کد خبر: 4179538
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۱

حر انقلاب + فیلم

«طیب» نامی آشنا در میان شهدای انقلاب است که توانست به‌ مانند حر توبه کرده و در مسیر حق قدم بگذارد و در نهایت شهادت نصیبش شود.

طیب حاج رضایی

طیب حاج‌رضایی در سال ۱۲۸۰ در محله صابون‌پزخانه تهران متولد شد. پدرش حسینعلی از اهالی سگمس‌آباد از توابع قزوین بود. طیب که از جوانی به ورزش‌های باستانی علاقه داشت، بعد از خدمت سربازی به زورخانه‌های جنوب تهران از جمله زورخانه اصغر شاطر در انبار گندم نزدیکی میدان شوش، زورخانه رضا کاشفی در بازارچه سعادت حوالی باغ فردوس و زورخانه‌هایی در محله‌های پاچنار و نظام‌آباد و البته زورخانه شعبان جعفری در پارک شهر رفت و آمد پیدا کرد و آرام آرام به چهره‌ای شناخته‌شده در میان باستانی‌کاران تبدیل شد. وی که همزمان در میدان میوه و تره‌بار تهران به خرید و فروش مشغول بود، در فاصله سال‌های ۳۰ تا ۴۲ همواره به عنوان یکی از پایه‌های اصلی این میدان شناخته می‌شد.

طیب مثل بسیاری از هم‌سنخان خود اهل دعوا بود. به خاطر زور و بازویش بد نمی‌دید با مردم درگیر شود. او را به عنوان یکی از جاهلان یا‌‌‌ همان لوطی‌های جنوب تهران می‌شناختند. چهره‌ای که در کنار شعبان جعفری از جمله افرادی بود که وقتی نوچه‌هایش در کنارش قرار می‌گرفتند تصویری رعب‌آور برای هر عابر ناآشنایی داشت. صد‌ها درگیری و چاقوکشی از طیب در شهربانی وقت گزارش شده و برای چنین رویه‌ای بار‌ها محکوم و زندانی شد. از جمله آنکه در سال ۱۳۱۶ به دو سال حبس انفرادی و پنج سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد و دی‌ماه ۱۳۲۳ نیز به سبب شرارت‌هایش بازداشت و به بندرعباس تبعید شد. در سندی که به تاریخ ۲۳/۱۰/۱۷ درباره وی وجود دارد شهربانی تهران طی نامه‌ای به شهربانی بندرعباس سبب بازداشت او را اتهام قتل دانسته است. به تهران که بازگشت حجره‌ای در بازار خرید و کمتر به دعواهای بی‌دلیل روی آورد، ولی باز در مواقع حساس از زور بازویش در راه ناصواب بهره برد.

گفته می‌شود طیب بودجه خرید این حجره را هم از راه‌هایی به سبک خود جمع کرد، چرا که ابتدا در میدان میوه «درباغی» می‌گرفت. درباغی واژه‌ای مربوط به‌‌‌‌ همان سال‌هاست به این معنا که چند «گنده‌لات» با جمع کردن تعدادی «نوچه» در مقابل هر یک از دروازه‌های میدان ایستاده و هر بار میوه‌ای که وارد و یا خارج می‌شد، از آن باج می‌گرفتند. اینها گذشت تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رسید. آنچنان که گفته می‌شود نقش طیب در جریان کودتا از چهره‌ای چون شعبان جعفری بیشتر اگر نباشد، یقیناً کمتر نیست. او در سال ۱۳۳۲ از کودتاچیان ۲۸ مرداد بود که بعد‌ها تاج‌بخش خوانده شدند. طیب به پاس خدماتش در وقایع ۲۸ مرداد از جانب وزارت جنگ وقت یک قطعه مدال درجه ۲ رستاخیز دریافت کرد. حتی با مرور برخی اسناد باقی مانده از آرشیو ساواک به این نکته می‌رسیم که طیب به دلیل خوش‌خدمتی به حکومت پهلوی در ۲۸ مرداد انحصار واردات موز و توزیع آن را بدست آورد. این موضوع را شعبان جعفری در کتاب خاطرات خود نقل کرده و مدعی شده وقتی انحصار واردات موز را از طیب گرفتند، وی به جرگه ناراضیان حکومت پهلوی پیوست. طیب همچنین به عضویت جمعیت قیام رستاخیز ۲۸ مرداد درآمد و کمی بعد به عنوان عضو هیات رییسه این جمعیت منصوب شد.

از سال ۱۳۲۶ خورشیدی و پس از تشرف به کربلا و زیارت امام حسین(ع) به جرگه مریدان سالار شهیدان پیوست. وی نخست در محله قدیمی صابون پزخانه، بازارچه حاج غلامعلی در انتهای باغ فردوس خیابان مولوی در منزلش تعزیه داری حسینی را شروع کرد. بعدها به دلیل محدودیت مکان از بازارچه حاج غلامعلی نقل مکان کرد و به حوالی خیابان خراسان تغییر منزل داد و با توسعه عزاداری حسینی در ایام محرم تکیه مفصلی در داخل بنگاه حاج علی نوری واقع در خیابان ری در کنار انبار گندم برپا کرد.» البته رفت و آمد به منزل آیت‌الله کاشانی و آقامجتبی تهرانی و برخی دیگر از مراجع تشییع تاثیر بسزایی در تغییر و تحول عاطفی و اعتقادی طیب داشت.

طیب به دلیل طرفداری از امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به زندان افتاد به همین دلیل مورد توجه ویژه محافل مذهبی و روحانیون قرار داشت حتی امام خمینی نیز به مرحوم طیب توجه داشت. بدین ترتیب طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی به حکم صادره از دادگاه ویژه شماره یک لشگر گارد به ریاست سرتیپ حسین زمانی و دادستانی سرهنگ ستاد احمد دولو قاجار و با وکالت تسخیری تیمسار شایانفر پس از ۱۳ جلسه محاکمه به جرم فعالیت مجرمانه و خیانتکارانه به منظور برهم زدن نظم و امنیت عمومی در روز ۱۵ خرداد ماه ۴۲ به استناد قسمت اول ماده ۷۰ قانون مجازات عمومی به اعدام محکوم شدند. سرانجام طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی در بامداد ۱۱ آبان ۱۳۴۲ به پای جوخه اعدام برده شدند و در میدان تیر حشمتیه تیرباران شدند.

انتهای پیام
captcha