هر روز کتک میخورد. البته هر روز که نه هر وقت شوهرش عصبانی شود و یا ذهنش درگیر باشد، او بهترین گزینه برای خالی کردن این احساسات ناخوشایند است. از کتک گرفته تا شنیدن ناسزا و حرفهایی که دیگر عادت شده است، همگی خوراک روزانه و مهری سکوت بر زندگی زنانه اوست. امروز در قرن ۲۱ میلادی قرار داریم. نقطهای از تاریخ جهان که دنیا به پیشرفت و تکنولوژی دست یافته خود هر روز میبالد و چه بسا توسعه و رفاه زندگی بسیاری دچار تغییر میشود. در این بین، زنان فرصت حضور در اجتماع را یافته و به مدیران و سیاستمداران ابرقدرتی بدل شدهاند که دنیا دور دستان آنها میچرخد.
اما هستند زنانی که در خانه و یا اجتماع، مشکلاتی را تحمل میکنند که گاه انسان را به تکاپو وا میدارد که بشر تا به این حد پیشرفته چگونه میتواند این ظلمها را ببیند و دم نزند. هستند زنانی که کتک خوردن را وظیفهای زنانه میدانند و چشمان کبود و بدنی رنجور را نشانهای از ایفا کردن نقش خود در خانه خطاب میکنند. آری در کنار آنها، زنان دیگری هم هستند که شخصیت زنانه و احساس هویت وجودیشان زیر بار سنگین برخی حرفها و رفتارهای یک شخص به اندازهای متلاشی میشود که دیگر جای ترمیم باقی نمیماند.
مریم زنی ۳۸ ساله است. دو فرزند دختر دارد و به ناچار پس از ازدواج، شغلش را ادامه میدهد و شاغل است. شوهرش در اوایل که مریم شروع به کار کرد، از کار دست کشید و خانه نشین شد و تا به امروز نیز روزهای بسیار سختی را نه در کنار هم بلکه در مقابل هم گذراندهاند.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از آذربایجانشرقی میگوید: با عشق و هزاران آرزو ازدواج کردم. با پول خودم که از آرایشگری در دوران جوانی جمع کرده بودم، جهیزیه تمام و کمال گرفتم. وضعیت مالی پدر و مادرم متوسط بود ولی نمیخواستم که به آنها متکی باشم و فقط در خانه بنشینم در نتیجه وقتی دیپلم کامپیوتر را گرفتم در آرایشگاه محله شروع به کار کردم و تا زمان ازدواجم هم ادامه دادم.
مریم ادامه میدهد: همسرم در ابتدا شغلی داشت اما در همان روزهای اول که من کار کردن را کنار گذاشته بودم، میدیدم که بعضی روزها به سر کار نمیرود. چند بار بحثمان شد اما هر بار با ملایمت من را آرام میکرد که امروز کار نیست. در حالی که همسرم در یک مغازه کار میکرد و امکان نداشت که کاری نباشد. وقتی دیدم کار نمیکند، پس از ازدواج و رفتن به سرزندگی خودمان، شروع به کار کردم. همسرم آن موقع کلاً کارش را تعطیل کرد و خانه نشین شد. از صبح زود تا عصر سر کار بودم اما او نه کاری و نه باری داشت. هر کاری هم میکرد به من نمیگفت.
مریم میگوید: اولین فرزندمان به دنیا آمد و بعد سه سال، دومین فرزندمان هم متولد شد. هر سال که میگذشت، اخلاقش بدتر شد. کار کردن من را بهانه میکرد. میگفت چون تو کار میکنی من کار نمیکنم. هر وقت کارت را ول کردی آن زمان کار میکنم. من شخصیتی ندارم که در مقابل زورگوییهای یک نفر ساکت باشم. هر بار که از من پول میخواست، هر بار که ولخرجی میکرد و من ناراحت میشدم، کارمان به بحث و بعد کتک کاری میرسید. در این جریانها شاید سه بار بینیام شکست. چندین بار کارت بانکی را برداشت و ماهها گم و گور شد.
وی ادامه میدهد: نمیدانم از حرفهایش ناراحت شوم یا کارهایش. هر بار آنقدر ناسزا میشنیدم تا اینکه عادت کردم. همسرم با کارم، رفتارهایم، لباس پوشیدنم مشکل داشت. فهمیدم که شوهرم معتاد شده است. الکل هم مصرف میکند. از حالت رفتارش دیگر پی برده بودم که چه موقع حالش خوب است و چه موقع که مواد نکشیده حالش بد میشود.
مریم میگوید: هر روزی که با گذاشتن نامه خداحافظی، برداشتن کارت بانکی که تمام دار و ندارمان در آن بود و روزی بچههایمان را میدادم، دعوا، کتک کاری و آمدن پلیس به خانه گذشت، تنها و تنها به خاطر این تحمل کردم که زندگیمان داغون نشود و پدر دو فرزند دخترم کنارشان باشد. شاید بیشتر از ۱۰ بار به پزشکی قانونی رفتم و برگه معاینه گرفتم. چندین بار به کلانتری رفتم تا ردی از او بگیرم یا حتی برای طلاق شکایت کنم اما هر بار نصفه راه برگشتم. من در این روزها تنها با امید به دو دخترم زندگی میکنم و فقط سکوت کردهام تا برای دخترانم بهترین زندگی را داشته باشم.
وی ادامه میدهد: تا به حال هر چقدر درآمدی که داشتم را به نحوهای مختلفی گرفت. چند بار میخواست تجهیزات بگیرد تا یک مغازه شیشه بری بزند. چند باری میخواست زمین بخرد و یا چند بار هم میخواست به خرید و فروش ماشین بپردازد. نمیدانم چندین میلیون پولمان در این راهها هدر رفت اما میدانستم که اگر آن پولها را نمیدادم الان زنده نبودم.
زهرا خانم، زن ۶۰ سالهای است که در زندگی بیش از ۳۰ سال با علی آقا، چندین بار کتک خورده اما چون از گفتن آن به پدرش میترسیده تا به اکنون سکوت کرده است. الان نیز با داشتن چهار فرزند پسر، از طلاق دوری میکند و فقط به ادامه زندگی فکر میکند.
وی در ادامه میگوید: همسرم از اول با من رفتار خوبی نداشت. از همان اوایل که با شناخت خانوادهها ازدواج کردیم، من را دوست نداشت. آنقدر که رابطه بدی داشتیم، حتی یک جمله محبت آمیز به من نمیگفت چه برسد به اینکه هدیهای بگیرد. شبها و روزها به سختی میگذشت و طاقت نفس کشیدن هم برایم تمام شده بود. اگر به روزهای اول زندگیمان بازگردم، با شهامت بیشتری در مقابل ظلمهایی که در حق من کرده است میایستادم اما الان دیگر سنمان گذشته است و حتی جرئت حرف زدن از طلاق را ندارم. اما سکوت کردهام و نمیخواهم شرایط را بیشتر از این سخت کنم.
زهرا میگوید: وسایل خانهمان یکی یکی به فروش میرسد. همسرم حرف از جدایی میزند و من را حتی آدم خطاب نمیکند. نمیدانم چه کنم فقط میخواهم نفس بکشم و باقی عمرم را سپری کنم.
از زنی که شوهرش بینیاش را بریده تا زنی که مقابل فرزندانش کتک میخورد و در نهایت میمیرد. همگی نمونههایی از سکوت قشری ضعیف در جامعه تمدنی امروز است.
کنارهم بودن زن و مرد مانند اعتکاف در مسجد النبی
برخی میگویند، قرآن به کتک زدن همسر سفارش کرده و اسلام دینی خشونتگرا به خصوص ضعیف کننده جایگاه زنان است. در این راستا حجتالاسلام مجتبی نظری، استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از آذربایجانشرقی، گفت: در دین اسلام و قرآن دیدگاههای خاصی برای زنان وجود دارد که اگر مردم به این دیدگاهها توجه داشته باشد، سؤالاتی در باب خشونت علیه زنان مطرح نمیشود. مثلاً در روایتی داریم که تکریم همسر، تکریم خدا است و یا در روایتی دیگر داریم که زندگی یک مرد نزد خانواده و همسرش همانند اعتکاف در مسجد النبی است. یعنی کنارهم بودن زن و مرد مانند اعتکاف در مسجد النبی است.
وی افزود: در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت علی(ع) آمده است «یا علی؛ خِدمَةُ العِیالِ کَفّارَةٌ لِلکَبائِرِ و َتُطفى غَضَبَ الرَّبِّ، وَ مُهُورُ الحُورِ العینِ، و َتَزیدُ فِى الحَسَناتِ و َالدَّرَجاتِ یَا عَلِیُّ لَا یَخْدُمُ الْعِیَالَ إِلَّا صِدِّیقٌ أَوْ شَهِیدٌ أَوْ رَجُلٌ یُرِیدُ اللَّهُ بِهِ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه». خدمت به خانواده، کفاره گناهان بزرگ بوده و موجب فرونشاندن خشم الهی، مهریه حوریان بهشتی و موجب فزونی حسنات و درجات است. در روایتی هم آمده است که همسر خوب، کارگزار خدا است و یا «الکادُّ عَلى عِیالِهِ مِن حَلالٍ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللّه» آن که خانواده خویش را از حلال روزى مىدهد، مانند مجاهدِ در راه خدا است یعنی خدمت به خانواده در حکم رزمنده بودن در راه خدا است.
نظری گفت: در روایتی دیگر خطاب به امیرالمؤمنین(ع) داریم که «لا يَخْدُمُ الْعِيَالَ إِلَّا صِدِّيقٌ أَوْ شَهِيدٌ أَوْ رَجُلٌ يُرِيدُ اللَّهُ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه» خدمت منزل و همسر نمیکند مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند اراده فرموده خیر دنیا و آخرت به وی عطا شود.
این استاد حوزه و دانشگاه، بیان کرد: اگر با دقت در این روایات بیندیشیم و به دیدگاه اسلام نسبت به زن و یا وقتی در تمدن اسلامی، بهشت را زیر پای مادران توصیف میکنند، توجه کنیم، دیگر جای سؤالی در مورد خشونت علیه زنان باقی نمیماند. در واقع برخی از سؤالات هستند که برآمده از سایر تمدنها بوده و بنام اسلام مطرح میشود.
وی با اشاره انواع خشونتها علیه زنان در حوزه روحی، جنسی و رفتاری، گفت: در دین اسلام، سیلی زدن به حیوانات و ناسزا حرام است، چه برسد به اینکه به انسان سیلی زد و یا نسبت به او خشونت دیگری انجام داد و ناسزا گفت.
نظری، با اشاره به آیه 34 سوره نساء، بیان کرد: در این آیه چنین آمده است که «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا» مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنها حافظ(حقوق آنها) باشند. از آن رو که خدا هم(حقوق زنان را) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان(در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را به زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشان است.
وی در تفسیر این آیه، تشریح کرد: در این آیه، خداوند نگاه ارزشمندی به زن داشته است و مواردی چون کتک زدن زن که برخی از این آیه استنباط میکنند، به انتهای آیه توجه شده و ابتدای آن را نمیخوانند. در حالی که با نگاه صحیح و دقیق به این آیه میتوان دید که اولاً به تمامی زنان در بخش پایانی اشاره ندارد و فقط زنان ناشزه را شامل میشود و در تنبیه این زنان نیز در ابتدا به موعظه و اندکی دوری کردن همسران از یکدیگر تاکید دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه، تأکید کرد: در تفسیر اسلام و قرآن نمیتوان تنها یک آیه را تفسیر کرد و به نتیجه رسید بلکه در قرآن کریم، آیهای تفسیرکننده و تکمیل کننده آیه دیگر است و باید دید که آیات دیگر در ارتباط با یک موضوع چه میگویند تا به یک نتیجه رسید. آیه 34 سوره نساء هم مربوط به بحث خانواده بوده و در ابتدا از رفتارهای خوب سخن میگوید.
وی با بیان اینکه در مورد مردان ناشزه نیز حکمهایی در قرآن آمده است، گفت: اگر فرد عاقل بهصورت منطقی تفکر کند، میبیند که آیات متعارض بسیاری هم وجود دارد و بر اساس این آیات، گاهی یک زن به چندین هزار مرد برتری دارد.
نظری با اشاره به فعل «اضْرِبُوهُنَّ» در آیه 34 سوره نساء، تصریح کرد: فعل ضرب در زبان عربی دارای دو معنی زدن و رفتن است. اگر فرض کنیم که در این آیه به معنای زدن باشد، در روایات مشخص شده است که بدن زن در اثر ضربه زدن نباید کبود شود و اگر کبود شد، دیه به آن تعلق پیدا میکند و از طرفی در این روایت به استفاده از شاخه گندم و چوب مسواک برای زدن اشاره شده است.
وی ادامه داد: البته روایات متعارض و منفی نسبت به این موضوع هم داریم. مثلاً رسول اکرم(ص) میفرمایند: «إِنِّی أَتَعَجَّبُ مِمَّنْ یَضْرِبُ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ بِالضَّرْبِ أَوْلَى مِنْهَا لَا تَضْرِبُوا نِسَاءَکُمْ بِالْخَشَبِ فَإِنَّ فِیهِ الْقِصَاصَ وَ لَکِنِ اضْرِبُوهُنَّ بِالْجُوعِ وَ الْعُرْیِ حَتَّى تَرْبَحُوا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ». من تعجب مىکنم از کسانى که زنان خود را کتک مىزنند در حالی که آنها به کتک خوردن اولویت دارند تا زنان. زنان خود را با چوب نزنید که در آن قصاص است. با سختگیری در خوراک و پوشاک آنها را تنبیه کنید تا در دنیا و آخرت آسوده باشید.
اوج قرارداشتن اسلام در بین ادیان مختلف
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: یک انسان عاقل و بدون عقده در پی ادعای حقوق بشری که اسلام را متهم به خشونت میکند باید به کشور سوریه ارجاع یابد و خشونتهای داعش علیه زنان، ایزدیها، مسیحیها و یا قتل عام تاریخی در بوسنی هرزگوین را ببینند. اسلام در بین ادیان مختلف، در موضوع خدمت به زن در اوج قرار دارد. از طرفی نمونه بارز خشونت علیه زنانی که در سطح دنیا وجود دارد، استفاده ابزاری از شخصیت بانوان و بیهویت و بی فرهنگ کردن آنها است.
در ادامه اکبر رازی، روانشناس حوزه خانواده نیز اظهار کرد: خشونت علیه زنان و دختران یکی از رایج ترین موارد نقض حقوق دیگران است که در طول تاریخ به اشکال مختلف وجود داشته است. خشونت در هر نوع و قالبی میتواند اتفاق بیفتد، خشونت میتواند کلامی، جنسی، احساسی، روانی و فیزیکی یا بدنی باشد. یا حتی در حوزه اقتصادی و محرومیت از تفریحها، مواردی که شخص فرد مورد نظر را از بیرون رفتن از خانه منع میکند یا ممکن است فرد از دیدار عزیزان و رفت و آمد به خونه نزدیکان منع شود و شامل خشونت میشود. هر گونه تهدید و ایجاد رعب هم میتواند در این مقوله جای بگیرد.
وی افزود: مواردی چون تضعیف روانی فرد، آسیب زدن به اعتماد به نفس طرف مقابل، نادیده گرفتن حس ارزشمندی فرد و تحقیر طرف مقابل به نوعی خشونت احساسی قلمداد میشود و میتوان در حالت کلی انواع خشونتها را در گروههای مختلف دسته بندی کرد.
رازی، در خصوص دلایل بروز خشونت علیه زنان نیز گفت: دلایل این تعرض میتواند فردی یا فرهنگی و اجتماعی باشد. در مواقعی نوع تربیت و رشد افراد به گونهای است که عقدههایی را از دوران گذشته با خود به همراه میآورند و این عقدهها ممکن است تأثیرات مخربی در زندگی مشترک و برخورد با همسر فرد بگذارد.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: آنچه که بیشتر در باب مفهوم خشونت خانگی باید مورد توجه قرار بگیرد، بستر فرهنگی و اجتماعی و بافت فرهنگی جوامع است، چرا که برخی رفتارهای خاص در یک جامعه، عادی تلقی میشود در حالیکه همان رفتار در یک جامعه دیگر، یک خشونت است. بخش مهمی از خشونتهای موجود در جامعه ما است، از آن نوع خشونتهایی است که از فرهنگها و بافتهای جوامع دیگر وارد شده و برای همین در نوع تلقی از این مسئله، اختلافات بسیاری وجود دارد.
وی گفت: این مسئله منکر وجود خشونتهای خانگی در جامعه ما نیست ولی باید این نکته را در نظر گرفت که همه آنچه از طرف قشر عظیمی از بانوان بهعنوان خشونت در نظر گرفته میشود، اکتسابی از فرهنگهای دیگر است. حتی در بسیاری از موارد نیز ممکن است خصوصیات شخصی فرد طوری باشد که یک مسئله عادی را توهین و خشونت علیه خودش تلقی کند.
رازی ادامه داد: مثلا فردی که زود رنج و یا دارای اختلال شخصیتی است، هر رفتار و کلامی را به خود میگیرد در حالی که برای یک فرد عادی، رفتاری به مراتب بدتر از آن هم ممکن است خشونت تلقی نشود. بنابراین هم بافت فرهنگی و اجتماعی و هم خصوصیات فردی در این مورد بسیار مهم هستند.
این روانشناس خانواده، با بیان اینکه خشونت خانگی با خشونت علیه زنان یک مقوله متفاوت است، گفت: آنچه که در کنترل خشونت خانگی مهم است، این است که باید در حد امکان تلاش شود تا زمینههای خشونت کاهش یابد. هر فردی باید هر گونه عواملی را که از طرف خودش میبیند یا کنترلش به دست خود است را بتواند احاطه داشته باشد.
وی با تأکید براینکه باید با هم بودن را غنیمت شمرده و با احوالپرسیهای پرهیجان، مکالمات تلفنی پرشور، دوستت دارمهای مکرر، به همسر خود اهمیت داد و در بعد جسمی و روانی نیز از یکدیگر پشتیبانی کرد، افزود: بی قید و شرط به همدیگر عشق ورزید و در قبال ابراز محبت، انتظار جبران نداشت زیرا عشق و محبت باید آزادانه نثار شود. باید به همسر خود آزادی داد تا خودش باشد، تفاوتها را پذیرفت و به مرزهای میان یکدیگر احترام گذاشت. محبت و درک متقابل و همچنین آموزش مهارتهای ارتباطی در این راستا توصیه میشود زیرا در مواقعی که احتمال بروز خشونت وجود دارد، درک موقعیت و صبور بودن و رفتار متناسب با آن موقعیت میتواند بسیار پیشگیرانه باشد. در اکثر مواقع، اندکی صبر و تحمل میتواند با گذر از موقعیت بحرانی بعدا در آرامش مسائل و مشکلات در فضایی آرام حل و فصل شوند.
وی تصریح کرد: به هنگام اختلاف باید به جای سرزنش کردن، به شناسایی مسئله و یافتن راه حل آن پرداخت برای رسیدن به امنیت روانی و عاطفی، داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار داد و برای نیازمندیهای یکدیگر نیز ارزش قائل شده و در روابط کلامی، عاطفی و تصمیمگیریها به خواستههای همسر توجه کرد.
این مشاور حوزه خانواده اظهار کرد: هنگامی که با مشکل و فشار روانی مواجه میشویم باید در ابتدا از خود پرسید که آیا این مسئله ارزش ناراحت شدن دارد یا خیر. و در ادامه نیز از خود پرسید که چه کاری در این وضعیت میتوان انجام داد. با نوشتن شرحی از شرایطی که ما را خشمگین و عصبانی میکند، میتوان بر افکار خود نظارت داشت.
آثار مخرب خشونت بر فضای عاطفی و اجتماعی خانواده
وی همچنین در خصوص تأثیر خشونتهای خانگی بر فرزندان یک خانواده، گفت: قطعاً هر گونه خشونتی، آثار مخربی بر فضای عاطفی و اجتماعی خانواده برجای خواهد گذاشت. بعضی از این آثار میتواند سالها ادامه داشته باشد و سرنوشت نسل بعد از خود را نیز تحت الشعاع قرار بدهد. فرزندانی که در خانوادههای دارای خشونت رشد مییابند، دارای استرس و اضطراب و انواع مشکلات و اختلالات خواهند بود. سردرگمی فرزندان در اینگونه خانوادهها بسیار زیاد بوده و فرزندان ناچار به مثلث سازیهای والدین کشیده میشوند و همین عامل نیز موجب سردی روابط فرزندان با والدین و مشکلات و افسردگیهای بعدی خواهد بود.
رازی اظهار کرد: افسردگی، طلاق عاطفی، مشکلات زناشویی و خیانت تنها بخشی از این آثار مخرب خشونتهای خانگی هستند که هر کدام به نوبه خود میتواند عامل گسست بنیان خانواده شود.
گزارش از فائزه قرهپور
انتهای پیام