به گزارش ایکنا از قم، مسئولیتپذیری جهان را جای امنتری برای زیستن میکند، همیشه از زمانی که سن و سال کمی داشتم و به مدرسه میرفتم یا نماینده کلاس و نمازخانه و اتاق مدیر بودم یا موقع خروج، هدایت بچههای مدرسه را برعهدهام میگذاشتند. هنگام بازی در فضای واحدهای آپارتمانیمان هم، سرگرم کردن و مراقبت از دختران همسایه بر عهده من بود تا با سر و صدای بیش از حد، مبادا یکی از همسایههایی که سالمند بود، بترسد یا از خواب بیخواب شود که اگر انجام وظیفه نمیکردم به نوعی توبیخ میشدم.
اینها را یادآور شدم تا بگویم بیتفاوت نبودن و مسئولیتپذیر بودن کلید پیشرفت تمام جوامع و مقولههای فرهنگی است که آشنایی با این مفاهیم از آدمها در کودکی و خانواده شروع و سپس به اجتماع و جامعه میرسد.
مفاهیمی که ریشه در آموزش دارد، آموزشی که پارامترهای متعددی چون ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، تربیتی و مذهبی در آن دخیل است که اگر عدهای در قامت و لباس اهل رسانه و مطبوعات، خبرنگار یا امثالهم سعی دارند حس بیتفاوت نبودن خود را در چارچوب و شمائلی چون گزارش، خبر و بیان روایت و نقل قولها، ابراز کنند؛ همه ریشه در اصالت رشد بیبدیل آنها دارد؛ رشدی الگو گرفته شده از بزرگانی همچون امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان و پیامبران که هر کس از این مسلک پیروی کند قطعا سعادتمند و یادش تا بینهایت به نیکی یاد خواهد شد و آنکه تاسفآفرین باشد واقعیت نامطلوبی را رقم زده است.
خبرنگار بهعنوان اعضای قوه رسانه، خواه در جایگاه یک مادر باشد و خواه در جایگاه یک پدر و یا بانوان و آقایانی که هنوز زندگی متأهلی را تجربه نکردهاند، به هر حال به دنبال این است که با نگاه ذرهبین و دلسوز و با هدف اصلاح امور، مسائل جامعه را همچون یک نماینده مجلس و پا به پای او رصد کند تا نارساییها را منعکس و مطالبه کند هرچند حقوق و مزایای او هیچ شباهتی به نمایندگان مجلس ندارد و اتفاقا و از قضا کاملا بالعکس است.
خبرنگاری که در مسیر خدمت خود به جامعه ایران، دارای مصونیت قضایی، حقوقی و تحت حمایت حاکمیت است ولو کم و کاستیهایی قابل توجه و غیرقابل هضم هنوز وجود دارد که امروز ما فرزندان رسانه بیشتر شبیه مغفولماندگانیم نه جامعه خبرنگار و اهل رسانه.
مژگان فرهنگیان، متأهل و یک مادر است، مادر دو فرزند که در حرفه خبرنگاری سالهاست زحمت کشیده است و با تلاش و دقت خود امروز سردبیر خبرگزاری رسمی در استان قم است. او در گفتو گو با خبرنگار ایکنا از قم حرفه خود را اینطور بیان میکند: همه ما ممکن است از سختی کار خبر بگوییم و حتی باور این مطلب برای همه سخت باشد، اما تا شخصی در این جایگاه قرار نگیرد و با سختیهایش دست و پنجه نرم نکند مشقتهای این شغل را هیچ زمان درک نخواهد کرد.
وی که این روزها با بیماری کرونا دست و پنجه نرم میکند با صدایی گرفته ادامه میدهد که من در قرنطینه هم مشغول کارم و کار خبرنگاری تعطیلی ندارد.
سردبیر خبرگزاری ایکنای قم اضافه میکند: درست است خبرنگاری شغلی شیرین و به ظاهر لذتبخش است، اما در باطن انبوهی از رنجها را با خود به همراه دارد، مشکلاتی که طاقتفرسا است و خیلی مواقع ما بهعنوان یک مخبر اخباری را میشنویم که مردم انتظار دارند بهعنوان خبرنگار مطالبهگر آن اتفاقات باشیم، اما گاهی دستمان بسته است و مسئولان همراهی لازم را ندارند که قادر نیستیم حتی خودمان را به شناخت مردم نسبت به آن جایگاهی که برای یک خبرنگار فکر میکنند و میشناسند برسانیم.
فرهنگیان با توجه به اینکه بهصورت ملموس جایگاه یک بانوی خبرنگار را درک کرده است از عدم حمایت و مسئولیتپذیری نهادهای حمایتی در امر بیمه و حقوق مکفی برای خبرنگاران گلایه دارد و اینطور میگوید: متأسفانه علیرغم تمام تلاشهای جامعه خبری خصوصا بانوانی که تمام تلاش خود را در کار خبر برای جامعه ابراز میکنند، اما نهادهای حمایتی حتی نسبت به امر بیمه خبرنگاران توجهی ندارند و این از اصلیترین مشکلات خبرنگاران قمی است که امیدوارم نهادهای متولی بهزودی برای این مهم تدبیری بیندیشند.
وی در رابطه با حقوق و مزایای خبرنگاران با توجه به سختی کاری که یک خبرنگار دارد، بیان کرد: خبرنگار در شغل خود با توجه به نقش خود در بیان مسائل الزاما باید تمام انرژی ذهنی و فکری خود را معطوف این شغل کند که معمولا دریافتی او مبلغی ناچیز است و این کمبود حقوق در سالیان اخیر همچنان پابرجاست. این مسئله به نوان یک معضل و یک چالش بیشتر از همه متوجه بانوان و خصوصا بانوان خبرنگار است که بیمیلی و دلزدگی و دوری از حرفه خبر نیز سرانجام آن است هرچند فعلا تا حدودی اعتماد بانوان به نقش پررنگ خودشان و حضورشان همچنان پابرجاست و کمتر درگیر مسائل مادی هستند ولی باید بیتفاوت نبود.
این بانوی عرصه خبر در پایان نیز با اشاره به اینکه کار خبر زمان نمیشناسد و پرونده بسته شده ندارد، اظهار کرد: به روز خبرنگار که نزدیک میشویم صحبت از چالشها و مشکلات خبرنگاران میشود و متأسفانه با پایان این روزها پرونده چالشهای خبرنگاران تا سال آینده و روز خبرنگار بعدی خاک میخورد.
این بانوی خبرنگار ادامه داد: مشکلات و چالشهایی که واقعا قابل توصیف نیست و حتی در گزارش تصویری هم نمیگنجد، اما همین بس که بگویم همیشه از یک سمت باید به فکر خانوادهام باشم و از یک سمت به فکر فرزندان و از سمتی دیگر به دنبال بحث سوژهها و فکر مطالبات مردم و درد مردم باشیم که البته این به فکر بودن و درگیری ذهنی از سویی برای بنده به شخصه شیرین و لذتبخش است، اما سختیهای زیادی دارد که همراهی اعضای خانواده را میطلبد.
فرهنگیان در پایان صحبتهایش گفت: ما خبرنگارها شبها خواب تیتر میبینیم و صبحها در ذهنمان لید مینویسیم و سؤالهای یک مصاحبه چالشی را كنار صبحانهمان میچینیم و در واقع این زندگی هر روزه ما خبرنگاران است و به ثانیه ثانیهاش عشق میورزم.
اصغر شهبازی، 30 ساله و متأهل یکی دیگر از خبرنگاران فعال در استان قم است که اخیرا در جشنواره ابوذر رتبه اول بخش گزارش را به خود اختصاص داد. او نیز حرفه خبرنگار را در یک نگاه کلی اینطور بیان میکند: خبرنگار پل ارتباطی بین مردم و مسئولان است و در کنار پیگیری دغدغهها و مشکلات مردم تلاش میکند راهکاری نیز برای حل آنها ارائه دهد.
وی حضور در کف جامعه، لمس مشکلات و درد مردم را و انعکاس حقیقی و غیرمغرضانه را از اولویتهای مسئولیت خبرنگاری بیان میکند و ادامه میدهد: مسئولیت خبرنگاری با احساس مسئولیت اجتماعی او گره خورده است که البته باید در عرصه عمل نیز همراه با پایبندی به اخلاق حرفهای و منشور اخلاقی رسانه باشد تا مانع از ایجاد تحلیلهای سوگیرانه و بهرهبرداری برای افرادی شود که نانشان در بیشتر شدن مشکلات جامعه است.
شهبازی یکی از رسالتهای اصلی و برجسته حرفه خبرنگاری و خبرنگار قابل احترام را حقطلبی و ورود شجاعانه برای احقاق حق مردم بیان میکند و معتقد است که خبرنگار دغدغهمند در مسیر حقمحوری، حقگویی و حقطلبی قادر است ولو با ضرر به خویش ولی به دور از هرگونه ترس، خلأهایی را که گاهی در تصمیمگیری مسئولان بهدلیل نحوه ارتباطاتشان وجود دارد پر کند؛ با وجودی که موضوع اعتماد عمومی امروزه بین مردم و مسئولان بهدلیل شرایط جامعه و مشکلات اقتصادی و معیشتی دستخوش تغییرات و به نوعی کمرنگ شده است.
وی در شرح فعالیت و نوع حرفه خبرنگاران، گفت: خبرنگاران مانند گروههای امدادی هستند که در سرمای زمستان، بارش باران، سیل، زلزله و دیگر زمانهای بحران همیشه در دل اتفاقات و بحرانها قرار دارند که خودشان را و جوانی و زندگی و خانواده خود را وقف این رسالت خطیر کردهاند که نکته تلخ و عینی درباره عموم خبرنگاران این است که با وجود تمامی تلاشهایشان در انعکاس دردها و رنجهای دیگران که سعی دارند باری از دغدغههای بیشمار جامعه را کاهش دهند، اما خودشان از ابتداییترین حقوق زندگی با کرامت مانند بیمه، حقوق ثابت و سایر مزایای لازم برای گذران یک زندگی معمولی محروم هستند که این مسئله به تدریج بسیاری از خبرنگاران را پس از چند سال فعالیت در این عرصه به ناچار وادار به ترک این شغل و روی آوردن به شغلی دیگر میکند تا در قالب آن بتوانند حداقلهای زندگی خانواده خود را بگذارند چراکه وعده و وعیدهای پرتکرار دولتها و مسئولان در طول چهار دهه گذشته هیچ رنگ و بوی واقعیت را به خود ندید و مشکلات این افراد هیچ وقت بهصورت عمیق و ریشهای حل نشده است.
راضیه رضایی نیز یکی دیگر از بانوان خبرنگار استان قم است؛ متأهل است و دو فرزند دارد و به تازگی در هنرواره ملی روایت جهاد در بخش متن حرفهای برگزیده شده است که در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از قم، همزمان با اینکه کودک شش ماهه خود را در آغوش گرفته است شغل و حرفه خود را اینطور بیان میکند: یک خبرنگار از جنس مردم است و باید در غم و شادیهایشان سهیم باشد. فرقی نمیکند مخاطب او یک نفر یا کل جامعه ایران باشد که مهم احساس مسئولیت در هنگام کار و در همه بخشهای کاری است.
وی گفت: یکی از خلأهای حوزه خبر و رسانه که میتواند برخی از فعالیتهای یک خبرنگار را دچار مشکل کند، نبود تعریف دقیق و جامع از شغل خبرنگاری است که به نظر باید توسط رسانهها در جامعه تبیین شود و صرفا به روز خبرنگار اکتفا نشود.
رضایی افزود: بسیار حس تلخی است که بهطور مثال کودک دو ساله اوتیسم از خانواده یا مادر خود درخواست کند به پارک ببرندش، اما به دلایلی و عدم وجود فرهنگ برخورد مناسب دست رد به آرزوی فرزندش بزنند که با دیدن چنین صحنههایی قطعا بیش از پیش پیگیر حرفه خبرنگاری هستم به این دلیل که یک مادر هستم و فقط یک مادر است که میتواند با تمام وجود، این ناملایمات و این درد دلها را بدون هرگونه نگاه معنادار و صرفا برای این است که یک ساعت شادی را به کودکانشان هدیه بدهند را ببیند، بشنود، درک کند و انعکاس دهد. مثل دو سال پیش که با حضور در مدرسه اوتیسم و انعکاس درخواستشان و ارسال عکس از سوی مدیر مدرسه به شهرداری که فقط داشتن یک تاب و سرسره بود بحمدلله شهرداری شهر قم حیاط مدرسه را کفپوش کرد و سرسره برایشان نصب کرد، چراکه آن روز احساس کردم همه کودکان مدرسه اوتیسم فرزندان من هستند و حالا فقط با یک سرسره انگار دنیا را به آنان بخشیدهاند.
وی در پایان یادآور شد: زنان جامعه ما عمدتا بهواسطه داشتن مسئولیت مادری قادر نیستند درخواستهایشان را به راحتی بیان و مطرح کنند حال آن زن در جایگاه سرپرست خانوار یا تأمینکننده بخشی از نیازهای خود و جامعه باشد، من بهعنوان یک بانوی خبرنگار باید پل ارتباطی بین آنان و مسئولان باشم تا انشاءالله بتوانم رسالت اصلی خود یعنی مطالبهگری را تا سر حد بهترین نتیجه انجام دهم.
ریحانه خلج، بانوی خبرنگار یکی از سازمانهای غیردولتی انساندوستانه است که در استان قم از سال 95 بهصورت حرفهای تا همین چند ماه قبل فعالیت داشته و مصاحبهها و یادداشتها و خبرهای سازمان خود را پوشش میداد که بهدلیل برخی مشغلهها فعالیت خویش را واگذار کرده است.
وی ضمن اینکه داشتن دغدغه را بهعنوان اصلیترین انگیزه خود در حس مسئولیتپذیری عنوان میکند، در توصیف حرفه خود، اظهار کرد: البته کار من در این سالها به نوعی داوطلبانه بود ولی اگر بخواهم تعریف جامعی از حرفه خبرنگاری داشته باشم آن را در عشق، علاقه و تعهد به انسانیت خلاصه میکنم، چراکه عمدتا همه افرادی که در این سازمان داوطلب به همکاری هستند به دلیل اهمیت مسئولیت اجتماعی و داشتن دغدغه به کمک مردم رفتند و همین نگاه انسانی برای من بسیار جذاب است. اینکه آنان متفاوت میاندیشند و داوطلبانه خدمت میکنند و در فضای فعالیت بشردوستانه خدمتهای جهادی و فرهنگی و امدادگرانه دارند و در حوادث و بلایا دستگیر مردم آسیبدیده هستند که به تصویر کشیدن این خدمت وظیفهای بود که به نظرم هنوز نیازمند این است از سوی رسانه ادامه داشته باشد.
وی بزرگترین افتخار عضویت در تیم رسانهای را حضور در مراسم اربعین حسینی و عراق بیان کرد و گفت: اینکه حدود پنج سال آدمهای متخصص کشور از پزشک و پرستار چطور به عشق امام حسین(ع) بدون هیچ مزدی از زندگی و کار خود جدا میشوند تا خدمترسان زوار اربعینی باشند آن هم در سختترین شرایط، حتی تنفس در آن هوا و دیدن این افراد که فقط و فقط به خاطر عشق به امام حسین(ع) بود و حتی نحوه مرخصی گرفتنهای سختشان همه و همه درس انسانیت بود.
خلج بیان کرد: پای صحبت این انسانها نشستن و کنارشان بودن و تماشای تلاشهای آنان که در برخی مواقع بیش از 18 ساعت در روز کار میکردند و حتی سرم به دست ویزیت میکردند تا شیفت نفر بعد برسد یا آدمهایی که خیلی شیک و متخصص بودند و در کشور شاید برای نوبت درمانی باید یک تا چند ماه قبل وقت ویزیت میگرفتند اما مخلصانه و انساندوستانه آنجا خدمت میکردند و آنجا فقط یک آدم عادی بودند اینها همان معنای مغناطیس عظیم عشق است.
گزارش از هدیسادات چاوشی
انتهای پیام