به گزارش ایکنا، رضا اکبری، استاد گروه فلسفه و کلام دانشکده الهیات دانشگاه معارف اسلامی و دانشگاه امام صادق(ع)، امروز هشتم بهمنماه در نشست «ادله له و علیه تناسخ» که از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه برگزار شد، گفت: در ادیان شرقی مانند تائو، مسئله تناسخ بسیار پررنگ است، اما در اسلام، مسیحیت و یهود، پاراداریم متقابل تناسخ یعنی وجود بهشت و جهنم و استمرار زندگی بعد از وفات را داریم.
وی با اشاره به معنای لغوی و اصطلاحی تناسخ افزود: در این زمینه با چهار واژه سر و کار داریم. «نسخ» به معنای آن است که روح انسانی وارد جسم انسان دیگری شود. «مسخ» وقتی است که روح وارد بدن حیوان شود. «فسخ» وقتی است که روح وارد نبات شود و «رسخ» وقتی است که روح وارد جمادات شود؛ در سنت ژاپن، داستانهایی وجود دارد که روح در قالب جماد قرار گرفته و در سرخپوستان هم قصصی مبنی بر قرار گرفتن روح در نباتات بیان شده است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه عمدتاً ادله طرفداران تناسخ در گذشته مبتنی بر وجود نفس بوده است، اضافه کرد: در همه خوانشها و الگوهایِ نظریه تناسخ چیزی به نام نفس وجود ندارد؛ مثلاً در نظریه تولد مجدد اینگونه است، اما در آیین هندو، نفس از بدن انسان وارد بدن انسان دیگر میشود و نظام طبقاتی افراد بر این اساس شکل میگیرد. جان هیک هم دیدگاه مبتنی بر نفس ندارد.
وی تصریح کرد: هیک معتقد است نفس مفهوم دینی نیست، بلکه متأثر از فلسفه یونانی شکل گرفته، لذا میگفت ما در نحوه اعتقاد به زندگی بعد از مرگ باید تغییراتی ایجاد کنیم و نظریه رپلیکا را در این راستا مطرح کرد؛ این نظریه میگوید انسان پس از مرگ بلافاصله زنده شده و حافظه او در بدن فرد دیگری در جهان موازی قرار میگیرد. این افراد ملاک اینهمانی را نه بدن، بلکه حافظه میدانند.
اکبری ادامه داد: در تبت برای انتخاب رهبران جدید، بچههایی را که متولد شدهاند، انتخاب کرده و آنها را وارد اتاق و محل وسایل رهبر قبلی میکنند و تعامل آنها را با این وسایل و دوستان رهبر قبلی میسنجند و اگر اینهمانی حس شد، به این نتیجه میرسند که روح رهبر قبلی وارد بدن این بچهها شده است.
وی اظهار کرد: پل ادوارد در کتابی به نام رین کارنیشن گفته است تناسخ دوباره در بدن قرار گرفتن است؛ او اصلا اشاره به نفس ندارد؛ ولی در سنت مسیحی، یهودی و اسلامی برخی دلایل چارچوب فلسفی پررنگی دارند، مثلاً در قدیم از جمله ابن سینا برای ابطال تناسخ میگفت پذیرش تناسخ پذیرش داشتن دو نفس است؛ یعنی یکی اینکه خود فرد یک نفس دارد و نفس فرد دیگری را هم میگیرد. فخررازی در «المطالب العالیه» بیش از 10 اشکال به این استدلال وارد کرده، اما اشکال ابن سینا از شایعترین استدلالات در سنت کلامی و فلسفی قدیمی است.
اکبری تصریح کرد: ابن سینا معتقد است نفس از طریق عقل فعال، عقل دهم و رابطه نفس و بدن و حدوث نفس و ... وارد بدن میشود. همه دلایل او فلسفی مبتنی بر فلسفه یونان است که این استدلالات امروزه کاربردی ندارد؛ در ابن سینا، پارادایم طرفداران تناسخ و فلسفه یونان با هم ترکیب شدهاند که این ترکیب درست نیست، زیرا یکسری مبانی را پیشفرض گرفته که مورد قبول طرفداران تناسخ امروزی نیست.
وی افزود: گاهی ادله ترکیبیِ دینی فلسفی دارد، مثلاً فرد مفهوم تناسخ را با آیات قرآن درآمیخته است. برخی آیاتی که مورد تمسک برای تناسخ قرار میدهند، مانند آیات 56 نساء، غافر آیه 11، مؤمنون 17، اعراف 166 و اسراء27 است؛ مثلاً کسی گفته تعبیر قرآنی «وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ» چون برای پرنده از تعبیر امت استفاده شده، لذا به کارگیری واژه دال بر وجود تناسخ است یا برخی تعابیر «أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ» را دال بر تناسخ دانستهاند که این برداشتها اشتباه است. (*)
اکبری با اشاره به برخی استدلالات جهانشناختی اضافه کرد: این افراد میگویند وقتی انسان گناهکار در خواب قرار دارد، حقایق بر او مکشوف میشود و این نوعی سعادت برای او است، لذا این گناهکار برای رسیدن به سعادت عظیم باید در قالب بدن دیگری وارد دنیا شود تا به سعادت برسد؛ در این استدلال، خوانش جهانشناختی ارائه میشود.
استاد دانشگاه الهیات دانشگاه معارف اسلامی افزود: در برخی استدلالات قدیمی، اصول حیوانشناسی هم وجود دارد.استدلالی میگوید حیوانات نمیتوانند فهم کلی داشته باشند، ولی چرا برخی از آنها فهم کلی دارند؛ طرفداران این نظریه از این تعبیر نتیجه میگیرند نفس انسانی در این حیوان حلول کرده است.
اکبری با اشاره به دیدگاههای معاصر درباره تناسخ اظهار کرد: در دوره جدید، در میان طرفداران تناسخ، 5 استدلال وجود دارد؛ اول احساس آشنایی، دوم رؤیا، سوم خاطرات از زندگی پیشین، چهارم واسطهها و پنجم استدلال ارتباط بعد از مرگ.
وی افزود: احساس آشنایی میگوید ما فرد و جایی را مشاهده میکنیم که برای اولین بار است، اما در درون خودمان این احساس را داریم که قبلاً آن فرد یا مکان را دیدهایم؛ طرفدار تناسخ میگوید این آشنایی برآمده از این است که روح انسانی قبلاً در بدن دیگری به این مکان رفته و یا این فرد را دیده و خاطره ضعیفی در ذهن او باقی مانده است و آن را دال بر تناسخ میگیرد.
اکبری تصریح کرد: استدلال دوم میگوید ما خوابهایی از دورههای قدیم و حوادث تاریخی میبینیم؛ گویی ما در آن حادثه بودهایم؛ طرفدار تناسخ این مسئله را دال بر تناسخ میگیرد. مثلاً فرد در خواب دیده در جنگ همراه با ناپلئون بناپارت بوده است.
وی افزود: خاطرات از زندگی پیشین عمدتاً در هند مورد توجه است و این مسئله بیشتر در میان کودکان وجود دارد. گاهی یکسری علامات بدنی هم در ذکر این خاطرات وجود دارد؛ مثلا در بدن بچه خال و زخمی قرار دارد که شبیه خال و زخم بدن فرد دیگری است که مرده و حتی نشانههای رفتاری مشابه هم دارند.
وی با اشاره به پدیده مدیومها، افزود: استدلال دیگر ارتباط با ارواح است که به مدیومها معروفند. برخی مدیومها روی صندلی مینشینند و نفسشان به شماره افتاده و بعد از مدتی صدایشان تغییر کرده و با لحن دیگری سخن میگویند، جملاتشان ناقص و نظم سخن گفتن از بین میرود. در برخی از این ارتباطات، روح گفته من قرار است وارد بدن فرد دیگری شده و به زندگی ادامه دهم. در حقیقت گزارش ارواح ملاک برای پذیرش تناسخ قرار گرفته است.
استاد دانشگاه امام صادق تصریح کرد: ارتباط بعد از مرگ هم عبارت است از اینکه برخی افراد که عزیزان خود را از دست دادهاند، معتقدند که با روح عزیزشان در خواب و بیداری مرتبط شدهاند. این کار میتواند همراه نشانههای لمسی و بصری و ... باشد. خود این ارتباطات دال بر تناسخ نیست، اما برخی ارواح گفتهاند من قرار است در قالب یک بدن دیگر به دنیا بیایم، جان هیک نمونههایی را ارائه کرده است.
اکبری با بیان اینکه مجموع این 5 استدلال در حقیقت دو دلیل یعنی خاطره از زندگی قبلی و گزارش ارواح مردگان یا در بیداری و یا در خواب بیشتر نیست، اضافه کرد: در اینجا تکثیر ادله از سوی موافقان تناسخ برای به کرسی نشاندن سخنانشان صورت گرفته، ولی دلیلی بر قوت یک مطلب نیست. مثلاً از احساس آشنایی یک تحلیل ارائه میشود که گویا دنیای دیگری بوده است، در حالی که اگر چارچوب تحلیل و فکر عوض شود، احساس آشنایی به کارکرد پیچیده حافظه بر میگردد، اینکه قوه تخیل انسان ممکن است صور دیگری بگیرد یا اشتباهات حافظهای رخ دهد.
اکبری بیان کرد: اگر کسی چارچوب عالم ذر را قبول دارد، در تحلیل، احساس آشنایی خواهد گفت که روح دو انسان در عالم ذر قرابت روحی داشتهاند؛ لذا بحث بر سر نحوه تبیین است، یکی ممکن است با تناسخ، یکی با پردازشهای عصبی، یکی با مباحث روانشناسی و یکی هم از طریق باور به عالم ذر تبیین و تحلیل کند.
وی افزود: برخی در توجیه این امور سخن از شیادی به میان آوردهاند، برخی معتقدند که بیان این نوع مطالب ناشی از مشکلات روانی برخی افراد است، در مواجهه با گفتمان رقیب باید به این مسائل توجه کنیم؛ مثلا در ادله آشنایی باید گزارههای پنهان را مدنظر قرار دهیم تا بتوانیم به نادرستی آن بپردازیم.
اکبری اضافه کرد: همچنین یکی از استدلالهای علیه تناسخ بحث افزایش جمعیت است، زیرا اگر تناسخ درست باشد، جمعیت بشر نباید رو به افزایش باشد.
وی در نتیجهگیری از این بحث تأکید کرد: باید مواجهه تجمیعی با ادله تناسخ داشته باشیم؛ یعنی شواهد طرفداران تناسخ و مخالفان و تبیین آنها را با هم جمع کرده و ببینیم برایند کدام طرف معقولتر است. اینکه تک تک ادله را بحث کنیم، راه درستی نیست.
یادآور میشود، آیتالله مکارم شیرازی درباره دستاویز قراردادن برخی آیات قرآن از جمله آیه 11 سوره غافر «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ؛ مىگويند پروردگارا دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى به گناهانمان اعتراف كرديم پس آيا راه بيرونشدنى [از آتش] هست»، گفتهاند: با توجّه به آیات گذشته، کاملاً روشن است که منظور از «مرگ اوّل» همان حالت قبل از زندگى این جهان است که انسان به صورت موجودى بىجان (خاک) بوده و سپس لباس زندگى به اندامش پوشانیده شده، و اگر تعبیر به «میراندن» شده، به اصطلاح علمى از باب «تغلیب» است. منظور از تغلیب این است که هنگام نام بردن از دو چیز با هم، تعبیر اصلى را از یکى از آن دو انتخاب کرده و هر دو را با یک عبارت ذکر کنند؛ مثلاً به جاى این که گفته شود: «شمس» و «قمر» گفته مىشود: «قمرین» و به جاى اینکه گفته شود اَب (پدر) و اُم (مادر)، گفته مىشود: «ابوین». در اینجا نیز به جاى این که گفته شود: یک مرتبه مرده بودن و یک مرتبه میراندن، دو مرتبه میراندن ذکر شده است. شاهد زنده و گویاى این معنى جمله دیگر آیه است؛ زیرا تعداد اِحیاء و زنده شدن در این آیه صریحاً دو مرتبه ذکر شده، در حالى که اگر حیات جدیدى در این دنیا داشته باشیم، به ضمیمه حیات آخرت، مجموعاً سه بار «زنده شدن» خواهیم داشت. بنابراین آیه فوق نیز از آیاتى است که تناسخ را ابطال مىکند.
انتهای پیام