سه تقریر از وحدت حوزه و دانشگاه/ تحول در آموزش و متون درسی؛ لازمه تحقق وحدت
کد خبر: 3934720
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۹:۲۷
دانشیار دانشکده علوم و معارف قرآن بیان کرد؛

سه تقریر از وحدت حوزه و دانشگاه/ تحول در آموزش و متون درسی؛ لازمه تحقق وحدت

زهره اخوان‌مقدم ضمن بیان سه تقریر در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه اظهار کرد: رهبری فرمودند که حوزه و دانشگاه یکی شوند بلکه منظور ترکیب این دو نهادی است که اگر این ترکیب محقق شود، برای کشور و آینده خوب است. تعبیر نادرست را رد کردند و گفتند منظور این است که با تبادل روش‌ها، یکدیگر را کامل کنند. همچنین فرمودند که برای تحقق این وحدت به دو امر ایجابی و دو امر سلبی نیاز داریم اما چرا این تحولات رخ نداد.

به گزارش ایکنا، پنل تخصصی «الگوی حکمرانی متعالی در موضوع وحدت حوزه و دانشگاه» از سلسله پنل‌های دومین همایش ملی حکمرانی اسلامی، امروز، 21 آبان‌ماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های زهره اخوان‌مقدم، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشکده علوم و معارف قرآن، را می‌خوانید؛

وقتی از حکمرانی متعالی سخن به میان می‌آوریم، یعنی وصفی به آن می‌دهیم که در مقابلش، تدانی است؛ یعنی می‌توانیم حکمرانی داشته باشیم که در نهایت علو یا دنو و یا بین اینها باشد، اما حکمرانی به معنای سیاست‌گذاری برای آینده و چشم‌انداز داشتن است و این روند تبدیل به حکومتی می‌شود که متعالی است و جالب اینکه، اگر نگوییم که حکمرانی صد درصد بالاتر از بقیه فن‌هاست، حداقل مانند دیگر فنون نیازمند تخصص است و باید در حد عالی این تخصص در حکمرانان وجود داشته باشد. رویکرد ما در بحث نیز انتقادی و اصلاحی است و از این‌رو می‌خواهم بگویم که وحدت حوزه و دانشگاه در چیست؟ آیا در اهداف و موضوعات؟ مشکل اینجا است که ما نمی‌دانیم وحدت این دو به چه معناست و وقتی چنین است، قرار است که سیاست‌گذرای را در کجا قرار دهیم؟

بازخوانی وظایف در حوزه و دانشگاه

در حال حاضر، حوزه و دانشگاه راه خود را می‌روند و با کمال تأسف، غالباً نیز اشتباه می‌روند و بین دو اشتباه هیچ وجه اشتراکی به وجود نمی‌آید. تعداد حوزه‌ها و دانشگاه‌ها زیاد شده است و همه نیز روی تعداد مقاله و دانشجو مانور می‌دهند، اما این روند اشتباه است. طراح بحث وحدت حوزه و دانشگاه امام خمینی(ره) بودند که گفتند بنیان‌گذاری دانشگاه‌ها بر پایه‌های غیردینی بوده و می‌خواست نسل بی‌اعتقاد پرورش دهد. پس باید کاری کنیم که دانشگاهی هم بااعتقاد باشند. ایشان فرمود که وظایف حوزه کسب علوم مربوط به فهم دین و تبلیغ دین و رساندن آن به اقشار جامعه و نشان دادن نمونه انسان دینی به مردم و دانشگاهیان است.

یعنی حوزه باید این وضعیت را داشته باشد که به مردم انسان کامل را نشان دهد و البته که اشکال، بیشتر بر حوزه وارد است. چه زمانی حوزه به ما انسان‌های دینی کامل نشان داده است؟ این طراحی بحث در حوزه وحدت، چنین چیزی بوده است. وحدت را باید پیوند تلقی کنیم و اگر فکر کنیم انسان با یک مغز پیشرفت خوبی می‌کند، اما باید بدانیم که طبیعتاً با داشتن دو مغز بیشتر پیشرفت می‌کند. بنابراین در اجتماع خود، دو نهاد علمی داریم که باید برایند اینها بیشتر می‌شد و از همه کشورهایی که اینها را ندارند، به موفقیت بیشتری می‌رسیم، اما این طور نشده است. کارکردها و اهداف این دو نهاد باید یکسان باشد.

سه دیدگاه در باب وحدت حوزه و دانشگاه

صاحب‌نظران در این موضوع سه دسته هستند؛ برخی می‌گویند که این پیوند حاصل شده و روند رو به رشدی دارد که یک مقدار نگرش خوش‌بینانه و غیرقابل قبولی است. گروه دوم می‌گویند که اصل این وحدت را قبول داریم، اما در تحقق آن اشکال جدی وجود دارد؛ یعنی اگر چند واحد معارف اسلامی در دانشگاه وارد کنیم، به معنای اسلامی شدن دانشگاه نیست و گروه سوم نیز می‌گویند که این دو نهاد مانند دو خط موازی هستند و هیچ نقطه مشترکی ندارند؛ یعنی حوزویان، مسائل را از دید اعتقادی می‌بینند، اما علم همه چیز را از دید نظریه می‌داند.

رهبری فرمودند که مقصود این نیست که حوزه و دانشگاه یکی شوند بلکه منظور ترکیب این دو نهادی است که اگر این ترکیب محقق شود، برای کشور و آینده خوب است. تعبیر نادرست را رد کردند و گفتند منظور این است که با تبادل روش‌ها، یکدیگر را کامل کنند. اما آیا این کار صورت گرفته است؟ رهبری فرمودند برای تحقق این وحدت به دو امر ایجابی و دو امر سلبی نیاز داریم؛ امور ایجابی عبارت از اینها هستند؛ لزوم تحول در حوزه‌های آموزشی و پژوهشی حوزه و لزوم تحول در متون درسی حوزه، اما آیا این تحولات رخ داده است؟ امور سلبی نیز عبارت از این موارد هستند؛ آفت مدرک‌گرایی و آفت کاهش سطح علمی باید از بین برود.

15 سال قبل به دانشجویان می‌گفتیم که اگر می‌خواهید چیزی یاد بگیرید، به حوزه بروید، چون یک کتاب را کامل می‌خوانند و بعد به سراغ دیگر کتاب‌ها می‌روند، اما امروزه این وضعیت برعکس شده است و حوزویان خود را پایین آورده‌اند. رهبری فرمودند که مدیریت کارآمد برای تحول لازم است. لذا الآن که تحول را نمی‌بینیم، یعنی مدیریت کارآمد وجود نداشته است.

همچنین ایشان فرمودند مهم‌ترین کار حوزه، سیاست‌گذاری است که چشم‌انداز آینده حوزه‌های علمیه را با توجه به شتاب تحولات دنیا و پیشرفت‌های علمی جهان تدوین کند. اما پرسش بنده این است که کدام‌یک در حوزه تدوین شده است؟ چه زمانی به شتاب تحولات دنیا توجه داشته‌ایم؟ فقط روی فقه و اصول تمرکز کرده‌اند اما مگر در یک کشور چقدر متخصص فقه می‌خواهیم؟ در علوم دینی نیز نقص داریم. در دانشگاه الازهر، اگر کسی بخواهد رئیس شود، باید تفسیر قرآن نوشته باشد، اما در کدام‌یک از جوامع علمی ما این روند حاکم است؟ هیچ شرطی ندارد و همه تمرکزها نیز روی فقه و اصول است. البته که اینها علوم کمی نیستند اما توجه زیاد باعث شده که اعتراض‌های زیادی در جامعه ببینیم.

کم‌کاری‌ها در گسترش اسلام

این سؤال مهم وجود دارد که جایگاه ما در تألیفات، تولید فیلم‌ها و برنامه‌های دنیا چقدر است؟ چقدر ترتیب اثر داشته‌ایم؟ به‌قدری کم‌کار بوده‌ایم که مستشرق مسیحی به نام ادوارد سعید می‌گوید این کم‌کاری، اثر خواست غرب است و بدون اینکه بخواهند به آن خواست عمل می‌کنند. می‌گوید نشانه سلطه غرب بر شرق این است که در آمریکا، سازمان‌ها و تشکیلات متعددی در زمینه مطالعات اسلامی وجود دارد، اما در سراسر شرق، یک مؤسسه آمریکاشناسی وجود ندارد. یک مستشرق آلمانی می‌گوید که به محققان شرقی پیشنهاد می‌کنم یک نهضت غرب‌شناسی ایجاد کنند و با متدهای علمی به بررسی تمدن غرب بپردازند.

در سال 1979 دانشمندان اسلامی مصر، کنفرانس سه روزه‌ای با عنوان «هجمه فرهنگی استشراق» برگزار کردند که مسئولیت طرح‌ها به عهده محمد حمدی بود. وی کتاب نوشت و گفت که در این کنفرانس قرار بود موسوعه رد مستشرقان نوشته شود، پس کجا است؟ هنوز هم این را نداریم. در هند نیز تحت اشراف علامه ابوالحسن ندوی چنین کنفرانسی برگزار شد که 35 مقاله به آن ارائه شد و ندوی می‌گوید از ایران حتی یک نفر هم حاضر نشد و از بین شیعه نیز یک نفر هم نیامد.

نبود ریل‌گذاری صحیح در راستای وحدت

پرسش این است که حوزه‌های ما کجا هستند؟ همچنین دانشگاه‌ها کجا هستند؟ برخی می‌گویند باید وزرا زیاد شوند و ما نیازمند وزارتخانه‌هایی در این زمینه‌ها هستیم، اما مشکل ما، وزیر و وزارتخانه نیست، مشکل عدم ریل‌گذاری است. آیا درست است اولین معجم قرآنی ما را یک آلمانی بنویسد؟ اولین معجم تفسیری ما را گلذیهر نوشته است. اولین معجم موضوعی آیات را یک فرانسوی نوشته است و اولین دایره‌المعارف قرآنی ما نیز در هلند نوشته شده است. همچنین ترجمه‌های قرآن توسط تمام مستشرقان نوشته شده است و خود ما ترجمه نکرده‌ایم، بلکه ما فقط داریم مدرک ارائه می‌کنیم.

انتهای پیام
captcha