سیدعبدالحسین دستغیب از علما و روحانیون مبارز شیراز بود که در شب عاشورای سال ۱۲۹۲ شمسی در شیراز و در خانواده روحانی به دنیا آمد و در طفولیت دروس حوزوی را نزد پدرش آموخت و پس از مرگ پدر، نزد شیخ اسماعیل ملااحمد دارابی و ملااحمد ارسنجانی دوره مقدماتی و سطح را در مدرسه خان شیراز ادامه داد و در سال ۱۳۱۴ به نجف اشرف رفت. این عالم مجاهد، پس از فراگیری مقدمات علوم دینی، عازم حوزه علمیه نجف در عراق شد و تا درجه اجتهاد تحصیلات خود را ادامه داد.
آیتالله دستغیب پس از سالها تلاش و مجاهدت در کسب علوم دینی، در سال ۱۳۲۱ با کوله باری آکنده از معارف دینی و علوم عرفانی، به شیراز بازگشت و در مسجد جامع عتیق، ضمن اقامه نماز جماعت، برابر وظیفه خود در جهت نشر معارف دینی و علوم اسلامی، با سلاح دانش و ایمان، به پیکار با جهل و عصیان برخاست. از آنجا که وی خود عالمی وارسته و اهل عمل بود، سخنان و اندرزهای دلنشین او دلهای بسیاری از مردم را نرم و با یاد خدا و آخرت گرم میکرد. وی از سال ۱۳۴۱، به نهضت امام خمینی(ره) پیوست و از آن پس نه تنها با جهل و عصیان که با جور و سلطان نیز در افتاد، مسجد جامع عتیق را همچون دژی استوار در برابر شیطان و سلطان قرار داد.
در سال ۱۳۴۱ که طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تصویب شد، همزمان با تصویب این طرح، مخالفتهای علما و امام خمینی(ره) آغاز شد. وقتی نخستین اعلامیه رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی از قم به دست شهید دستغیب رسید، صریحاً با اعلام مخالفت با این طرح و حمایت از امام خمینی(ره) بیان کرد: «کلاً و دربست در اختیار اسلام هستم.» در پی حمایت همهجانبه آیتالله دستغیب از امام خمینی(ره) پس از دستگیری حضرت امام(ره) در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، مأموران شاهنشاهی برای مقابله با حرکتهای اعتراضی احتمالی مردم در نقاط مختلف کشور، برخی از وابستگان به امام راحل را نیز دستگیر کردند. یکی از این افراد آیتالله دستغیب در شیراز بود. در سال ۱۳۴۳ نیز یک بار دیگر مزدوران رژیم مانند دفعه قبل، نیمهشب به منزلشان ریختند و باز مستقیماً او را به تهران و زندان قزلقلعه منتقل کردند که پس از آزادی، مدت سه روز میهمان حضرت امام خمینی(ره) بودند. با توجه به انتصاب شیراز به حکومتهای شاهنشاهی ایران باستان، این شهر مورد توجه حکومت پهلوی بود و برخی از جشنهای بزرگ و پرخرج حکومت شاهنشاهی در آنجا برگزار میشد. یکی از این جشنها، جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۶ بود که هر ساله برگزار میشد.
افشاگریهای بیپروای آیتالله دستغیب در مورد جشن هنر فسادانگیز شیراز، حرکتهای اسلامی مردم فارس را عمق بیشتری بخشید و سخنرانیها و حضورش در تظاهرات و راهپیماییها و مبارزات امت مسلمان منطقه، پشتوانه محکمی برای مردم ستمدیده بود. آیتالله دستغیب در آن سال و فردای نخستین روز اجرای این برنامه پس از نماز عصر، چنان از این برنامه انتقاد کرد که مأموران در بیرون شبستان مسجد، ضبطصوتها را توقیف میکردند و نوار آن را میگرفتند. عصر همان روز از طرف مقامات دولتی پیغام فرستادند «شما کوتاه بیایید و ما خودمان جلوگیری میکنیم، مبادا در شهر آشوب شود.»
آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب همچون دیگر علمای آگاه و مبارز ایران، در کنار تعلیم علوم اسلامی، به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت و بارها دستگیر و زندانی شد، وی در دوران حیات، درسهای اخلاق فراوانی به مردم میداد و در دوران پیش از انقلاب، تأثیر چشمگیری در روشنگری مردم داشت که همین امر باعث شد مأموران ساواک بارها او را ممنوعالمنبر، بازداشت و تبعید کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله دستغیب بهعنوان نماینده مردم شیراز در مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی، حضور یافت و سپس از سوی امام خمینی(ره)، رهبر فقید انقلاب اسلامی، به امامت جمعه شهر شیراز منصوب شد.
در سال ۱۳۶۰ منافقین طرح ترور آیتالله دستغیب را تهیه کرده، مدتها برای جمعآوری اطلاعات تلاش کردند. تشکیلات منافقین زمان ترور را روز جمعه، ۱۳ آبان تصویب کرد و برای این کار دختری به نام گوهر ادبآواز انتخاب شد؛ او به موجب مشکلات خانوادگی از کانون خانواده رهیده و در شیراز جذب تشکیلات منافقین شده بود برنامه ترور روز ۱۳ آبان غیرمنتظره به هم خورد و بخشی از تلاش گروه هدر رفت، اما آنان در پی فرصتی دیگر برآمده نقشه یک ترور انتحاری را شکل دادند و ضارب باید خود طعمه هوس تشکیلات شود.
روز جمعه، ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰، مصادف با ۱۳ صفر سال ۱۴۰۲ هجری قمری، آیتالله دستغیب به طرف نماز جمعه حرکت کرد ناگهان در مسیر خانمی از در خانهای به طرف ایشان آمد چون معمولاً افراد در راه به وی نامه میدادند و آیتالله دستغیب سخت پروا داشت که پاسداران مانع شوند آن خانم خیلی سریع خود را به آقا رساند و در ساعت 11:25 بود که در یک لحظه زمین و زمان، کوچه پس کوچههای اطراف خانه آیتالله دستغیب آتش شد، انفجاری مهیب رخ داد و پس از لحظهای وی غرق در خون شد و آیت نیککردار حق، دستغیب، بهسوی دوست عروج کرد.
انتهای پیام