به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب قرآن اول ابتدایی که اکنون در مدارس کشورمان تدریس میشود، موضوعی است که در این رسانه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است تا در راستای اعتلای فعالیتهای قرآنی و آموزش قرآن گامهای صحیح و اصولی برداشته شود. یکی از نکاتی که در این باره مورد توجه بوده است، موضوع کلمات و عباراتی است که به اذعان کارشناسان قرآنی که تاکنون با آنها گفتوگو شده است، برای کودکان در این سنین ثقیل و سنگین است، به گونهای که بزرگسالان نیز روخوانی این کلمات را به دشواری میآموزند.
از دیگر نکاتی که در این رابطه میتوان بیان کرد، توجه به کلماتی است که در عبارات و کلمات قرآنی به دانشآموزان آموزش داده میشود. نحوه ارائه دروس در این کتاب به این صورت است که با کلماتی که تقریباً به گوش کودکان آشنا هستند و کوتاه و کوچک به شمار میآیند آغاز میشود و در ادامه به کلمات و عبارات بلندتر میرسند. گاه برخی از این کلمات شامل حروفی هستند که دانشآموز هنوز با آنها در ادبیات و زبان فارسی آشنا نشده است.
از سوی دیگر روند تدریس قرآن توسط معلمان به نحوی نیست که برای کودک جذابیت داشته باشد. بسیاری از روانشناسانی که در این رابطه با آنها گفتوگو شده است معتقدند که قرآن کریم باید به صورت بازی به کودک آموزش داده شود؛ موضوعی که متاسفانه در مدارس ما به صورت بسیار ناچیز مورد توجه قرار گرفته است و به رغم اینکه برخی معلمان تلاش میکنند قرآن کریم را با استفاده از لوحهای فشرده به دانشآموزان بیاموزند، بسیاری از معلمان از این رویه دوری میکنند و همان رویه خشک گذشته را به کار میگیرند که متاسفانه سبب شده است که کودک نه فقط با کتاب، بلکه با معلم و کلاس درس نیز ارتباط مناسبی برقرار نکند.
در عین حال آنچه گفته شد، نتیجه بحث و تبادل نظر با والدین کودکان این مقطع، کارشناسان اهل فن در حوزههای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، علوم تربیتی، آموزش و پرورش، علوم قرآنی و ... بوده است. در این راستا به سراغ سیدمهدی سیف، عضو شورای تالیف کتاب قرآن اول ابتدایی که خود از داوران بینالمللی قرآن کریم و کارشناس مرکز طبع و نشر قرآن است رفتیم. گفتوگوی زیر از نظرتان میگذرد؛
ـ درباره فلسفه و ضرورت تدریس قرآن در مدارس به ویژه مقطع اول و دوم ابتدایی برای ما توضیح بفرمایید.
همان میزان که سوادآموزی دارای اهمیت است، آموزش قرآن در نظام جمهوری اسلامی دارای اهمیت مضاعف است. اگر کشور ما کشوری سکولار بود و مبنای دینی نداشت، این موضوع حائز اهمیت نبود. ولی اگر میخواهیم اسلامی بودن کشورمان شعار نباشد و رویکرد واقعی داشته باشد، باید گفت که این درس از زبان فارسی، ریاضی و علوم که در مدارس تدریس میشود مهمتر است.
افرادی که ضرورت تدریس این درس در مدارس را نمیدانند و نیازش را درک نمیکنند، درک درستی از قرآن کریم ندارند و قرآن را محور نمیدانند. آنان این کتاب آسمانی را مانند گلستان سعدی و دیوان حافظ که به عنوان یک منبع در ویترین جای دارد و گاه بنا به نیاز به آنها مراجعه میشود، میدانند. در عین حال کسی که به این موضوع اعتقاد دارد که جمهوری اسلامی باید بر اساس تعالیم قرآن پیش برود، این گونه فکر نمیکند.
باید آموزش قرآن را به صورت جدی از پیشدبستان و دبستان و با استفاده از روشهای درست و اصولی در برنامه خود قرار دهیم. البته روشهای موجود را مناسب نمیدانم و روی آنها صحه نمیگذارم. نظر من به عنوان معلم قرآن که از سال 59 تاکنون تدریس میکنم، این است که آموزش قرآن حتی در دوره پیش دبستان و دبستان، محوریترین و اساسیترین درس است.
در دوران پیش از انقلاب اسلامی و نظام طاغوت نیز اولین درسی که در مکتبخانهها داده میشد، قرآن کریم بود و افراد اصیلی از این طریق شکل میگرفتند. حال اینکه در جمهوری اسلامی ایران تشکیک کنیم که آیا تدریس قرآن در دوره ابتدایی ضرورت دارد یا خیر، در اوج قله بیگانگی با کتاب داست و از این بیشتر نمیتوان با این کتاب و موضوع بیگانه بود.
ـ بر اساس آنچه گفتید، معتقد هستید که این درس باید در دوره پیش دبستان و دبستان آموزش داده شود، ولی با استفاده از ابزار و مناسبات خاص. درست است؟
بله باید از ساز و کار مناسب و درست در این باره بهره گرفت. گاهی در آموزش، اقداماتی انجام میشود و رفتارهایی از خود نشان میدهیم که سبب میشود افراد نسبت به این حوزه جبهه بگیرند و موضع داشته باشند، این در حالی است که اگر برخورد درست و مناسب با این درس انجام شود و منطق درستی پشت آن باشد، و از آن سو مربی بداند که چه باید بکند و به روش تدریس آگاه باشد، قطعاً درس قرآن، موفقترین درس خواهد شد.
در حال حاضر وضعیتی که دچار آن هستیم این است که نه فقط درس را به درستی درک نمیکنیم، بلکه روشها و فعالیتهایی که در این باره انجام میدهیم نیز دچار اشکال است. همچنین معلمان ما روش تدریس درست قرآن کریم را نمیدانند و انس و الفتی نیز با قرآن کریم ندارند و حتی خواندن و درک ساده قرآن کریم را نمیدانند، چه برسد به آنکه روش تدریس آن را بدانند.
وقتی سیستم آموزشی ما در این زمینهها معیوب باشد، خروجی که از این فعالیت میگیریم نیز قطعاً ناموفق است و افراد را به جبههگیری وادار میکند. گاهی یک کار درست را ضایع میکنیم و همین موضوع باعث میشود که افراد در اصل آن تشکیک کنند.
ـ بر این اساس خود معلم باید روخوانی قرآن را بداند و متدهای خاص در این باره را آموزش دیده باشد تا بتواند به دانشآموز منتقل کند.
معلم قرآن نیاز به دکترای قرآن ندارد و باید مطالب سادهای را بداند و نسبت به خواندن ساده و درک اولیه آیات قرآن آگاه باشد. همچنین باید روش تدریس قرآن را دستکم برای پایهای از مقطع ابتدایی که میخواهد تدریس کند، آموزش دیده باشد.
متاسفانه هیچ کدام از این موارد اجرایی نمیشود. من با معلمان قرآن حشر و نشر دارم و از این موضوعات اطلاع دارم. متاسفانه در این زمینهها زمینگیر و فلج هستیم چون اقدامی در این راستا انجام نمیدهیم. مدیران ما درک درستی از آموزش قرآن ندارند و این موضوع شامل حال وزیر، معاونان، مدیران کل آن معاونتها و ادارات کل میشود. در عین حال که این افراد دلسوز و مخلص برای نظام جمهوری اسلامی هستند، ولی نسبت به ضرورت و راههای درک قرآن اطلاعات ندارند. این سخنان تخصصی است.
ـ طبق بازخوردی که از کودکان درباره تدریس قرآن کریم گرفته شده است، مشخص شده که گروه زیادی از دانشآموزان مقطع اول و دوم ابتدایی از درس و کلاس قرآن گریزان هستند و کتابی که به این منظور تهیه شده است را درک نمیکنند.
من میدانم که 90 درصد معلمان ما قرآن را در کلاسهایشان درس نمیدهند؛ بنابراین درس قرآن، درسی نیست که داده شود و حال بیان کنیم که این موضوع خوب یا بد است. من در مناطق مختلف آموزش و پرورش حضور پیدا میکنم و با معلمان به گفتوگو مینشینم. اکثر معلمان درس قرآن را تعطیل میکنند و به تدریس آن در کلاسهایشان نمیپردازند؛ زیرا خودشان نسبت به این درس آگاهی و اطلاعات درستی ندارند و روخوانی را نیز نمیدانند. وقتی معلمان چنین درک و توانمندی نسبت به این کتاب ندارند، چگونه میتوانند در کودکان علاقهای ایجاد کنند. مشکل ما در وهله نخست معلمانی هستند که سواد قرآنی ندارند.
ـ علاوه بر معلمان، مشکلی که در این رابطه وجود دارد به کتابی که تدریس میشود نیز مربوط است که خود از موضوعات مهم به شمار میآید. دانشآموز اول ابتدایی تا پیش از ورود به مدرسه، اغلب کتابهایی را که در دست گرفته و مطالعه کرده است، 20 تا 30 صفحه بودهاند و حجم و قطع آنها کوچک بوده است. این در حالی است که کتاب قرآنی که تدریس میشود، قطع بزرگ و حجم آن 90 صفحه است و تصاویری نیز که در این کتاب و در مقابل آیات ارائه شده ارتباطی برای دانشآموز ایجاد نمیکند.
بسیاری از جداول این کتاب مثل سواد فارسی برای کودکان است و زمینهها را فراهم میکند که کودک به سمت آن زمینهها بیاید. بخشی از کتاب نیز به تصاویر، داستانها و راهنمای معلمان اختصاص دارد که معلم بتواند با استفاده از راهنمای موجود، درس بدهد و بر این اساس باید گفت که این کتاب بدون داشتن راهنما برای معلمان گویا نیست.
عمده این کتاب، داستانها و تصاویر است و جدولهای تلفظها نیز یادآوری سواد فارسی دانشآموزان است و برخی از کلمات و عبارات را آرام آرام مطرح میکند که کودک به تدریج به سمت روخوانی قرآن برود.
من نمیگویم کتابی که اکنون وجود دارد ایدهآل است و باید بازسازی و بازنگری شود. اما حجم کتاب نباید هم و غم ما باشد. بیشتر کتاب شامل داستان، سروده و یادآوری کلمات فارسی است و همان مطالب و الفبایی را که دانشآموزان در ادبیات فارسی میآموزند، در کتاب قرآن دوره میکنند. بر این اساس اظهار میکنم که این مطالب برای دانشآموزان سنگین نیست.
از سویی بخشی از این کتاب برای تابستان در نظر گرفته شده است. متن درسی کتاب شاید بیش از 20 صفحه تجاوز نکند. ما برای هر هفته تابستان دانشآموزان یک صفحه قرآن در نظر گرفتهایم که در مجموع 12 هفته و 12 صفحه میشود.
انتهای پیام