کد خبر: 4247490
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۳
به‌مناسبت سالگرد شهادت سردار طهرانی‌مقدم

مردی با آرزوهای بزرگ + فیلم

شهید حسن طهرانی‌مقدم از جمله مردان بلندهمت و امیدواری بود که با تلاش و استعداد نابش توانست ایران را در یکی از حوزه‌های مهم تکنولوژی و دفاع نظامی پیش بیاندازد و اولین موشک‌های ایران را با دست خالی بسازد.

شهید سردار طهرانی مقدم

حسن طهرانی مقدم، پدر موشکی ایران، ششم آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران دیده به جهان گشود. پدرش محمود و به شغل خیاطی اشتغال داشت و مادرش مهری جلیلی خانه‌دار بود. خانواده طهرانی‌مقدم این فرزند را که در شناسنامه حسن نام داشت سیامک صدا می‌زدند. او در همان کودکی دچار بیماری سختی بود. نافش مدام عفونت می‌کرد و تحمل این درد برای کودک و خانواده بسیار سخت بود به‌ویژه برای فریده خواهر حسن که سخت دلبسته او شده بود. درمان‌های معمولی روی کودک اثر نمی‌کرد. بنابراین، آن‌ها به توصیه همسایه‌هایشان حسن را به شمال برده و روی شکم کودک ماسه ساحلی می‌ریختند تا عفونت را از بین ببرد. باوری که اغلب ساکنان شمال به آن اعتقاد داشتند و درباره حسن هم جواب داد و عفونت ناف او را از بین برد. با این حال، حسن در دوران کودکی همیشه از برخی بیماری‌های مزمن رنج می‌برد.

خانواده طهرانی‌مقدم به علت شغل پدر، مدتی را در محله شکوفه و مدتی را در محله بهارستان گذراندند و همین امر سبب شد حسن تحصیلات دوره ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق بگذراند. حسن در بین برادرانش کیومرث و علی بچه آرام و باهوش و سر به‌زیری بود و در طول تحصیل هیچ‌گاه خواهرش فریده را که معلم و مسئول کنترل درس‌های برادرانش بود آزار نداد.

محمود طهرانی‌مقدم در چهارراه سرچشمه، طبقه بالای لاستیک‌فروشی کنگرلو را اجاره کرده و مغازه خیاطی‌اش را راه انداخته بود. فرزندانش کیومرث و علی و حسن هم در اوقات فراغت به‌عنوان وردست پدر به او کمک می‌کردند. در همین ایام بود که فریده، خواهر بزرگ حسن، از دانشسرای عالی لیسانس گرفت و برای انجام تعهد پنج ساله‌اش مجبور شد به‌عنوان معلم شیمی راهی بندرعباس شود. خانواده طهرانی‌مقدم برای اینکه دخترشان در شهر دور غریب نماند حسن را هم با او فرستادند. این‌گونه بود که حسن در سال ۱۳۵۲ با خواهرش راهی بندرعباس شد و در یکی از مدارس آن شهر ثبت‌نام کرده یک سال در آن شهر به تحصیل خود ادامه داد و به دنبال ازدواج خواهرش دوباره به تهران بازگشت. حسن از نوجوانی عاشق فوتبال بود و مدام با دوستان و همکلاسی‌هایش توی کوچه و مدرسه فوتبال بازی می‌کرد. او فوتبال را به‌صورت حرفه‌ای هم ادامه داد و جذب تیم آپولو سپس تیم کارگران شد و در ایامی که نزدیک میدان توپخانه در دبیرستان بزرگ تهران به تحصیل در رشته راضی مشغول بود عشق رسیدن به تیم ملی فوتبال کشورش را در سر می پروراند.

حسن در خانواده‌ای مذهبی رشد می‌کرد. او از همان سن نوجوانی در مسجد زینب کبرای سرچشمه زیر نظر آیت‌الله سیدعلی لواسانی، امام جماعت و مدیر مسجد تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فراگرفت. آیت‌الله لواسانی دقت بی‌نظیری در روش تربیت بچه‌های مسجد به‌ویژه برادران طهرانی‌مقدم داشت. برگزاری کلاس‌های دینی، انجام برنامه‌های فرهنگی، برگزاری جشن‌های مذهبی، برگزاری نماز جماعت، برگزاری اردوهای تفریحی مذهبی و ایجاد گروه سرود از جمله برنامه‌های آیت‌الله لواسانی بود و همین امر سبب می‌شد حاضران در آن مسجد به شیوه متفاوتی تربیت بشوند. حسن هم خارج از این قاعده نبود. او به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که در بهمن ۵۷ در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام خمینی(ره) به اجرای برنامه پرداخت و سرود خمینی ای امام را اجرا کرد. حسن همزمان با اوج‌گیری فعالیت‌های انقلابی، تحت‌تأثیر برادرش (محمد) به صف انقلابیون پیوست. برادرش در نشر و پخش اعلامیه‌ها، فعالیت‌های مسلحانه و دیگر امور انقلاب نقش مهمی داشت. همین امر سبب شد حسن هم به فعالیت‌های انقلاب کشانده شود. البته نقش مسجد هم در این مسئله بسیار جدی بود. او در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیت‌های زیرزمینی، نارنجک‌های دستی می‌ساخت که با استفاده از سه‌راهی لوله آب تولید می‌شد. آنها چند بار برای آزمایش کردن وسایل دست‌ساز خودشان به تپه‌های اطراف تهران می‌رفتند.

در یکی از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، هنگامی که مردم از میدان شهدا به سمت تسلیحات ارتش در خیابان نیروی هوایی راهپیمایی می‌کردند با انبوهی از سربازان نیروی هوایی ارتش روبرو شدند. در همین حین انفجار یکی دو نارنجک دست‌ساز حسن و دوستانش موجب فرار سربازان و باز شدن راه برای مردم شد. آنها همچنین شب ۲۲ بهمن در میدان امام حسین(ع) (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را تسخیر کردند.

حسن طهرانی‌مقدم پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد. او در سال ۱۳۵۸، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع پذیرفته شد و مدرک مهندسی در این رشته را اخذ کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی برادران طهرانی‌مقدم در نهادهای نوپا و تازه تأسیسی مثل جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری کردند. محمد طهرانی‌مقدم اواخر سال ۱۳۵۸ و در ابتدای شکل‌گیری رسمی سپاه پاسداران، به‌عنوان مسئول اطلاعات امنیتی و بررسی‌های سیاسی منطقه‌ ۳ سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد و مدتی در این سمت باقی ماند. او در آن ایام بود که تعداد زیادی از دوستانش را به همکاری با سپاه دعوت کرد. حسن هم به‌عنوان نیروی کمکی در خدمت برادر قرار گرفت. وقتی نیروهای آموزش‌دیده محمد در شمال مستقر شدند حسن در زمره افرادی بود که برای کمک به آنها راه تهران تا چالوس را با موتور مینی‌یاماهای 80 طی کرد و به دوستان برادرش پیوست. او همیشه در کارهای پرخطر پایه بود و کمک حال خوبی برای برادرش به‌شمار می‌رفت.

حسن در اولین روز تابستان ۱۳۵۹ بالاخره تصمیمش را گرفت و عضویت رسمی در سپاه را به عزیمت به خارج از کشور برای تحصیل ترجیح داد. تحرکات ضد انقلاب در برخی شهرهای شمالی سبب شده بود تمرکز حسن و دوستانش در همان مناطق باشد. او به همراه حسن یزدان راد و دوستان دیگرش در مباحث اطلاعاتی و امنیتی متمرکز شده بودند. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حسن تصمیم گرفت عازم مناطق جنگی شود، اما لزوم یادگیری آموزش‌های نظامی در پادگان امام حسین این اجازه و فرصت را به او نمی‌داد. او سرانجام بیست روز پس از شروع جنگ راهی جبهه‌ها شد و اولین خبر ناگواری که مدتی پس از حضورش در جبهه شنید شهادت برادرش علی بود. او به مرخصی آمد و برای رعایت حال مادر مدتی را در سپاه و کمیته تهران به فعالیت پرداخت و به مقابله با عناصر ضد انقلاب از جمله منافقین و خانه‌های تیمی آنان پرداخت.

او در بحبوحه حوادث خرداد ۱۳۶۰ دوباره عازم جبهه‌ها شد و با گروهی از بچه‌ها به کار تخریب و خنثی‌سازی مین پرداخت. او همزمان با فعالیت در ادوات تیپ کربلا به‌دنبال تکمیل کردن اطلاعات و آگاهی‌های خود درباره خمپاره‌اندازها بود. سنگین‌ترین سلاحی که در آن دوران در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپاره‌انداز و آرپی‌جی و تیربار بود، در حالی که در همین وضعیت، ضد انقلابیون در کردستان حتی به توپخانه نیز مجهز بودند. شاید آمار کل سلاح‌های سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگ G۳، کلت، آر پی‌جی و ده‌ها قبضه خمپاره‌انداز تجاوز نمی‌کرد. همه این‌ها سبب شده بود حسن به فکر سلاح‌های قدرتمند برای مبارزه با رژیم بعث عراق باشد. شاید همان روزها هم بود که خبر شهادت یکی از بهترین دوستان و همرزمانش، عبدالرضا لشکریان را دل او را برای چندمین بار به درد آورد.

بعد از عملیات ثامن‌الائمه که به رفع محاصره آبادان انجامید، از جمله غنائم به دست آمده از عراق، یک آتشبار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری کششی بود که از جانب دشمن در شمال آبادان، بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه، علیه دشمن به‌کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان، مجدداً یک گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتح‌المبین در پشتیبانی از گردان‌های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. این دو اتفاق، مبدأ شکل‌گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

آذر ۱۳۶۰ حسن طهرانی‌مقدم بعد از عملیات ثامن‌الائمه، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. مدت‌ها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره‌اندازها) را به‌صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد. در آبان ۱۳۶۲ راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه به طهرانی مقدم محول شد. شلیک توپ به سمت بصره در بهمن ۱۳۶۲ توسط ایشان انجام گرفت. هنگامی که امام خمینی(ره) با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند، جمهوری اسلامی ایران در آن زمان فاقد سامانه موشکی بود و مقابله به مثل، تنها در سطح توپخانه‌ای صورت می‌گرفت.

پس از صدور فرمان تاریخی امام مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران، حسن طهرانی مقدم در ۱۶ شهریور ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. سال بعد، یعنی در ۲۱ دی‌ماه ۱۳۶۵ یک موشک اسکاد بی به مقر فرماندهی نیروی هوایی عراق در شهر بغداد اصابت کرد. این حرکت نشان‌دهنده موفقیت طهرانی‌مقدم و همراهانش در طراحی و ساخت و شلیک موشک ایرانی و نقظه عطفی در تاریخ جنگ بود. این موفقیت‌ها عزم او را در کسب موفقیت‌های بالاتر دلگرم می‌کرد و او مدام در تلاش بود با انجام مهندسی‌های معکوس روی موشک‌های گوناگون، ایران را وارد عرصه‌های تازه‌ای در دستاوردهای موشکی وارد کند. سردار حسن طهرانی‌مقدم تا روز آخر عمر به‌عنوان مسئول سازمان جهاد خودکفایی سپاه در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیربنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود. وی سرانجام در ۲۱ آبان ۱۳۹۰ در پی انفجار در پادگان مدرس در بیدگنه روستایی نزدیک شهر شهریار (استان تهران) در ۵۰ کیلومتری غرب شهر تهران به همراه ۳۴ تن از همکارانش به شهادت رسید.

انتهای پیام
captcha