امیرعلی ابوالفتح، کارشناس ارشد مسائل آمریکا، در گفتوگو با ایکنا، درباره اهداف سناریوی آمریکاییها درباره تلاش ایران برای ترور مقامات سابق دولت آمریکا در حساسترین مرحله مذاکرات هستهای گفت: برجام دشمنان و مخالفان بسیار قدرتمند و قسمخوردهای در ایالات متحده آمریکا دارد که یا به دلیل تحولات داخلی این کشور یا نفوذ لابیهای صهیونیست و اعراب در خارج از فضای آمریکا در داخل این کشور است.
وی افزود: وقتی این مسئله مطرح میشود که مخالفان برای اینکه آمریکا به برجام برنگردد حاضر هستند هر کاری بکنند، یکی از این کارهای نه چندان پیچیده و دشوار، ادعای کشف یک سری توطئهها مبنی بر ترور یا تلاش برای ترور مقامات سابق یا فعلی آمریکایی و اتهامزنی به ایران برای رادیکال کردن فضا و تقویت گرایشهای ایرانستیزی و ضد برجامی در واشنگتن و بستن دست دولت بایدن برای حرکت به سمت نوعی تفاهم و مصالحه و بالا بردن مطالبات از کنار گذاشتن برجام تا حرکت به سمت تغییر رژیم در ایران است.
ابوالفتح اظهار کرد: من پرونده افراد متهم به ترور جان بولتون یا مسیح علینژاد را ندیده و نخواندهام و احتمالا هم کسی در ایران به آن دسترسی ندارد و نمیتوانم از تهران در این خصوص حکم بدهم اما حداقل سخنان خود جان بولتون به این مسئله اشاره دارد که توطئه ترور او مربوط به ماه مارس یا آوریل (اسفند 1400 تا اردیبهشت 1401) است و این سؤال ایجاد میشود چرا الان این قضیه فاش میشود و طرح این مسئله در این مقطع زمانی بسیار سؤال برانگیز است.
این کارشناس مسائل آمریکا بیان کرد: شاید اصل موضوع صحیح باشد و فردی در آمریکا تصمیم و تلاش داشته بولتون را ترور کند اما حداقل نشر گسترده این خبر در این زمان عجیب است و این را به ذهن متبادر میسازد که شاید این کار برای اثرگذاری بر روی بحث مذاکرات است تا مخالفان برجام از شانس خودشان استفاده کنند و اندک تمایل دولت بایدن برای رسیدن به توافق را از بین ببرند.
ابوالفتح درباره اینکه آیا دولت آمریکا نقشی در این اتفاقات با هدف انداختن تقصیرها بر عهده ایران در صورت شکست احتمالی توافق ندارد، گفت: مخالفان برجام تلاش زیادی برای به نتیجه نرسیدن آن دارند و حتی این مخالفان در دولت آمریکا حضور دارند اما این بدان معنا نیست که دولت آمریکا فرصت طلایی توافق با ایران را برای رسیدن به اهدافش به خاطر مسئلهای مانند تلاش برای ترور جان بولتون کنار بگذارد. همانطور که در موضوع کشته شدن فجیع خاشقجی، منافع آمریکا بر تلافی این اتفاق و برهم زدن روابط با عربستان غلبه پیدا کرد.
وی تأکید کرد: در واقع نباید تصور کرد که آمریکاییها آنقدر شیفته و علاقهمند به جان بولتون یا پمپئو یا هر مقام دیگری هستند که به خاطر آنها مسئله توافق با ایران یا به زعم خودشان تسلیم شدن ایران، را کنار بگذارند اما قطعا از این مسائل به عنوان ابزار فشار یا مقصرنمایی بهره میبرند. پس باید یک نگاه متعادل داشت به این معنا که دولت آمریکا نه آنقدر نسبت به کشته شدن مقاماتش بیتفاوت است و نه آنقدر مصر است که به خاطر ترور یکی از مقاماتش، این توافق مهم با ایران را بر هم بزند.
ابوالفتح درباره ارزیابی خود از رویکرد رسانهای در ایران درباره این اتهامزنیها گفت: قطعا ما باید کنش فعالانهتری داشته باشیم اما عده و عده رسانهای آنها بسیار قویتر است. در واقع خبری که در یک رسانه آمریکایی منتشر میشود در کنار بازنشر آن، انعکاس آن در جهان، میزان مخاطب و سطح اعتماد و باورپذیری قابل مقایسه با امکانات و بضاعت قدرت رسانهای ایران نیست و نمیتوان انتظار داشت خبری که درباره ترور جان بولتون در رویترز منعکس میشود، در مقابل آن خبر رسانههای داخلی بتواند همانقدر در جهان انعکاس داشته و اقناعکننده باشد.
این کارشناس مسائل امریکا با بیان اینکه عدم تعادل در حوزه رسانهای بین دو طرف الزاما تنها به خاطر ضعف کارگزاران و رسانههای ایرانی نیست، گفت: ابزاری که در اختیار ما قرار دارد به آن اندازه قدرتمند و اثرگذار نیست اما این به معنای تلاش نکردن ما نیست و باید از شیوههای مختلف از جمله دیپلماسی عمومی، فعال کردن رسانهها، اتخاذ راهکارهای حقوقی مانند طرح دعوا در محاکم بینالمللی یا حتی در داخل آمریکا استفاده کرد.
وی یادآور شد: الان بخشی از این جنگ و دعوا، جنگ روایتهاست که نمونه کوچک آن توئیت زدن و تولید محتوا، پاسخ دادن، مطالبهگری، طرح سؤال و نشان دادن تضادها و تعارضها در طرف مقابل است و لازم نیست حتما این کار از زبان مقامات باشد بلکه افراد دیگری باید این کار را انجام دهند اما متأسفانه این پیوستگی کمتر دیده میشود و این زنجیره در بعضی مواقع قطع میشود.
ابوالفتح تصریح کرد: از طرفی در این میان دعواهای داخلی هم برجسته میشود و مقایسههای نادرست بین مثلا تیم قبلی و فعلی مذاکرهکننده انجام میگیرد و انرژی داخلی کاملا هدر میرود و به نوعی در دو جبهه میجنگیم و شاید این یک کار حسابشده و چندلایه از سوی طرف مقابل است که ما را مشغول این دعواهای داخلی بین دولت فعلی و قبلی کند که اتفاقا این یکی از عوامل شکست در جنگ روایتهاست که برخی در داخل به این مسئله توجهی ندارند.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام