انقلاب اسلامی را میتوان انقلاب قرآنیان دانست. به اذعان بسیاری، افرادی که زیر شکنجههای سخت طاقت میآوردند و لب از لب نمیگشودند، ثمره نشستن در محضر قرآن کریم بودند. اما حال سؤال این است که بعد از انقلاب اسلامی، چقدر این جلسات توانستهاند در پرورش نیروهای تراز انقلاب مثمرثمر واقع شوند؟ در همین رابطه با مریم حاجعبدالباقی، پژوهشگر، حافظ کل قرآن، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال و عضو هیئت امنای سازمان دارالقرآن الکریم گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ پیش از انقلاب اسلامی جلسات قرآن به همت برخی دلسوزان و دغدغهمندان برگزار میشد که بسیاری از اساتید مطرح، حاصل این جلسات هستند، چه تجربهای از برگزاری شکل سنتی جلسات خانگی در قبل و بعد از انقلاب دارید؟
شروع فعالیتهای قرآنیام با حضور در دو جلسه قرآن همراه بود. زمانی که در پایه سوم دبستان بودم، هر هفته سهشنبهها با مادرم به جلسه قرآن میرفتم که در آنجا واژههای قرآن ترجمه میشد و اینگونه به قرآن علاقهمند شدم. وقتی هم که پنجم دبستان بودم به واسطه خواهرم در جلسه قرآن و نهجالبلاغهای که دبیرستانیها اجازه حضور داشتند به اصرار شرکت کردم در حالی که از همه کوچکتر بودم.
اینقدر این جلسات برای من جاذبه داشت که یادم هست یکی از اقوام، همه فامیل را به باغی در کرج دعوت کرده بود، آن موقع 13ساله بودم. استخر و امکان بازی کردن دستهجمعی وجود داشت، ولی من بیتوجه به این سرگرمیها، گریه میکردم و اصرار داشتم که در جلسه قرآنم شرکت کنم. معلم جلسه، فردی مهربان بود، اما به این نکته توجه کنید که وقار معلمیاش بر رابطههایمان غلبه داشت، منظورم این است که به خاطر معلم، جذب آن جلسات نشده بودم، بلکه همان جاذبه جلسه قرآن، نهجالبلاغه و معارف بود که من را جذب کرده بود. بقیه قرآنآموزان سنشان بیشتر از من بود و من امکان یادگیری از آنها را پیدا میکردم، مسائل بسیاری مثل حجاب، نماز، سادهزیستی، مهماننوازی، احسان به والدین و ... را در این تعاملات هفتگی که هر هفته در منزل یک شخص برگزار میشد، یاد میگرفتم.
باید ببینیم آیا معلمان قرآن را برای چنین کاری تربیت کردهایم یا نه؟ معلمان قرآن ما برای این قصد تربیت نشدهاند. افراد در حوزه یا دانشگاه درس خواندهاند یا بر مبنای علاقه شخصی با قرآن مرتبط شدهاند، ولی به قصد تبلیغ آن هم تبلیغ در این سطح که در جلسات خانگی باشد، پرورش پیدا نکردهاند، ما با این قصد و هدف کاری نکردهایم
خاطرم هست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز که فرزندانم کوچک بودند؛ خیلی به اینکه این اتفاق بیفتد، مُصر بودم. آن موقع در مدرسه روشنگر تهران تدریس میکردم و فرزندم کلاس اول دبستان بود. راهاندازی جلسات خانگی قرآن را پیگیری کردم، حدود هفت ماه نیز این جلسات ادامه پیدا کرد، شاید هم بیشتر، هنوز دفترهای برنامهریزی جلسات را دارم، از طریق معلمان مدرسه به منزل دانشآموزان میرفتیم و جلسات را آنجا برگزار میکردیم، معلمان نمونهای در مدرسه بودند که به پیشبرد این کار کمک میکردند. یادم نیست که به چه موانعی برخورد کردیم که متأسفانه آن کار ادامه پیدا نکرد. بعد از آن نیز یکی دو جلسه خانگی دیگر را داشتم.
پیش از شیوع کرونا نیز جلسات خانگی را داشتیم که در ابتدا با حدود بیست نفر شروع شد، بیشتر همسایهها میآمدند، کم کم اضافه شد و به حدود سیصد نفر رسید، در حال حاضر نیز که به دلیل کرونا نمیتوانیم کنار هم باشیم، کانال مجازی «چشمه معرفت» را راهاندازی کردهایم. ولی هیچ چیزی به اندازه ارتباط چهره به چهره نمیتواند باعث یادگیری شود و هیچ چیزی به اندازه فضای جلسات خانگی نمیتواند از حیث الگوگیری و عینی کردن مسائلی که درسش را میخوانیم و همچنین از حیث ایجاد انگیزه حضور و علاقه، راهگشا باشد. معارف، باید قلبی شود، یعنی از تئوری خارج شود و به قلب برسد و این اتفاق با ارتباط چهره به چهره در جلسات قرآن ممکن میشود.
ایکنا ـ از حیث کیفیت جلسات، کدام دوران را بهتر ارزیابی میکنید؟
قبل از انقلاب اسلامی، شاید تعداد جلسات کمتر بود، ولی کیفیت آنها خوب بود. الان تعداد جلسات خیلی بیشتر است، البته کیفیتها هم خوب است، چرا که تعداد ارتقایافتگان علمی بهویژه در میان بانوان افزایش پیدا کرده است. در گذشته سواد عمومی افرادی که در جلسات شرکت میکردند، بسیار پایین بود، اما در حال حاضر، سواد عمومی افزایش یافته و نمیشود حرف غیر علمی و غیر مستند گفت، باید حرف حسابی زد.
هیچ چیزی به اندازه فضای جلسات خانگی نمیتواند از حیث الگوگیری و عینی کردن مسائلی که درسش را میخوانیم و همچنین از حیث ایجاد انگیزه حضور و علاقه، راهگشا باشد. معارف، باید قلبی شود، یعنی از تئوری خارج شود و به قلب برسد و این اتفاق با ارتباط چهره به چهره در جلسات قرآن ممکن میشود
ایکنا ـ یکی از ارکان اصلی جلسات قرآن، معلمان هستند، نقش معلمان قرآن را در تربیت نیروهای تراز انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
باید ببینیم آیا معلمان قرآن را برای چنین کاری تربیت کردهایم یا نه؟ معلمان قرآن ما برای این قصد تربیت نشدهاند. افراد در حوزه یا دانشگاه درس خواندهاند یا بر مبنای علاقه شخصی با قرآن مرتبط شدهاند، ولی به قصد تبلیغ آن هم تبلیغ در این سطح که در جلسات خانگی باشد، پرورش پیدا نکردهاند، ما با این قصد و هدف کاری نکردهایم و از این حیث کوتاهی کردهایم و باید اقدام کنیم.
ایکنا ـ آیا اساساً میتوانیم از محافل و جلسات قرآن توقع کادرسازی نیرو در تراز انقلاب داشته باشیم یا این وظیفه را باید وظیفه نهادهای حاکمیتی یا آموزشی دیگر در نظر بگیریم؟
دانشگاهها و مؤسسات قرآنی خیلی خوب هستند و کار خود را پیش میبرند؛ اما تأثیر اخلاقی و قلبی که جلسات خانگی و چنین گردهماییهای چهره به چهره میگذارند و با احساس آدم عجین میشود در جلسات اتفاق میافتد، تأثیری عمیق دارد. افراد معارف را در این جلسات در عمل یاد میگیرند.
لیلا شرف
انتهای پیام