مهدی عراقی در سال ۱۳۰۹ در محله پاچنار بازار بزرگ تهران دیده به جهان گشود. پدرش آجرپز و مادرش خانهدار و متدین و دوستدار اهل بیت پیامبر(ص) بودند. پس از گذراندن شش سال دوره دبستان به دوره دبیرستان رفت. مدتی در دبیرستان مروی درس خواند و بعد به دبیرستان دارالفنون رفت، اما به دلیل وضعیت ضعیف معیشتی خانواده مجبور به ترک تحصیل و برای کمک خرج پدر به بازار بزرگ تهران رفت و در صنوف مختلف شاگردی کرد. وی در سال ۱۳۳۵ در سن ۲۶ سالگی ازدواج کرد و صاحب سه پسر به نامهای امیر، محمود و حسام شد. به دلیل جو مذهبی خانواده و شکل گرفتن احساسات مذهبی در مهدی و حضور در کانون فعالیتهای اجتماعی و سیاسی یعنی بازار بزرگ تهران در سال ۱۳۲۴ جذب هیئتهای مذهبی شد و بهزودی با سیدمجتبی نواب صفوی آشنا و جزو شورای مرکزی فداییان اسلام شد. این تشکل در زمان تأسیس در سال ۱۳۲۳ جمعیت مبارزه با بیدینی نام داشت که بعداً به نام فداییان اسلام نامگذاری شد.
مهدی جوان با حضور در این تشکل سیاسی ـ مذهبی بهتدریج روحیه مبارزاتش شکل گرفت و در اکثر اقدامات و فعالیتهای مبارزاتی ۱۱ ساله فداییان اسلام نقشی تأثیرگذار داشت و بهعنوان یکی از نیروهای اجرایی توانمند نواب صفوی و فداییان اسلام ظاهر شد. نخستین همکاری عملیاتی مهدی با فداییان اسلام در ماجرای ترور انقلابی سیداحمد حُکمآبادی معروف به احمد کسروی، نویسنده کتاب شیعهگری در همراهی با سیدحسین و سیدعلی محمد امامی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ رقم خورد. طبق اسناد ساواک او در بیشتر نشستهای فداییان اسلام حضور پیوسته داشت و گهگاهی پیامها و نامههای سیدمجتبی را دریافت و در جمع فداییان اسلام میخواند. البته او ۱۳ آبان ۱۳۲۸ در اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر، نخست وزیر وقت، طرحریزی برای سوءقصد به جان محمدرضا شاه در زمان تشییع جنازه رضاشاه در سال ۱۳۲۹ و مأموریت ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای اعدام انقلابی علی رزمآرا، دیگر نخست وزیر محمدرضا شاه مشارکت داشت.
مهدی عراقی مدتی بعد در جریان اتحاد فداییان اسلام با آیتالله ابوالقاسم کاشانی و جبهه ملی برای به سرانجام رساندن غائله طرح دکتر محمد مصدق برای ملی کردن صنعت نفت در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی قرار گرفت و رابط فداییان اسلام با آیتالله کاشانی و محمد مصدق شد. او از سخنرانان فداییان اسلام در میدان بهارستان برای تشریح دلایل اعدام انقلابی رزمآرا بود. سیدمجتبی نواب صفوی بار دیگر در غائله ترور حسین علاء، نخست وزیر پهلوی دستگیر و روانه زندان شد، اما این بار به همراه مظفر ذوالقدر، ضارب علاء و دو یار نزدیکش خلیل طهماسبی و محمد واحدی در اول آذر سال ۱۳۳۴ روانه زندان شدند.
بعد از اعلام امام خمینی(ره) مبنی بر فعال کردن هیئتهای اسلامی، او با همراهی برخی مذهبیها از جمله محمدصادق امانی، معتمد بازار بزرگ تهران هیئتهای مؤتلفه اسلامی را در اولین روز خرداد ۱۳۴۱ سازماندهی کرد و بیآنکه مقامی در این هیئتهای بگیرد در جایگاه پدر معنوی مؤتلفه اسلامی ظاهر شد. او مدتی بعد صندوقهای قرضالحسنه را هم به ترکیب جمعیت مؤتلفه اسلامی و هم به ترکیب حزب ملل اسلامی اضافه کرد.
وی همزمان با سخنرانی افشاگرانه امام خمینی(ره) در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم با هماهنگی و همراهی دوستان مذهبی خود راهپیمایی بزرگ روزهای تاسوعا و عاشورا در محرم ۱۳۴۲ از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام تا دانشگاه تهران را برپا کرد و جلوی در اصلی دانشگاه تهران در خیابان شاهرضا (انقلاب اسلامی) علیه رژیم پهلوی سخنرانی تندی کرد. با رسیدن خبر تصمیم امام(ره) برای سخنرانی در مراسم عصر عاشورای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم، حاج مهدی پس از پایان راهپیمایی تهران در عصر ۱۳ خرداد خود را به قم رساند و محافظت از امام (ره) را بر عهده گرفت.
حاج مهدی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به همراه امام امت، اعضای خانواده و دوستداران و یارانشان به ایران برگشت. او برای اطمینان از امنیت فضای فرودگاه مهرآباد قبل از همه مسافران نوفللوشاتو از بویینگ ۷۴۷ پیاده شد. حاج مهدی از زمان استقرار امام خمینی(ره) در مدرسه علوی واقع در خیابان ایران همراه با سایر انقلابیون مدیریت داخلی مدرسه و رفت و آمدها را تحت کنترل گرفت. ايمان و تعهد شهيد عراقی به امام موجب شد، در راه ارزشهای اسلام بدون هيچگونه منتی خود را در اختيار نهضت امام قرار دهد او در همه ارزشهای انسانی و اسلامی پيشتاز مبارزين بود. او سرانجام در چهارم شهريورماه سال ۱۳۵۸ توسط گروهک فرقان به همراه فرزندش حسام به شهادت رسيد، و در جوار حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
امرعلی گل محمدی
انتهای پیام