مهرداد کرمی، استاد هنرهای اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، با اشاره به اینکه نقاشی معاصر ایران ترکیبی از گرایشهای متفاوت و مختلف هنری است گفت: این گرایش تحت تاثیر جریانهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، هنری و مذهبی شکل گرفته و موقعیتی را فراهم کرده تا شناخت نقاشی ایران مشکل شود، در نقاشی ایرانی ترکیب دو اصل روایت و تزئین را به وضوح میتوان دید.
پیشینه نقاشی سقاخانهای در ایران
وی ادامه داد: نقاشی معاصر ایرانی با برپایی بینالی در سال 37 شمسی آغاز شد، گروهی از برگزیدگان نقاشی با رویکردی به هنرهای سنتی ایران مکتب سقاخانه را پایهگذاری کردند، اینها با توجه به هنر خوشنویسی سقاخانهها و هنر مذهبی آئینی بومی و تقلید از فرمهای سنتی گذشته و تلفیق آن با تجربههای هنر مدرن کوشیدند که برای نقاشی معاصر ایران زبان بصری تدارک ببینند اما نتوانستند بین سنت، هویت و مدرنیسم به مثابه پل ارتباطی منطقی که منجر به تحول بیان در هنر نقاشی شود باشند.
استاد هنرهای اسلامی با اشاره به کمرنگ شدن هنر سقاخانهای گفت: این هنر امروزه متأسفانه در محاق قرار گرفته و به صورت جریانی سیال در بین هنرمندان وجود ندارد، البته افرادی همچنان هستند که با این دغدغه فعالیت میکنند اما آنچه که بتوان نام جریانی هنری بدان اطلاق کرد متأسفانه امروزه شاهد آن نیستیم.
تظاهر به سنتگرایی در نقاشی سقاخانهای
کرمی اظهار کرد: تظاهر به سنتگرایی درونمایه بسیاری از آثاری را تشکیل میدهد که پدیدآورندگان آنها به اصطلاح میخواهند هنر معاصر ایران را دارای هویت جهانی کنند، این جریان هفت تا هشت سال طول کشید و تا سال 56، 57 و انقلاب اسلامی ادامه یافت، نقاشی خط و تجربههایی در زیبایی شناسی خط نشان دهنده برخی ازتأثیرات گروه نقاشان سقاخانهای است، سقاخانهایها میل چندانی به بازنمایی واقعیت و به طور کلی بازنمایی در نقاشی نداشتند، برعکس شیوه کمالالملکی که مبتنی بر بازنمایی بود.
وی ادامه داد: نقاشی سقاخانه مبتنی بر انتزاع و سرپیچی از واقعیت بود، در دهه 50 و سالهای انقلاب متهم به تزئینی بودن و انفعال شدند، شاگردان هانیبالالخاص در دانشگاه تهران پیشگامان نوع نگاه تازه بودند که به قولی خود را صدای انقلاب ایران نیز دانستند، آنها عینیت را دوباره به بومها کشاندند و با به تصویر کشاندن انسان رنگ و بوی تازهای به بومهای خود دادند.
کرمی افزد: نقاشان مذهبی از یک سو و نقاشان چپگرا از سوی دیگر این جریان را پیش بردند و بعد از انقلاب نقاشی باز به سوی عینیتگرایی و بازنمایی کشیده شد، اما بیشتر رنگ و بوی ایدئولوژیک به خود گرفت، از جمله نقاشان مکتب سقاخانه میتوان به جعفر روحبخش، حسین زنده رودی، مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، فرامرز پیلآرام، منصور قندریز، صادق تبریزی و پرویز تناولی که از نقاشان شاخص مکتب سقاخانه بودند اشاره کرد.
تعزیهخوانی از ایران تا اسلام
استاد هنرهای اسلامی همچنین با اشاره به پیشینه تعزیهخوانی در جامعه تصریح کرد: تاریخ پیدایش تعزیه دقیقاً معلوم نیست، برخی باور به ایرانی بودن این نمایش آئینی دارند و آن را به پیش از اسلام و به سوگ سیاوش پهلوان داستانهای ایرانی نسبت دادهاند، دیدگاه دیگر و شکل رسمی آن در دوره آلبویه صورت گرفت که معزالدوله احمد بن بویه در دهم محرم سال 352 هجری قمری در بغداد دستور داد تا بازارها را تعطیل کنند و به نوحهخوانی و سوگواری بپردازند و دستههای عزاداری و نوحهخوانی رایج شد و پایههای شبیهگردانی ایران گذاشته شد.
وی ادامه داد: تعزیه رواج خود را با حمایت حکومت صفویه پیدا کرد با این وجود روضهخوانی توسط تشیع از حمایت بیشتری برخوردارشد اما در دوره ناصرالدین شاه قاجار به اوج خود رسید و به تکایا و حسینیهها کشیده شد اما در دوره پهلوی رفته رفته ممنوع شد و با تخریب تکیه دولت تعزیه ، دوران افول خود را آغاز کرد.
استاد هنرهای اسلامی افزود: همانطور که میدانید تعزیه نمایشی است که در آن واقعه کربلا بدست افرادی که هریک نقش شخصیتهای اصلی را بر دوش دارند نشان داده میشود، تعزیه نمایشی مذهبی و سنتی در ایران شیعی بود که شهادت امام حسین(ع) و مصائب اهلبیت(ع) را بازگو میکند، در طول زمان تغییراتی را در خود دیده است اما همچنان از اصیلترین هنرهای ایران اسلامی است که در خراسان، آذربایجان، سیستان، اهواز و دامنههای البرز تا خلیج فارس به نمایش در میآید، در تعزیه نسخههای اشعار تفاوت اندکی با هم دارند که در مساجد و تکایا نمایش داده میشود.
کرمی در پایان تصریح کرد: شبیهخوانی و تعزیهخوانی از هفت محرم در میادین و حسینیهها و تکایا در شهرستانها معمول بوده اما امروزه از همان روز اول حرم نیز مشاهده میشود، شبیه خوانها هر روز یکی از قایع کربلا را نشان میدهند که کار خود را با طبل و شیپور و کرنا آغاز میکنند به طور مثال نقشهای شخصیتهایی همچون امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) به مکالمه با هم میپردازند و نقشهای سپاه امام حسین(ع) پاسخ را با تناسب و آهنگین میدهند اما مخالف خوانها و اشقیا خوانها شعرها را با صدای بلند و بدون تحریر میخوانند.