شمع‌هایی که همراه با دل عزاداران می‌سوختند ...
کد خبر: 3537443
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۳
حال و هوای شام غریبی زینب(س) در مشهدالرضا(ع)؛

شمع‌هایی که همراه با دل عزاداران می‌سوختند ...

گروه اجتماعی: تا شب قبل از عاشورا همه بودند، حضرت سیدالشهدا(ع)، حضرت عباس(ع)، حضرت علی‌اکبر(ع)، حضرت علی‌اصغر(ع) و یاران باوفای امام حسین(ع)، همه و همه بودند اما دقیقا بعد از ساعاتی، اینجا تنها زینب است و زینب(س)! شب می‌شود شب شام غریبان حسین(ع) و شب غریبی زینب کبری، مادر مصائب ...

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، شب شام غریبان حسین(ع)، مخصوص بانو زینب(س) است، اصلا همه روضه‌هایی که از ابتدای محرم شنیدیم یک‌طرف و روضه زینب کبری(س) یک طرف، تا شب قبل از عاشورا همه بودند، حضرت سیدالشهدا(ع)، حضرت عباس(ع)، حضرت علی‌اکبر(ع)، حضرت علی‌اصغر(ع) و یاران باوفای امام حسین(ع)، همه و همه بودند اما دقیقا بعد از ساعاتی، اینجا تنها زینب است و زینب(س)! اصلا اینجا روضه هم فرق می‌کند، شب می‌شود شب شام غریبان حسین(ع) و شب غریبی زینب کبری، مادر مصائب ...
شب شام غریبان حسین(ع)، عزاداری هم فرق می‌کند، اشک ریختن هم فرق می‌کند، تا شب عاشورا، خیابان‌های اطراف حرم، سینه‌زنی بود، غلغله بود، دسته‌ها فوج‌فوج می‌آمدند سمت حرم، زبان دل همه، عیان و نهان از عمق جان یک چیز بود؛ «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع ...» اما امشب ... امشب، حال و هوای همه تغییر کرده است، سکوت و بغضی جانسوز بر خیابان‌های اطراف حرم حاکم شده است، سینی‌زنی‌ها و مداحی‌ها بوی غربت می‌دهند، بسیاری از ایستگاه‌های صلواتی بساط‌شان را جمع کرده بودند و خیمه‌شان را برچیده بودند، آخر بعد از عاشورا هم خیمه‌ها برچیده شدند، دیگر از خیمه‌هایی که اهل بیت امام حسین(ع) و یارانشان در آن آرامش داشتند، خبری نبود.
بسیاری از مردم با سکوتی جانگداز، شمع به دست، آرام و با دلی سوخته به سمت مقصدی می‌رفتند که پرچم مشکی عزای حسین(ع) بر سر گنبد خودنمایی می‌کرد، حرم امام رضا(ع) در شب شام غریبان ملجأیی بود برای عزاداران و دلسوختگان اهل بیت(ع)، خیلی‌ها هم برای عرض تسلیت می‌آمدند.
قصه سوگواری برای حسین(ع) و زینب کبری(س) کوچک و بزرگ نمی‌شناسد، هیچ‌وقت نمی‌شناخته، دختر بچه‌ای را دیدم که سنش حدود سه یا چهار سال بود و شمعی در دست گرفته بود و به آب شدنش نگاه می‌کرد، جوان‌هایی که قد رعنایی داشتند، کودکانی و نوزادانی که در کالسکه سربند یا علی اصغر(ع) داشتند و خواهرانی که برادر از دست داده بودند، خیابان محلی شده بود برای سوگواری شب غریبی زینب(س) و شمع‌هایی که سوگواران را همراهی می‌کردند، شمع می‌سوخت و قطره‌‌ قطره آب می‌شد، مثل دل‌های‌ عزاداران...
شام غریبان، شب عزا گرفتن بر فاجعه‌ای است که پس از بی‌بصیرتی اتفاق افتاد، عاشورا یک روز بود اما داغی به وسعت 1400 سال بر دل آزادگان جهان گذاشت، قصه، قصه مردمی است که نماینده خدا را تنها گذاشتند و آن‌وقت که باید می‌بودند، نبودند؛ قصه، قصه دنیاست و زر و زوری که به راحتی عده‌ای را فریب داد؛ داستان، نشناختن ولی خدا و به خواب غفلت‌ رفتن؛ آری، یک بی‌بصیرتی، یک‌غفلت، یک دنیاپرستی و بازهم، یک بی‌بصیرتی باعث شد، شام دهم محرم، بشود شام غریبان، شام غریبی یک بانو و غریبی بزرگ‌ آزاده تاریخ، حضرت حسین(ع) و اهل بیت(ع) و یارانش ...
احسان شریفی
captcha