعنی مورخان ایرانی به آن استناد کردند و سند آن به کتاب عهد عتیق برمی‌گردد واقعه پوریم است. این واقعه به زمان خشایارشاه برمی‌گردد. یهودیان در زمان خشایارشاه توانستند حدود هشتاد هزار ایرانی را در یک روز قتل‌عام کنند و این را با افتخار اعلام می‌کنند. یهودیان همه‌ساله یک روز به عنوان عید پوریم دارند که مصادف با 14 آدار است. نتانیاهو هم به این افتخار می‌کرد که ما توانستیم دو هزار و پانصد سال پیش هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان ایرانی خودمان از جمله هامان صدر اعظم خشایارشاه را قتل عام کنیم. این گوشه‌ای از نفوذ یهودیان در ایران باستان است که الآن چیزی منتسب به مقبره اینها در همدان است که به عنوان زیارتگاه یهود مطرح است.

اگر بخواهیم به تاریخ معاصر خودمان برگردیم، این مسئله یکی از موضوعات ناگفته تاریخ معاصر ماست. به طور مسلم بازخوانی یک ماجرای یکصد ساله شامل چندین کتاب می‌شود و فقط در این فرصت می‌توانیم طرح مسئله بکنیم. وقتی می‌گوییم اقدامات اسرائیلی، فقط منحصر به دولت اسرائیل نیست بلکه معنایش قوم یهود است. اگر مبنا را سده اخیر قرار دهیم باید از دوره سلطنت پهلوی شروع کنیم ولی به دلیل پیوستگی موضوعات ناگزیریم قدری عقب برویم و از زمانی که تکاپوی صهیونیستی در ایران به طور رسمی آغاز شده است شروع کنیم. ممکن است برخی مورخان بگویند این مطالب در تاریخ نیست. چیزهایی که در تاریخ رسمی نیست، معنایش این نیست که واقعیت ندارد. شاید چیزهایی که می‌گویم کمتر در منابع و متون رسمی تاریخی وجود داشته باشد.

اولین تشکل‌های صهیونیستی در ایران عنوانش آلیانس است. این سازمان در سال 1860 میلادی در فرانسه پایه‌گذاری شد. رهبران یهود دست به دست هم دادند و در راستای اهداف صهیونیستی این مؤسسه را ایجاد کردند. هدف از تأسیس این سازمان ترویج اندیشه‌های صهیونیستی در میان قوم یهود و کشورهای اسلامی بود. در سال 1898 میلادی با زمینه‌سازی‌هایی که از قبل صورت گرفته بود اینها موفق شدند با موافقت حکومت وقت موسسات آلیانس را در تهران و بعد در هجده شهر یهودی‌نشین و بعد در سراسر ایران ایجاد کنند. آلیانس نه فقط در ایران بلکه در کشورهایی مثل مصر و ترکیه و خیلی از کشورهای اسلامی اعلام موجودیت کرد و فعالیتش را آغاز کرد و اقدام به جذب دانش‌آموز یهودی و بعد مسیحی و بعد مسلمان کرد. در کنار دانش‌آموزان یهودی، مسلمانان را هم جذب کردند. هدف چه بود؟ پاشیدن بذر افکار صهیونیستی و آشناسازی اینها با آرمان قوم یهود. پس هدف این بود که در جامعه اسلامی در میان بچه مسلمان‌ها نسلی هم‌سو و هماهنگ و سازگار با آرمان صهیونیست پرورش دهند.

این زمینه‌سازی‌ها در زمان ناصرالدین شاه صورت گرفته بود. اینها توانستند مادر تشکل‌های صهیونیستی را در ایران ایجاد کنند. آلیانس مادر تشکل‌های صهیونیستی بعدی در ایران است. برای اینکه بحث را خلاصه کنم عبارت کوتاهی را از یکی از سران آلیانس نقل می‌کنم. ایشان در زمان محمدرضا در یک همایشی که یهودیان حضور دارند، طی یک سخنرانی اعلام می‌کند افتخار من این است که بسیاری از کارگزاران حکومت فعلی در ایران از دانش‌آموختگان و پرورش‌یافتگان مدارس آلیانس هستند. همین جمله کوتاه نتیجه فعالیت مدرس آلیانس را نشان می‌دهد. نه‌تنها بذر افکار صهیونیستی در میان جامعه یهودی پاشیده شد بلکه در ایران بین مسلمانان نسلی را تربیت کردند که سازگار با مرام صهیونیست باشد.

چون به زمان حضور ناصرالدین شاه اشاره کردم لازم می‌دانم اوضاع زمان ناصر الدین شاه را بازنگری کنیم. باید ببینم یهودیان در دربار ناصرالدین شاه چه اتفاقی را سامان داده بودند و چقدر نفوذ داشتند. فردی است به نام «حکیم یحزقل» معروف به «حق نظر» که طبیب مخصوص محمدشاه پدر ناصرالدین شاه بوده است. ایشان به ظاهر یک طبیب بوده، ولی مشاور حکومت قاجار در زمان خودش بود و در دربار رفت‌وآمد داشته است؛ مثل مردخای در دربار خشایارشاه. ما در تاریخ، قتل قائم مقام فراهانی در زمان محمدشاه را داریم. بعضی از مورخین نسبت به سوءنظر او نسبت به قائم مقام نقطه نظراتی دارند اما آنچه مسلم است این است که قتل قائم مقام یک رویداد اسرارآمیز بوده است.

برخی معتقدند این تنها دسیسه درباریان نبوده است، گرچه آنها هم خیانت کردند. این حکیم بعد از مرگ محمدشاه در زمان ناصرالدین شاه همه کاره دربار بوده است. می‌خواهم نقش یهودیان در حکومت قاجار را عرض کنم. مادر ناصرالدین شاه نیز به شدت تحت تأثیر او بود. حالا در فیلم‌هایی که درباره امیر کبیر می‌سازند، عمده تقصیر گردن مهد اولیا و خود ناصرالدین شاه است. درباره نقش یهودیان مرموز هیچ چیز نگفتیم.

فرد دیگری است به نام ادوار پولاک. او هم طبیب ناصرالدین شاه بوده است. امیرکبیر در سال 1851 میلادی به قتل می‌رسد. برخی مورخین معتقدند این دو حکیم در قتل امیرکبیر نقش مرموز و پنهان داشتند. البته بعدها خود شاه و مهد اولیا را متهم کردند. من نمی‌خواهم بگویم اینها بی‌نقش بودند، ولی نقش اصلی را این دو بر عهده داشتند. بعد از قتل امیرکبیر یاکوب ادوار پولاک از ایران می‌رود. اصلا رفتن ایشان بعد از قتل امیرکبیر و آمدن طبیب جدید اسرارآمیز است. بعد از او کانون‌های مخفی صهیونیستی مامور دیگری به نام تلوزان را می‌فرستند. او 38 سال تمام در دربار اتراق داشته است و در همه کار به شاه مشورت می‌داد. بر اساس اسناد موجود بسیاری از امتیازات پولی و بانکی و واگذاری‌های بزرگ به خارجی‌ها نقش اصلی را همین آقای طبیب بر عهده داشته است. متأسفانه چون این مطالب در تاریخ رسمی ما جایگاهی ندارد خوب است جوانان ما این وقایع را پیگیری کنند که بفهمند نقش اینها نقش مرموز و کلیدی بوده است.

آمدن رضاخان گرچه در تاریخ رسمی به عنوان کار انگلیسی‌ها مطرح است، ولی در واقع روی کار آمدن او در راستای تشکیل دولت یهودی بوده است. بنابراین رضاخان را صهیونیست‌ها روی کار آوردند، ولی در تاریخ رسمی او را گماشته انگلیس قلمداد می‌کنند. این یک توطئه بزرگ بود که در راستای دسیسه‌های دیگر صهیونیست‌ها در منطقه صورت گرفت. آنها امپراتوری عثمانی را از هم پاشاندند. برای هر قطعه‌ای یک پادشاه درست کردند. برای ایران هم چنین تدارکی دیدند. از یک طرف برای اینکه منطقه پیرامون فلسطین را مطابق برنامه خودشان ساماندهی کنند انقلاب اکتبر را ایجاد کردند. چیزی که می‌خواهم عرض کنم این است که یهودیان یک برنامه حساب شده در جغرافیای منطقه در دستور کار داشتند؛ از روسیه تا ایران.

متأسفانه برخی سعی می‌کنند رضاخان را تبرئه کنند و او را تطهیر کنند. اینها چه بدانند و چه ندانند دارند صهیونیست را توجیه و تبرئه می‌کنند. برای شناخت رضاخان اگر ده ساعت حرف بزنیم برخی قبول نمی‌کنند، ولی یک کتابی از دکتر محمدقلی مجد وجود دارد. این کتاب بر اساس اسناد کنسولگری سفارت خارجه آمریکا نوشته شده است. دکتر مجد آن اسناد را بازخوانی کرده و در قالب یک کتاب منتشر کرده است. اگر کسی می‌خواهد رضاخان را بشناسد این کتاب مستندترین کتاب است. عنوانش «رضاشاه و بریتانیا» است. من فقط فهرست عملکرد رضاخان را اشاره می‌کنم: دین‌زدایی از سراسر کشور؛ کشف حجاب؛ زمین‌خواری رضاخان؛ غارت خزانه کشور و بانک‌ها؛ فروش نفت و برداشت پول به حساب خودش؛ سرقت جواهرات سلطنتی و حتی سرقت جواهرات موزه‌های ملی ما و به قتل رساندن بعضی از نخبگان که مخالف او بودند.

کارگزاران حکومت رضاخان اکثرا فراماسون بودند. فراماسون یک سازمان یهودی صهیونیستی است که در بسیاری از کشورها لژ دارد. ما در ایران ده‌ها لژ فراماسونری داشتیم. این سازمان یک سازمان مخفی و مرموز در خدمت صهیونیست است.

اولین شخص در دربار رضاخان محمدعلی فروغی است. خانواده او یهودی بود و استاد اعظم لژ فراماسونری است. این امر، میزان وابستگی او به کانون‌های قدرت صهیونیستی نشان می‌دهد. اصلا اجداد او قاچاقچی تریاک بودند، ولی در ایران به عنوان یک فرد مسلمان شناخته می‌شود. برخی برای اینکه رضاخان را تبرئه کنند سعی می‌کنند ایشان را در هم تطهیر کنند. یک ماه بعد از روی کار آمدن رضاخان علی اصغر حکمت یهودی‌تبار به خواست انگلیسی‌ها و تصدی‌گری محمدعلی فروغی وزیر معارف می‌شود. در سال 1314 که بحث کشف حجاب مطرح می‌شود تئوریسینش این دو نفر بودند. رضاخان اصلا فهم و درکی نداشت. نقشی که فروغی و حکمت در حوزه‌های فسادانگیزی و لاابالی‌گری داشتند کمتر از نقش رضاخان نیست و بلکه نقش بیشتری بازی کردند.

یک فرد مجهول‌الهویه دیگری که ظاهراً بهایی است، فرخ‌الدین پارساست. دختر ایشان در زمان هویدا وزیر آموزش و پرورش می‌شود و کل برنامه آموزش و پرورش را در زمان محمدرضا پهلوی برنامه‌ریزی می‌کند که بعد از انقلاب هم اعدام شد. فرخ‌الدین پارسا با این دو نفر یعنی فروغی و حکمت یک حرکت فرهنگی علیه مبارزه با اسلام و روحانیت و آموزه‌های قرآن ساماندهی می‌کنند و تلاش خزنده‌ای برای ترویج بی‌بند و باری و گسترش فساد ایجاد می‌کنند.

انتهای پیام
captcha