به گزارش ایکنا، «نهجالبلاغه» گنجیهای از سخنان امیرالمؤمنین(ع) یکی از میراثهای سترگ، معروف اما ناشناخته در اندیشه دینی و سبک زندگی اسلامی است؛ سخنان گهربار امیرمؤمنان در یکایک خطبهها، حکمتها و نامههای آن حضرت است، علاوه بر تحلیل مسائل روز، حاوی راهنماییها، اندرزها و روشهای مواجهه با انحرافات فرد و اجتماع است که میتواند نقشی مؤثر و تعیینکننده در ترسیم سبک زندگی اسلامی داشته باشد. برای بررسی بیشتر ظرفیتها و راهکاری این کتاب در سبک زندگی اسلامی و موانع تحقق آن با حامد پوررستمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و نویسنده کتاب «سبک زندگی و آموزههای نهجالبلاغه» به گفتوگو نشستیم که متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ ابتدا درباره خود مقوله سبک زندگی و اینکه اساسا مراد از آن چیست توضیحاتی ارائه دهید.
سبک زندگی را سازمان بهداشت جهانی، مجموعه آدات و رفتارهای روزمره ما تعریف کرده و سپس دیگران آن را بسط دادند که شامل همه منشها و رفتارهایی است که ما انجام میدهیم و از جمله این رفتارها شامل نحوه غذا خوردن، راه رفتن، تعامل با دیگران و مواردی از این است.
به یک معنا آنگونه که اعتقاد دارم مجموعه آن منشها و رفتارهایی که در زندگی اتخاذ میکنیم و حتی مجموعه بینشها و نگرشهایی که داریم به آن سبک زندگی اطلاق میشود؛ چراکه آبشخور مجموعه رفتارهای ما برخاسته از آن بینشها و نگرشهایی است که ما نسبت به جان و جهان خود داریم.
ایکنا ـ اسلام چه نگاهی نسبت به سبک زندگی دارد؟
این سبک زندگی از نگاه اسلام دارای برخی از مبانی، منابع و معارف خاص خود است. در واقع چون منابع ما در سبک زندگی اسلامی متفاوت از غرب است، به تبع آن نیز معارف، آموزهها و منشهای ما نیز بایستی متفاوت باشد؛ هرچند برخی از منشها، عادتها و هنجارهایی در مغرب زمین وجود دارد که خوب هستند و حرفی هم در مورد آنها نیست، اما چون سبک زندگی اسلامی یا علوی، اصول و قواعد خاص خود را دارد، این دغدغه را داشتم که کتابی در این مورد با عنوان «سبک زندگی بر اساس آموزههای نهجالبلاغه» به رشته تحریر در بیاورم.
فصل اول در بخش کلیات این کتاب به چیستی و چرایی نهجالبلاغه میپردازد. البته در زمینه سبک زندگی اسلامی و علوی باید در ابتدا به مبانی بپردازیم که نقش بسیار مهمی در راهبری زندگی خودمان دارد. البته مبنای اولی که یک انسان بایستی با خود حل کند تا سبک زندگی خود را جلا و رونق ببخشد، بحث یکتایی بیهمتایی خداوند است. این نوع نگاه به خداوند را امام علی(ع) در خطبه اول و دیگر خطبههای نهجالبلاغه مورد توجه قرار داده است و اینکه این خدا، فارغ از بعد مکان، همه جایی است و فارغ از بعد زمانی، همه جایی است و در هر جایی و هر زمانی میتوانیم او را داشته باشیم. از سوی دیگر خداوند فارغ از اینکه به وسیلهای نیاز داشته باشد، همه کاره است.
ایکنا ـ موضوع سبک زندگی چه جایگاهی در نهجالبلاغه دارد؟
در همین زمینه تعابیر بسیار زیبایی در نهجالبلاغه وجود دارد؛ لذا معتقدم اگر انسان کمی با آموزههای نهجالبلاغه انس بگیرد بدون تردید هم در زندگی وی تأثیر دارد و هم در حوزه روش زندگی خود میتواند این آثار را به خوبی لمس کند؛ بنابراین مبنای اول در سبک زندگی علوی این است که انسان، نوع تعامل و نگاه خودش را خدایی قرار دهد. این نگاه انسان به خدا و به خود و دیگری و محیط زیست و طبیعت، میتواند زندگی انسان را تغییر دهد.
مبنای دومی که به میزان زیادی میتواند در سبک زندگی تأثیرگذار باشد موضوع بازگشت است؛ یعنی ما مسافریم و باید بازگردیم. نکتهای که در بحث معاد وجود دارد و باید به آن اشاره شود این است که تحقیقاتی در دنیا درباره «مرگ آگاهی» انجام میشود و مثلاً یکی از اساتید دانشگاه لایپزیک تحقیقی انجام میدهد که چقدر موضوع «مرگ آگاهی» و اعتقاد به اینکه ما برمیگردیم در سبک زندگی، در آسایش و آرامش ما و کاهش استرس تأثیر دارد.
یکی از اساتید دانشگاه هاروارد و مشاور پروژهای با عنوان پروژه «ذهن زیبا» تحقیق وسیعی به عمل میآورد و نشان میدهد استرس با نماز و رابطه با خداوند رابطه دارد بدین معنا که هرچقدر مناجات و نماز و عبادت بیشتر میشود استرس پایین میآید. اساساً یکی از چالشهایی که برای هزاره جدید به آن اشاره شده همین چالشهای روانی است. این موضوع در سبک زندگی بسیار تأثیرگذار است.
نکته مهم دیگر حلقههای وصل آسمانی است. در واقع این حلقههای وصل به یک معنا از جهاتی از دو مورد اول مهمتر است چراکه اگر نتوانیم از درِ دین وارد دین شویم بدین معنی است که خدا را نشناختهایم و به همین دلیل است که سبک زندگی یک شیعه با غیرشیعه دارای تفاوت است چراکه خدایی که علی(ع) معرفی میکند با خدایی که دیگران معرفی میکند. حلقههای وصل آسمانی به معنای ارتباط ما با پیامبر و ائمه است که ما را به یک عالم دیگر وصل کرده و سبک زندگی زیبایی را فراروی ما قرار میدهند.
شواهد بسیار خوبی در مورد سبک زندگی در نهجالبلاغه وجود دارد چراکه امام مبانی و اندیشههای بنیادین مربوط به سبک زندگی را بیان میکند و از جمله اینکه انسان باید برگردد و حساب بدهد به میزان زیادی انسان را تحت تأثیر قرار دهد. محصول این موارد یک میوه با ارزش به نام ایمان است. انسانی که با نهجالبلاغه آشنا شده و این سه مبنا را مطالعه میکند باید یک کارکرد خوب داشته باشد که همانا ایمان است. به تعبیر مقام معظم رهبری، ایمان جوهره سبک زندگی اسلامی است.
ایکنا ـ به نظر شما فرهنگ و سبک زندگی علوی را تا چه اندازه توانستهایم در جهان امروز و کشور خودمان پیاده کنیم؟
در زمینه منشها دو نوع مدیریت شامل مدیریت نفس و مدیریت جامعه دارد یعنی در بحث روشها و منشها، انسان بتواند ماشین نفس خود را کنترل کند. از این جهت ما بحث منشها و اخلاق فردی را داریم. از سوی دیگر رابطهای که انسان با عقل و عشق برای رسیدن به یک سبک زندگی متعالی برقرار میکند و اینکه دیدگاه انسان در این دو مورد چیست از اهمیت خاصی برخوردار است.
حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میگوید آن چیزی که عشق شما را پویا کند عقل است و آن چیزی که ممکن است عقل شما را زنده کند عشق واقعی است یعنی لازم نیست برای رسیدن به عشق از جنازه عقل عبور کرده و برای عاقل شدن عشق خود را بسوزانید. معتقدم خود حادثه کربلا تابلوی زیبایی از کسانی است که رابطه عشق و عقل را برای ما معنا کردند و نشان دادند در سیره علوی، عشق میتواند عاقل و عقل میتواند عاشق باشد و هیچ منافاتی هم ندارد. البته این عشقی خاص است که نهجالبلاغه از آن صحبت میکند و با بسیاری از عشقهای دیگر متفاوت است. این آموزهها میتواند در سبک زندگی، منش و قلم ما تأثیرگذار باشد. نهجالبلاغه به ما میتواند سختی ترک لذات گناه، به ما کم کم لذت ترک گناه را میدهد. این آموزهها مختص سیره علوی است.
سؤال این است که آیا در سبک زندگی اسلامی و علوی جایی برای بایستههای روشی ما در حوزه سیاست و حکومت و مباحث اجتماعی وجود دارد یا خیر؟ اتفاقاً یکی از وجوه مهم نهجالبلاغه، حرفهای سیاسی و اجتماعی امام علی(ع) است. این هم گستره خیلی وسیعی دارد که مسائلی نظیر ولایت را شامل میشود اما درباره اینکه به چه میزان این سبک زندگی را در جامعه پیاده کردهایم باید بگویم که در این زمینه یک عامل فاعلی و یک عامل قابلی وجود دارد.
فاعلی بدین معنی است که نظام و ساختار قدرت چه میزان توانسته این سبک زندگی را اجرایی کند. در این زمینه تا حدودی موفقیت داشته و در برخی از موارد موفقیت نداشتهایم لذا نهجالبلاغه در جامعه ما از قرآن هم مهجورتر است. بیست و هفت دستگاه فرهنگی داریم اما چقدر توانستهاند در این زمینه نقشآفرین باشند؟ مسلماً کوتاهیها از سوی دستگاههای مختلف زیاد است. البته بحث دیگر این است که یک مدرس نهجالبلاغه چقدر توانسته در خانوادههای خود چنین کاری انجام دهد؟
عامل قابلی نیز این است که ذائقه و اشتهای مردم و جوانان چقدر است. معتقدم هرچقدر به سمت برنامههای غیرسالم و کاذب برویم اشتهای ما برای دریافت آموزههای ناب امام علی(ع) کم میشود. شاید ما در حوزه پیامرسانی موفق نبودهایم و اگر احیاناً کسی موفق بوده شاید طرف مقابل این ظرفیت و توانایی را نداشته است که متأسفانه وضعیت پیاده شدن سبک زندگی اسلامی در کشور ما از این جنس نیز هست.
انتهای پیام