یکی از صفات رذیله اخلاقی که در قرآن کریم به کرّات به آن اشاره شده و صاحبین آن به شدّت مورد نکوهش قرار گرفتهاند، صفت رذیله «نفاق» است. گروه منافقین از همان ابتدا به عنوان دشمنانی داخلی به مانعتراشی و کارشکنی در راه پیشبرد اهداف متعالی اسلام پرداختند و با مخفی کردن کفر وکینه عمیق خود نسبت به اسلام، صدمات جبرانناپذیری را بر آن وارد ساختند. این بلیّه بشری نه تنها مختص آن عصر نبوده بلکه به عنوان آفتی همیشگی، گریبانگیر جامعه بشری بوده و هست.
شهید مطهری میگوید: انسان هرچه از نظر تمدن پیش میرود، قدرت نفاق بیشتری مییابد، بشر هزار سال قبل یکصدم نفاق بشر امروز را نداشت، و هر چه انسان بدویتر باشد، نفاقش کمتر است بر خلاف حیوانات که معمولاً یا اکثریت قدرت بر نفاق ندارند، انسان چون موجود تکامل یافتهتری است، قدرت زیادی بر مصنع و ظاهرسازی دارد.[1] از اینرو ضروری به نظر میرسد مفهوم لغوی و اصطلاح قرآنی نفاق کاملاً روشن گردد و ارتباطش با مسئله شفاعت نیز بیان گردد.
معنای «نفاق»
نفاق مصدر است بمعنی منافق بودن، منافق کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است؛ یَقُولُونَ بِأَفْواههم ما لیس فی قُلُوبِهِمْ[2]. طبرسی در وجه این تسمیه در جائی میگوید: منافق بسوی مؤمن با ایمان خارج میشود و بسوی کافر با کفر. و در جای دیگر میگوید: علت این تسمیه آنست که منافق از ایمان بطرف کفر خارج شده است. ناگفته نماند: نفق (بر وزن فرس) نقبی است در زیرزمین که درب دیگری برای خروج دارد و در آیه فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماء[3] مراد همان نقب است یعنی اگر بتوانی نقبی در زمین یا نردبانی بر آسمان بجوئی. و نیز ناگفته نماند: یربوع خزندهایست شبیه بموش (شاید موش صحرائی یا راسو بوده باشد) این خزنده دو لانه میسازد یکی بنام نافقاء که آنرا مخفی میدارد دیگری بنام قاصعاء که آشکار است چون دشمن در قاصعاء به آن حمله کند وارد نافقاء شده و از آن خارج میشود این مطلب در صحاح و قاموس و اقربالموارد نقل شده، طبرسی در علّت تسمیه نافقاء فرموده که: یربوع از آن خارج میشود. بنظر راغب در مفردات و فیومی در مصباح تسمیه منافق از «نفق» به معنی نقب است که از راهی به دین وارد و از راه دیگری خارج میشود.
وجه تسمیه «منافق»
بهر حال منافق را از آن جهت منافق گوئیم که از ایمان خارج شده چنانکه از طبرسی نقل شد و یا از دری وارد و از در دیگری خارج شده چنانکه از راغب نقل گردید و شاید از ان المنافقین هم الفاسقون[4] علت تسمیه را فهمید که فسق به معنی خروج است. فعل نفاق از باب مفاعله آید، منافق از کافر خطرناکتر و عذاب او در آخرت از کافر سختتر است زیرا که به حکم دزد خانگی است و پلی است که کفّار بوسیله آن به خرابکاری در اسلام راه مییابند قرآن مجید میفرماید: إِنَّ الْمُنافقین فی الدرک الاسفل من النار[5]؛ منافقین در پایینترین درجه آتش هستند و نیز فرموده: وَعَدَ الله المنافقین و المنافقات و الکفار نار جهنم[6]. در صدر اسلام منافقان در کارهای رسول(ص) بسیار کارشکنی کردند حالاتشان اغلب در سوره توبه که در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهای دیگر مذکور است و نیز زنان منافق نیز کم نبودهاند که قرآن پنجبار «منافقین» را در ردیف «منافقات» آورده است.[7]
نخستين بار قرآن، واژه«نفاق» را با توجه به مناسبت آن با معنای لغوی، در معنای انسانِ دو چهره و دورو بکار برده است. قبل از نزول قرآن چنين اصطلاحی وجود نداشته است، بنابراين واژه «منافق» در فرهنگ قرآن به معنای کسی است که گفتار او با آنچه که در دل دارد، مخالف است به عبارت ديگر به انسان دورو، از اين جهت، منافق میگويند که مکنون قبلی خود را پنهان میکند، و غير آن را اظهار میدارد.[8]
نفاق در قرآن و روايات به دو معنا بکار رفته است
از امام صادق(ع) نقل شده که پيامبر(ص) فرمود: «هرگاه خشوع تن (و ظاهر) بيش از خشوع قلب(و باطن) باشد، اين حالت از ديدگاه ما نفاق است.»[12] بر اين اساس عالِم بیعمل و شخص رياکار از جمله کسانی هستند که دچار نفاق اخلاقی و فردی هستند.[13]
نفی مطلق نصرتدهنده(شفیع) برای منافق در قرآن
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً؛بىترديد منافقان در پايينترين طبقه از آتشاند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.»[14] بیشک یکی از کسانی که در قیامت نصرت دهنده هر شخصی است، شفیع اوست.
علامه طباطبائی میفرماید: آیه شریفه مطلقِ نصرتدهنده را برای منافق نفی کرده است پس قطعا شفیعی نیز برای او وجود نخواهد داشت.[15]
علامه طبرسی هم مینویسد: «وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً: و تو اى محمد(ص)، براى اين منافقان، ياورى نمىيابى كه آنها را از عذاب خدا نجات بخشد، زيرا خداوند آنها را در پايينترين طبقات آتش قرار داده است.[16]
در تفسیر روحالبیان نیز چنین آمده است: وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً اى مانعا يمنع عنهم العذاب و يخرجهم من الدرك الأسفل من النار.[17]
چه مانعی بزرگتر از شفاعت که بتواند عذاب را در روز قیامت دفع نماید؟ پس میتوان از بیان مفسر نتیجه گرفت نبود مانعی که عذاب را بتواند دفع کند یعنی اینکه شفاعتی برای منافق در کار نیست.
محمدجواد مغنیه نیز مینویسد: إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً. براى منافقان ياورى نمىيابى؛ چراكه مجازات به اندازه گناه است و گناهى بزرگتر از نفاق، كه كفر و دروغ را كه ريشه رذيلتهاست يكجا جمع نموده، وجود ندارد.[18]
بیان تفسیر نمونه هم چنین است: از اين آيه به خوبى استفاده میشود كه از نظر اسلام منافقان دورترين مردم از خدا هستند و به همين دليل جايگاه آنها بدترين و پستترين نقطه دوزخ است، و بايد هم چنين باشد، زيرا خطراتى كه از ناحيه منافقان به جوامع انسانى میرسد با هيچ خطرى قابل مقايسه نيست، آنها با استفاده از مصونيتى كه در پناه اظهار ايمان پيدا میكنند، ناجوانمردانه و آزادانه به افراد بىدفاع حملهور شده، از پشت به آنها خنجر میزنند، مسلما حال چنين دشمنان ناجوانمرد و خطرناك كه در قيافه دوست آشكار میشوند از حال دشمنانى كه با صراحت اعلان عداوت كرده و وضع خود را مشخص ساختهاند بمراتب بدتر است، در حقيقت" نفاق" راه و رسم افراد بىشخصيت و پست، و مرموز و ترسو، و بتمام معنى آلوده است.[19]
منافق در روز قیامت از رحمت الهی دور خواهد بود
دوری از نفاق از چنان جایگاه بالایی برخوردار است که حتی اگر مسجد که بالاترین مکان برای مسلمین محسوب میشود؛ بر پایه نفاق شکل گرفته باشد خداوند متعال این مسجد را «مسجد ضرار» معرفی میکند .[20] نتیجه اینکه منافق در روز قیامت از رحمت و نصرت الهی به دور خواهد بود که یکی از بارزترین مصادیق رحمت الهی «شفاعت» میباشد که شامل حالشان نمیگردد. ناگفته نماند که در آیه بعد خداوند متعال میفرماید اگر این افراد توبه کنند و گذشته را جبران نمایند مورد رحمت خداوند متعال واقع خواهند شد.
ادامه دارد...
«احمد گلستانی عراقی»
پینوشتها:
[1] .مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، انتشارات صدرا، قم، چاپ چهارم، ج1و2، ص 149-150.
[2] .سوره آل عمران، آیه 167.
[3] .سوره انعام، آیه 35.
[4] .سوره توبه، آیه 67.
[5] .سوره نساء، آیه 145.
[6] .سوره توبه، آیه 68.
[7] . قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 99، با دخل و تصرف.
[8] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دارالقرآنالکریم، ج4، ص9.
[9] .سوره منافقون، آیه 1.
[10] .سوره نساء، آیه 89.
[11] .کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 396.
[12] .همان، ج 2، ص 396.
[13] . نفاق در قرآن و روایات، سایت محرم ایرانwww.moharram.ir .
[14] .سوره نسا، آیه 145.
[15] . طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج5، ص192.
[16] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسير مجمعالبيان، ج 6، ص 113.
[17] . حقی برسوی، اسماعیل بن مصطفی، تفسير روح البيان، ج2، ص 309.
[18] . مغنیه، محمد جواد، تفسير كاشف، ج2، ص 741.
[19] .مکارم، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج 4، ص 181.
[20] . سوره توبه، آیه 107.
انتهای پیام