به گزارش ایکنا، ناهید طیبی، استاد جامعةالزهرا(س)، شب گذشته، 18 اردیبهشت، در سلسلهنشستهای تفسیر موضوعی و معارفی قرآن، که به همت مؤسسه بینالمللی حکمت برگزار میشود، با موضوع «مشورت با زنان و عقل زن در قرآن و تطبیق آن با روایات نهی» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
در قرآن کریم در مورد مشورت دو گروه آیات داریم؛ گروه اول، آیاتی هستند که عموم مشورت را مطرح کردهاند و در آنها مشورت با زن و یا مرد به صورت خاص مطرح نیست. برای نمونه، در سوره شوری آیه 38 فرمود: «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»؛ یعنی اصل مشورت مورد تأیید قرار گرفته است که مشورت مرد با مرد و زن با زن را شامل میشود و به عنوان یک شاخصه مهم در بین مسلمین مطرح شده است. همچنین رسول خدا(ص) نیز اهل مشورت بودند و در احد چنین اتفاقی افتاد؛ چون براساس عقل رهبری میکردند و آیه در این زمینه میگوید: «وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ». در اینجا اصلاً جنسیت مطرح نیست و اساساً اشاره شده که مشورت خوب است و به پیامبر(ص) نیز امر میکنند که مشورت کند. در اینجا باید یک نکته از سیره ایشان بگویم و آن اینکه در سختترین مسائلی که در صلح حدیبیه صورت میگیرد رسول خدا(ص) با ام سلمه مشورت میکنند، در حالی که بسیاری از اصحاب حضور داشتند.
در آیه دیگری فرمود: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»، ولایت برخی از مردان و زنان مؤمن بر برخی دیگر، براساس میزان امر به معروف و نهی از منکر آنها است و عدم دخالت جنسیت در مسئله ولایت در این آیه مطرح شده است. مفهوم آیه این است که اگر هنگام مشورت با مردان و زنان، فردی به معروف امر کرد، با او مشورت کنید. از این آیات که به صورت عمومی مشورت را مطرح کردهاند میتوان نتیجه گرفت که این آیات فراجنسیتی هستند و هیچ دلیلی در نهی از مشورت با زنان و یا مردان وجود ندارد و آیات تصریح دارند به اینکه مشورت با زنان به صورت خاص در برخی از موارد صورت گیرد. اگر قرار بود مشورت با زنان نهی شود، باید خداوند قیدی را بیان میکرد.
دسته دوم از آیات به صورت اختصاصی به این مسئله پرداخته است. برای نمونه فرمود: «فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا»؛ یعنی اگر آن دو (زن و شوهر) با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را از شیر بگیرند، ایرادی ندارد. اینجا تراض و تشاور مطرح است که طرفینی است. در منابع تفسیری فریقین تصریح شده که در زمینه گرفتن بچه از شیر زن و شوهر باید توافق کنند؛ لذا مشورت طرفینی مردان با زنان و زنان با مردان در امور خانواده و مرتبط با فرزندان به راحتی از این آیه شریفه استنباط میشود. نکته دیگر اینکه تراض و تشاور یکسان بودن حق مشورت را نشان میدهد. طبرانی و شیخ طوسی در تفاسیر خود به این نکته تصریح کردهاند و در منابع دیگر نیز همین مسئله مورد تأکید قرار گرفته است.
دومین آیه، در سوره طلاق است که فرمود: «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ». یعنی زمانی که میخواهند فرزند شما را شیر بدهند، پاداش آنها را بدهید و با مشاوره شایسته حرکت کنید. علامه در المیزان آورده است ائتمار به معنای تشاور در مورد فرزندان است، طوری که پدر و مادر و فرزند متضرر نشوند و اینجا باهم توافق کنند و مشورت کنند تا به توافق کلی برسند. در مورد بلقیس نیز داریم که ایشان با کارگزاران خود در مورد نوع برخورد با سلیمان مشورت میکند، آنها میگویند که نیروی جنگی ما زیاد است، اما هر طور صلاح میدانید عمل کنید و وقتی این خانم با آنها مشورت میکند، آنها تصمیم را به بلقیس واگذار میکنند.
سپس مسائل مشورت مردان با بلقیس مطرح شده و در این واقعه اشاره نمیکند که ایشان حاکم است و با زنان غیرحاکم اجازه مشورت ندارید. قرآن در مقام بیان است و اگر مشورت با زنان اشکال داشت، باید قرآن به آن اشاره میکرد. بنابراین، در قرآن کریم برخی از آیات به صورت عام و برخی به صورت خاص به امر مشورت پرداختهاند.
برخی روایات از مشورت با زنان نهی کردهاند که در منابع اهل سنت و شیعی نقل شده؛ برای نمونه این احادیث در باب ترک طاعت زنان در کتاب کافی آمده است. برخی روایاتی که در این باب وجود دارند و مشورت با زنان را نهی میکنند؛ برای مثال نقل شده در اینکه با زنان مخالفت کنید برکت است که البته سندش مرفوعه است. در روایت دیگری آمده که در خلوت نیز با زنان مشورت نکنید و سند این روایت نیز این نیز مرفوعه است. در روایت بعدی داریم که از مشورت با زنان بر حذر باشید؛ زیرا آنها عاجز هستند. یا فرمودند: با زنان مشورت و مخالف آن را عمل کنید، چون در این مخالفت برکت وجود دارد.
علامه مجلسی نیز روایتی را نقل میکند و آن اینکه در معروف از زنان اطاعت نکنید، تا آنها در منکرات نیز از شما طلبی نداشته باشند. این روایت در نهجالبلاغه و بدون سند نقل شده است و باید در منابع قبل از نهجالبلاغه سند و متن روایت را پیدا کنیم. این روایت در اختصاص شیخ مفید آمده که قبل از نهجالبلاغه نوشته شده است. سند شیخ مفید این طور است که از برخی راویان نقل کرده است و عبارت «عن بعض رجال» خودش نشانه ضعف است و مشخص نیست چه کسانی هستند و واژه «یرفعه» را نیز دارد. بنابراین در الاختصاص این روایت ضعیف است و در نهجالبلاغه نیز سند ندارد.
ابن ابی جمهور احصایی نیز روایت کرده که پیامبر(ص) فرمودند با زنان مشورت و مخالفت کنید. همچنین روایتی داریم که در نامه سی و یک نهجالبلاغه آمده است؛ از مشورت کردن با زنان بپرهیز که زنان سست رای هستند. سند این روایت ضعف جدی دارد و در روایت نیز تصریح شده که در مورد راویان توثیقی نشده و چند راوی مجهول هم دارد. بنابراین این قسمت از نامه سی و یک را باید مورد تأمل قرار داد. چون یک نامه دیگری امام به محمد بن حنفیه نوشتهاند که شبیه این نامه است، اما برخی از این عبارات را ندارد.
در روایت دیگری رسول خدا(ص) وقتی میخواستند به جنگ بروند زنان را فرامیخواندند و سپس با آنها مخالفت میکردند. این رفتاری که روانپریشی را نشان میدهد به هیچ وجه از رسول خدا(ص) قابل قبول نیست و اگر حتی سندش نیز قوی باشد، این حرکت غیرعقلایی است؛ چون منظور ما از مشورت، رسیدن به بهترین راه است نه اینکه مشورت کرده و مخالفت کنیم و نمیتوان پذیرفت که رسول خدا(ص) چنین رویهای داشتهاند. سیره ایشان عقلانی است و در قرآن نیز اسوه حسنه معرفی شدهاند و نمیتوان گفت چنین حرکتی از ایشان سر زده است. همچنین اگر کسی با کسی مشورت و مخالفت شود، عزت نفس طرف مقابل پایین میآید و اگر این کار به پیامبر(ص) نسبت داده شود، نمیتوان آن را قبول کرد.
اگر سنت رسول خدا(ص) این بود، باید در کتب مغازی نیز آن را میدیدیم که دیده نمیشود. اتفاقاً در کتاب مغازی واقدی و دیگر کتب روایی این روایت نقل شده که در جریان حدیبیه، رسول خدا(ص) با امسلمه مشورت کردند که بانوی عاقلی بود. حضرت(ص) به مشورت امسلمه عمل میکنند و داستان ختم به خیر میشود. حضرت(ص) با یک زن مشورت کردند و هم مخالف آن را عمل نکردند و این روایت نقضی بر دیگر روایات است.
در مجموعه این روایات حتی یک روایت قویالسند وجود ندارد، بلکه اسناد آنها مرسله و مرفوعه هستند و یا رواتش توثیق نشدهاند و در مجموع، سند اینها ضعیف است. به لحاظ دلالتی نیز اضطراب ویژهای در خانواده حدیثی نهی از مشورت با زنان میبینیم.
از سوی دیگر شاهدیم که روح حاکم بر قرآن تقواست و فرمود: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ». همچنان قرآن تأکید میکند که عمل ملاک است و این هر دو رویکرد قرآن، با این روایات سازگار نیست. همچنین در منابع اهل سنت و در هیچ یک از صحاح سته، این روایت که با زنان مشورت کنید و مخالفت کنید، وجود ندارد و اولینبار در کتاب المحاسن بیهقی مطرح شده و داستانی دارد؛ شخصی خدمت امام حسن مجتبی(ع) آمد و گفت که کار بدی را مرتکب شدهام و خلاف این سخن پیامبر(ص) عمل کردهام. شنیدهام که پیامبر(ص) فرمودند با زنان مشورت و مخالفش را عمل کنید، اما من غلامی میخواستم بخرم و با زنم مشورت کردم و به حرف او گوش دادم و حال پشیمانم. امام(ع) سه راهکار میدهند تا مشکلات را حل کنند، اما حضرت(ع) اشاره نمیکنند که نباید با زن مشورت کنی و به بخش اول سخن او کاری ندارند، بلکه راه برونرفت از بحران را مطرح میکنند.
نکته مهم اینکه در روایت میگوید با اینکه گفته شده با زنان مشورت نکنید، من این کار را کردم. بعدها در کتب روایی به نقل از رسول خدا(ص) آمده که ایشان نهی کردهاند. بنابراین این قرائتها نشان میدهد که چنین روایاتی اصالت ندارند.
انتهای پیام