قیام امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۱ و اعتراض ایشان به سرسپردگی رژیم شاه به آمریکا و صهیونیسم بینالمللی، حوادث و پیامدهای متعددی داشت که هریک از آنها از اهمیت قابل توجهی در تاریخ معاصر ایران برخوردار هستند. در شرایطی که سرسپردگی رژیم شاه استقلال سیاسی ایران، مذهب، فرهنگ و ذخایر مادی و معنوی ملت را هدف تجاوز قرار داده بود، امام خمینی(ره) به اعتراض علیه این سیاستها و سرسپردگیها برخاست که قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ را در پی داشت و رژیم ستمشاهی بهمنظور ایجاد وحشت به کشتار وسیع مردم و طلبههای حوزه علمیه در آن قیام اقدام کرد. رژیم شاهنشاهی گمان میکرد بعد از سرکوب این قیام، امام خمینی(ره) و به تبع ایشان، مردم سکوت خواهند کرد و از پیگیری قیام منصرف خواهند شد و آنها خواهند توانست با شدت و جسارت بیشتری به سمت اهداف شوم خود حرکت کنند. با همین توهم غلط، رژیم شاه با تصویب لایحه کاپیتولاسیون سرسپردگی خود به استعمار آمریکا را به اوج رساند و تلاش کرد شکل قانونی به آن بدهد.
پس از این قیام گروهی از بازاریان و کسبه انقلابی به این نتیجه رسیدند که تنها راه مبارزه با رژیم پهلوی اقدام مسلحانه است و آن شیوه را «مبارزه مثبت» نامگذاری کردند. بنابراین، صادق امانی به همراه مهدی عراقی، حبیباللّه عسگراولادی، عباس مدرسیفرد، احمد شهاب، صادق اسلامی، سیداسداللّه لاجوردی و تعدادی دیگر با ترکیب و تلفیق هیئتهای مسجدهای شیخعلی، امینالدوله و اصفهانیها، «هیئتهای مؤتلفه اسلامی» را تشکیل دادند. سپس صادق امانی به همراه مهدی عراقی شاخه نظامی، هیئت را بهوجود آوردند و نیروهای عملیاتی تحت نظر آنها مشغول آموزش شدند.
امانی پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی و سرکوب شدید مردم بهعنوان مغز متفکر هیئتهای مؤتلفه بر تغییر تاکتیک اصرار داشت و بر این عقیده بود که «تنها حرف زدن و اعلامیه دادن فایدهای نخواهد داشت و باید کاری کرد که مثل بمب در دنیا صدا کند.» از اینرو، به همراه مهدی عراقی در پی عملیات مسلحانه بودند تا با سران رژیم مقابله کنند. پس از آنکه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ خورشیدی، امام(ره) به ترکیه تبعید شدند و این عمل رژیم، خشم آنها را برانگیخت و تصمیم گرفتند تا پاسخی قاطع به رژیم بدهند. آنها یکی از افراد مؤثر در تبعید امام(ره) را حسنعلی منصور نخستوزیر میدانستند که لایحه کاپیتولاسیون را در مجلس شورای ملی به تصویب رسانده بود. امانی به همراه دیگر اعضای هیئت مؤتلفه با برداشت ضمنی که از مجوز شرعی شورای فقها هیئت مؤتلفه و تأیید آیتالله سیدمحمدهادی میلانی از مراجع تقلید مبنی بر مفسد فیالارض و مهدورالدم بودن حسنعلی منصور بهدست آورده بودند، تصمیم به اعدام انقلابی او گرفتند.
امانی که رهبری شاخه نظامی مؤتلفه را بر عهده داشت «عملیات بدر» را برای ترور حسنعلی منصور طراحی کرد و مسئولیت آن را خود به همراه برادرش هاشم و مهدی عراقی بر عهده گرفت. آنها در یکم بهمن ۱۳۴۳ خورشیدی عملیات را اجرایی کردند. در این روز منصور با تیراندازی محمد بخارایی و پشتیبانی آتش امانی در روبروی مجلس در میدان بهارستان به ضرب چند گلوله کشته شد. بخارایی در هنگام گریختن از صحنه، دستگیر شد. پس از انتقال او به کلانتری میدان بهارستان، مرتضی نیکنژاد، رضا صفارهرندی و سیدعلی اندرزگو در میدان شوش اسلحههای خود را به امانی تحویل دادند و به خانههای خود رفتند، اما مأموران آنها را دستگیر کردند. سپس امانی که مخفی شده بود، تحت تعقیب قرار گرفت و پس از ۱۰ روز در منزل سیدابوالقاسم رضویفرد دستگیر شد و بعد از آن حبیبالله عسگراولادی و مهدی عراقی نیز دستگیر شدند. دادگاه رژیم پهلوی، صادق امانی را به همراه محمد بخارایی، رضا صفارهرندی، مرتضی نیکنژاد و سیدعلی اندرزگو(بهصورت غیابی) به اعدام و مهدی عراقی و حبیبالله عسگراولادی را به حبس ابد محکوم کرد و با وجود اعتراض برخی از علما مانند سیدعبدالله شیرازی، صادق امانی به همراه یارانش در سحرگاه ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ خورشیدی در پادگان حشمتیه تهران اعدام شدند.
انتهای پیام