ایکنا به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتوگوهایی با رزمندگان کشور در طول جنگ تحمیلی انجام داده است. در بخش چهارم این گفتوگوها با ناخدا یکم تکاور نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، علی اصحابی مصاحبه کردهایم.
ناخدا علی اصحابی متولد 1337 در بندر انزلی است و در سال 1355 وارد ارتش شد. وی در ابتدا به عنوان فرمانده رصد خمپاره انداز بود که در منطقه سردشت همراه شهید چمران حضور داشت و در آنجا مجروح شد. تکاور اصحابی پیش از شروع جنگ در 31 شهریور سال 1359 به خرمشهر اعزام شده بود و در این منطقه حضور داشت. وی جانباز 66 درصد است و هنوز 7 ترکش در بدن به یادگار دارد. برادر کوچکتر او نیز از شهدای ارتش است.
تکاور اصحابی سال 85 بازنشست شد و بعد از بازنشستگی به مددکاری بازنشستگان روی آورده است. وی در کسوت راوی راهیان نور و مسئول معارف جنگ استان گیلان نیز فعالیت دارد. همچنین وی خاطرات خود را تحت عنوان کتابی به نام «عاشقان وطن» منتشر کرده است که در دسترس عموم قرار دارد.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم.
ایکنا- شما پیش از شروع جنگ در خرمشهر حضور داشتید؛ از آن زمان بگویید.
روز 21 مهر خبر دادند که عراقیها از گمرک بیرون آمده، مقابل کشتیرانی جمهوری اسلامی پرچم ایران را پایین آورده و میخواهند پرچم عراق را بالا ببرند. وقتی به آنجا رفتیم دیدیم که مشغول چنین کاری هستند و با آتش آنها را زمینگیر کردیم و به سنگری پناه بردند تا پنهان شوند. دشمن بعثی تا بن دندان مسلح بود اما ملت و ارتش ایران شهامتی در خرمشهر به خرج دادند که دشمن را عقب راند.
صدام گفته بود که من سهروزه خوزستان را میگیریم و هفته بعد در تهران نشست خبری برگزار میکنم که حرف بسیار بزرگی زده بود ولی اگر عراقیها شهامت ایرانیها را داشتند میتوانستند پیروز شوند. ما هیچ چیز در جنگ نداشتیم؛ تجهیزات نظامی جیرهبندی شده بود در حالی که عراق با سه لشکر آمده بود تا خرمشهر و خوزستان را بگیرد اما تا 34 روز پشت دروازه ایستاد.
کسی که میخواست در عرض سه روز خوزستان را بگیرد 34 روز پشت دروازههای شهر ماند و مردم مقاومت کردند. عراق در این شرایط به آتشبس راضی بود زیرا خاک ما را اشغال داشت و دولت ما هم قبول نکرد و حق هم داشت که در چنین شرایطی آتشبس را قبول نکند. آتشبس یعنی هرکس هر جا که هست اسلحه خود را زمین بگذارد و بنشینند تا مذاکره کنند؛ در چنین شرایطی آتشبس به ضرر ما بود که امام خمینی(ره) فرمودند «راه قدس از کربلا میگذرد» و جنگ ادامه پیدا کرد.
ایکنا- در رابطه با عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر توضیح دهید.
رزمندگان و مردم ما، مخصوصاً مردم آبادان و خرمشهر، مردم معتقدِ سرسختی بودند. عملیات بیتالمقدس در 17 اردیبهشت سال 1361 طراحی شد و کلید خورد و 16 روز طول کشید تا این عملیات پیروز شود. دشمن در این عملیات محاصره شده بود. عملیات ثامنالائمه و شکست حصر آبادان قبل از عملیات طریقالقدس شروع شد و تمام تجهیزات در اختیار سپاه قرار گرفت. تعدادی از بچههای سپاه آمدند و توپخانه را آموزش دیدند و عملیات را با تاکتیک اجرا کردند.
شهید جهانآرا کلاً 45 نفر نیرو داشت که تعدادی از نیروهای خود را به آقای سلیمان محبوبی داد تا آنها را طی یک روز آموزش آرپیجی زدن را بدهد. آموزش آرپیجی یک روزه امکانپذیر نیست، نیاز به سه هفته دوره دارد تا آموزش ببینند. گفته میشد که اصلاً موضوع به هدف زدن نیست بلکه این است که دشمن بداند ما چقدر موشکانداز داریم. ولی انصافاً بچهها هم خوب میگرفتند و یکروزه آموزش دیدند، با لباس تکاوری یا کمک تیربار یا مهماتدار میشدند و در کنار ما بودند و واقعاً کار کردند. ولی بعدها در زمانی که قرار شد تا فیلمی در این رابطه ساخته شود به گونه دیگری ساخته شد.
ایکنا- چه چیزی به شما روحیه میداد تا اینگونه مقاومت کنید؟
فرمانده خوب یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار است. ناخدا هوشنگ صمدی نمونه یک فرمانده خوب و دارای خصوصیات منحصربهفرد است. ایشان خودش در طراحی عملیات شرکت داشت و بعد از توجیه فرماندهان، خود نیز در جبهه شرکت میکند. اینطور نبود که در اتاق جنگ بنشیند و نظارهگر باشد. همین رفتارها به ما روحیه میداد و باعث میشد تا ما همه چیز را فراموش کنیم تا جایی که توان داریم بجنگیم و مقاومت کنیم.
ایکنا- آیا مفاهیم هشت سال دفاع مقدس به نسل جدید منتقل شده است؟
ارتش حدود 48 هزار شهید و 300 هزار جانباز دارد. با توجه به اینکه رسانه دست ارتش نبود و ما امکان فیلمبرداری و عکسبرداری نداشتیم، نتوانستیم واقعیتهای جنگ را به مردم انتقال دهیم اما خوشبختانه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و دسترسی آزاد اطلاعات امروزه مردم به بسیاری از اطلاعات دسترسی پیدا میکنند و کمکم متوجه حقایق و نقش افراد و سازمانها میشوند. بسیاری از فیلمهایی که در رابطه با دفاع مقدس ساخته میشود خالی از واقعیت است زیرا یا بسیار اغراق میکنند یا آنطور که باید نمیتوانند روایت کنند. باید به روایتها توجه کرد زیرا امکان نوشتنِ معتبرِ تاریخ معاصر وجود ندارد.
وقتی امیر سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش شد نقش نیروی دریایی در دفاع مقدس را زنده کرد در صورتی که تا پیش از آن کسی تکاوران را نمیشناخت و حتی گفته میشد که تکاوری در خرمشهر نبود! در کتاب «دا» نوشته است «من دیدم که ارتش پشت به دشمن کرده و به سمت ماهشهر میرود» که در این کتاب در حق تکاوران بسیار بیانصافی شده است.
ایکنا- بعد از 42 سال از آغاز جنگ تحمیلی آن دوران را چگونه میبینید؟
من عاشق وطنم هستم و حاضرم که خون خودم را هم برای کشورم بدهم اما دو گلایه دارم؛ ارتش عراق بعد از پذیرش قطعنامه از سوی ما به کویت حمله کرد و بعد از آنکه کویت آزاد شد سه درصد از درآمد فروش نفت عراق را به عنوان غرامت مردم کویت، سربازان و خانوادههای کشته شده اختصاص داد.
طبق خبری که دارم این است سازمان ملل برای هر ایثارگر 3 میلیون دلار، هر مجروح جنگی 4 میلیون دلار و هر خانواده شهید 5 میلیون دلار در نظر گرفته است اما کسی نمیگوید که این غرامت به رزمندگان پرداخت شود. آن همه خسارت به کشور ما شده اما هنوز یک دلار هم پرداخت نشده است. چرا نباید پرداخت شود؟ مگر این حقالناس نیست؟
ایکنا- سخن پایانی.
اول اینکه جنگ تحمیلی برای هر دو کشور خرابی برجای گذاشت و این خرابیها هنوز ادامه دارند. هنوز شهرهایی که در جنگ آسیب دیدند به همان صورت مانده است و باید به این شهرها رسیدگی شود.
نکته بعدی این است که جمعیت جوان کشور رو به کاهش است و این را در کلاسهایی که دارم کاملاً احساس میکنم. من ده سال است که تدریس میکنم. در روزهای اول تعداد دانشجویان من بالای سیصد نفر بودند درحالی که الان حداکثر 122 نفر میشوند این یعنی تولید نسل بسیار کاهش یافته است. اگر با این روند پیش برود ده الی پانزده سال آینده ما سرباز نخواهیم داشت.
انتهای پیام