رجبی بیان کرد: ممکن است افرادی بخواهند از جنگ فرار کنند، ولی عواقب اجتماعی یا حقوقی آن سبب عقبنشینی فرد نمیشود. پس یک اراده جمعی وجود دارد که عینی، جبری و دارای آثاری فراتر از آثار فردی است؛ لذا به نظر برخی، جامعه امری فراتر از مجموعه افراد است؛ علامه طباطبایی فرموده که چون خدا میدانست که هویت جمعی بر مجموعه افراد غالب است در تعالیمش به این هویت توجه کرده است؛ شهید مطهری هم عینی و جبری بودن و آثار ویژه آن را مورد توجه قرار داده است.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: وقتی میگوییم که غیر از فرد مقولهای به نام جمع هم هست، یعنی میتوانیم حقوق اجتماعی هم میتوانیم داشته باشیم، اگر بین آنها معارضه صورت بگیرد حقوق جمع بر فرد مقدم است. همچنین به لحاظ روانی فرد در برابر خواست جمع مغلوب میشود. در واقع وجود اجتماعی وجودی روانشناختی است؛ مثلاً اگر فردی تصمیم بگیرد که برخلاف آداب و رسوم مستحکم اجتماعی زندگی کند، شرایط برای او سخت خواهد شد؛ مثلاً امیرمؤمنان(ع) میخواست نماز تراویح را حذف کند، ولی چنان فشار اجتماعی بر ایشان وارد شد که امام(ع) با اقتدار عقب نشست. ضربالمثل «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»، حاکی از این موضوع است.
استاد حوزه علمیه با اشاره به نظر دورکیم، تصریح کرد: این تعبیر که «غیر از افراد انسانی، روابط بین آنها و اعتقادات و آداب و رسوم مشابه بین آنها، مسئلهای وجود دارد که در عرصه جمعی نقش بازی میکند» به لحاظ فلسفی قابل قبول نیست؛ در جنگ افراد و اعتقاد افراد در دفاع از خاک وجود دارد و چیزی غیر از اینها نیست. پس اعتقادات، ارتباطات و حالات یکسانی هست که در تکتک افراد یک جمع وجود دارد و مردم را حرکت میدهد.
وی افزود: آیات قرآن هم بر این امر دلالت ندارد که هویت جمعی فارغ از افراد یک مجموعه و اعتقادت و باورهای مشترک آنهاست. قرآن در آیه 34 اعراف فرموده: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ؛ هر امتی کتاب و اجلی دارد که در آن نه تأخیر ایجاد میشود و نه پیش میافتد»؛ برخی بر این اساس گفتهاند که برای امت چیز متفاوتی از هویت، اراده و باورهای مشترک جمعی داریم، ولی این امر درست نیست. برای استنباط هویت حقیقی دیگری غیر از هویت فردی از این آیات دلالتی ندارد؛ لذا روحیات و افکار یکسان در تکتک افراد و ارتباط بین آنها همان وجه اجتماعی است.
وی افزود: در آشوبهای اجتماعی ممکن است برخی افراد تحت تأثیر فضای اجتماعی قرار بگیرند، ولی جبری در کار نیست، زیرا فرد انتخاب میکند که خشونت را تولید یا خلاف آن عمل کند. بنابراین دیدگاه دورکیم قابل مناقشه و نشانه بیدقتی فلسفی اوست. او در برخی موارد امور فردی را معلول اجتماع و حتی درک ریاضیات را هم معلول اجتماع میداند که نگاهی افراطی است ولی گاه مثالهایی خلاف آن را بیان میکند.
رجبی تأکید کرد: نپذیرفتن هویتی مستقل از باور، اعتقاد، اراده و رسوم مشترک بین افراد به معنای نداشتن وقایع و رفتار اجتماعی نیست؛ جامعهشناسان رفتار معطوف به دیگری را رفتار اجتماعی میدانند و لازم نیست حتماً یک هویت و امر اجتماعی خارجی وجود داشته باشد و همین که رفتاری از فرد صادر شد که لغو نبود، امری اجتماعی است. در عین انکار اصالت جامعه به معنای فلسفی پدیدهها، وقایع اجتماعی و آیات و روایات اجتماعی را میپذیریم و انکار هویت فلسفی به معنای نفی وقایع اجتماعی نیست.
رجبی با اشاره به سنن عام و خاص خداوند، بیان کرد: سنتهای اجتماعی در مباحث قرآنی مطرح است؛ برخی از این سنتها به صورت شرطیه ذکر شده؛ مثلا «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ یعنی سرنوشت هیچ ملتی تغییر نمیکند مگر اینکه روحیات و اراده و تصمیمشان را تغییر دهند، ولی اینکه خدا برای هر قومی پیامبر میفرستد امری عام است. خداوند در آیات متعددی بر عبرت گرفتن از گذشتگان تأکید کرده است و چون این امور اجتماعی است، پیامدهای آن همه را شامل خواهد شد و همه گرفتار فساد یا گرانی میشوند.
وی گفت: آسیبهای اجتماعی تبعاتی دارد و افرادی که نقشی در پیدایش آنها نداشتند گرفتار میشوند. البته موارد استثنایی هم هست که خدا برخی را نجات میدهد، ولی هر کسی با خدا و پیامبر آن هم عامدانه و آگاهانه درافتد مجازات خواهد شد و این سنت ثابت الهی است. طبق روایات، آنچه در بنی اسرائیل رخ داد در امت اسلام رخ خواهد داد؛ مراد در اینجا نه اینکه دقیقا طابق النعل بالنعل باشد ولی موارد مشابهی رخ میدهد.