قیامت‌باوری، موثرترین رکن تحول اخلاقی است
کد خبر: 3967928
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۹
فرآیند قرآنی تحول اخلاقی / 15؛

قیامت‌باوری، موثرترین رکن تحول اخلاقی است

استاد حوزه و دانشگاه گفت: با استناد به 1500 آیه از آیات قرآن در باب قیامت، قیامت‎باوری و تاکید اعجاب‎انگیز خداوند نسبت به این موضوع، درمی‎یابیم که در نظام اخلاقی قرآن، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در زندگی اخلاقی انسان، قیامت‎شناسی و قیامت‌باوری است.

قیامت‌باوری، موثرترین رکن تحول اخلاقیمتن پانزدهمین یادداشت ارسالی حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر حسینی عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم به خبرگزاری ایکنا از قم شرح زیر است:

امروز روز ولادت امام حسن مجتبی (ع) کریم اهل بیت، تندیس خرد و الگوی آسمانی اخلاق است؛ رسول گرامی‌(ص) امام مجتبی را آئینه تمام نمای عقل می‎دانستند و در روایتی از پیامبر مکرم اسلام درباره شأن و عظمت دومین امام شیعه آمده است: اگر عقل در انسانی تجسم می‎یافت، بی‎تردید، آن انسان، امام حسن(ع) بود.

در روایتی دیگر از پیامبر اعظم، مشابه حدیث پیشین، می‎خوانیم امام حسن مجتبی(ع) تندیس همه فضیلت‎های اخلاقی است و اگر کسی بخواهد تمام فضیلت‎های اخلاقی را در یک انسان ببیند، باید از کریم اهل بیت روی برنتابد؛ زیرا او بازتاب همه فضیلت‏‌های اخلاقی است.

اگر بخواهیم به سرفصل‌های مباحث گذشته اشاره کنیم بحث جایگاه اخلاق، رشد اخلاقی، مولفه‌های اخلاقی شدن نقش قیامت باوری در فرایند اخلاقی زیستن برخی عناوین کلی بود که در یادداشت‌‏های پیشین مدار بررسی و گفت‌وگو قرار گرفت.

مهم‎ترین هدف تدوین این یادداشت‎ها، کشف فرآیند اخلاقی شدن در آموزه‎های قرآنی است. اگر قرآن آئین نامه اخلاقی زیستن است، چه مدل و نظام اخلاقی را برای وصول به این هدف ترسیم می‌کند و چگونه زمینه‌های شکل‎گیری زندگی اخلاقی، انسان اخلاقی و جامعه اخلاقی را فراهم می‌سازد.

شناخت و باوری که به زندگی انسان معنایی عمیق و شورانگیز می‎بخشد؛ انسان را از پوچی، بی‎معنایی و حیرت رها می‌سازد و نقشی بی‎بدیل، در سامان دهی اخلاق فردی و اجتماعی ایفا می‎کند و انگیزه، شور و اشتیاق لازم را برای رسیدن به هدف آفرینش جهان و انسان، فراهم خواهد ساخت.

این نکته بارها تکرار شد که در اندیشه اخلاقی قرآن، تحول اخلاقی در پرتو تحول شناخت‎ها، تحول باورها، تحول گرایش‎ها دست یافتنی خواهد بود. این تحول‎ها زمانی به تحول مطلوبِ اخلاقی می‎انجام که براساس آموزه‌‏های قرآن و با معیارهای وحی قرآنی انجام گیرد.

تحقق این هدف والا و نجات‎بخش، رسالت همه فرستادگان الهی و رسالت قرآنی است که بازتاب نوشتاریِ رسالت انبیاء پیشین و رهاورد آخرین پیامبرالهی می‎باشد. امام علی(ع) در تعبیری هدف بعثت پیامبران الهی و نزول وحی را بیداری فطرت، یادآوری پیمانِ فراموش شده انسان با خدا، اهتزاز و برانگیختنِ دوباره خرد و خردورزی، بیان می‌کنند تا انسان بتواند از این رهگذر به خویشتن الهی خود بازگردد و خود را از زیر آوارِ باورهای خرافی و عادت‎های موهوم و جاهلانه، خودخواهی‌ها و غفلت‎ها برهاند و در پرتوی فطرت، اندیشه و وحی قرآنی، با اراده و اختیار خود، مسیر رشد، تعالی و تحول اخلاقی را برگزیند.

در سیزدهمین یادداشت نکاتی در باب شناخت‎های غایت‌شناختی قرآن و نقش قیامت و قیامت‌باوری در تحول اخلاقی مطالب مبسوطی را یادآور شدیم. در نظام اخلاقی قرآن، آگاهی از آغاز و فرجام جهان و باورداشت قیامت و حساب‌رسی از اصلی‎ترین مبانی و اصول تربیت اخلاقی است.

نام‌هایی مانند: یوم القیامه (سربرآوردن از قبرها)، یوم الحساب، یوم الحسره، یوم التغابن و ... که در قرآن برای جهان آخرت آمده است و تعداد آنها به بیش از 70 نام می‎رسد و با توجه به نقشِ انگیزشی و اخلاقی آن‎ها انتخاب شده‎اند؛ این مفاهیم نقش و تأثیر فراوانی در تنبه و بیداری انسان دارد.

 هریک از این نام‎ها یادآور ویژگی‏های روز رستاخیز و حوادث و رخ‎دادهای تلخ و شیرینی است که در جهان آخرت، انسان‎ها با آن روبرو می‌شوند. با توجه به رویکردِ تربیتی و اخلاقی قرآن می‎توان گفت همه آموزه‎های قرآنی و همه واژهای این معجزه الهی براساس این هدف انتخاب شده‌اند تا بهترین شرایط را برای تحول اخلاقی فراهم سازند؛ در سه آیه از آیه‎های قرآن «تزکیه»، اولین و بنیادی‎ترین هدف نزول قرآن معرفی شده است. تزکیه به معنای زودنِ چهره روح انسان از پلیدی‏ها و رذیلت‎های اخلاقی است.

در انسان‎شناسی قرآنی، انسان با ترکیبی از دو بعد جسمِ خاکی و روحِ الهی، برترین و با کرامت ترین پدیده جهان، و در مقایسه با دیگر موجودات جهان آفرینش زیباترین موجود جهان هستی است. آموزه‎های انسان شناختی قرآن ما را به این حقیقت رهمنون می‎سازد که، زیبایی تن و جسم با نگارش قلم تکوین و اراده الهی انجام گرفته است، «هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ؛ خداوند كسى است كه شما را در رحم مادران، آن‎گونه که خود می‌‏خواهد صورت‏‌بندی می‌‏كند» (آل عمران: 6)؛

قرآن، اما روح آدمی را به مثابه صفحه‌ای نانوشته می‎داند که خداوند چهره‎نگاری و ترسیم صورت روح را به انسان واگذارده است. آدمی با انتخاب و اختیار خود می‎تواند، صورتی دلخواه، زیبا و یا زشت، در صفحه روح خود ترسیم کند؛ رفتارهای اخلاق ما به مثابه تصویرگری چهره روح است.

نکته جالب توجه در این مبحث آن است که رسالت بازگو شده برای اخلاق یعنی صورت‎گری چهره جان با معنای واژه اخلاق نیز بسیار سازگار است. راغب اصفهانی در معنای واژه اخلاق، می‎نویسد:  اخلاق جمع دو واژه خُلق و خَلق به معنای چهره (یا صورت) است. این دو واژه دارای معنایی یکسان‌اند.[1] با این تفاوت که واژه خَلق بازگو کننده صورت جسم است که با چشم سر دیده می‎شود؛ اما خُلق نمایان‎گر چهره روح انسان است که با ویژگی‎های اخلاقی انسان و اراده و انتخاب او صورتبندی می‎شود؛ این چهره در رفتارهای انسان انعکاس خواهد یافت،[2] صورتی که تنها با چشم دل می‎توان آن را به نظاره نشست.  

در اصطلاح قرآنی از چهره روح به حقیقت ملکوتی انسان یاد شده و در مبحثی فلسفی، کلامی و تفسیری با نام تجسم اعمال، واکاوی و تحلیل می‎شود. به این موضوع در تعدادی از آیات قرآن نیز اشاره شده است.

بیان شد که تزکیه به‌معنای زدودن نازیبایی‎ها از چهره روح، رسالتی که به دانش اخلاق واگذار شده است.

در آیه 2 سوره جمعه می‎خوانیم «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ اوست كسى كه در ميان درس ناخواندگان رسولى از خود آنان برانگيخت که آيات خدا را بر آنان مى‏خواند تا آنان را از رذیلت‎ها تطهیر کند و به آنان كتاب و حكمت بیاموزد». مضمون این آیه، با اندکی تفاوت در سوره بقره آیه 174و نیز در سوره آل عمران آیه 164 تکرار شده است. واژه تزکیه مشابهت و قرابت فراوانی با معنای اصطلاحی دارد که اخلاق‎پژوهان برای اخلاق و هدفِ دانش اخلاق و تربیت اخلاقی بیان می‎کنند.

در تربیت اخلاقی، شیوه‎های اخلاقی زیستن و فرآیند تحول اخلاقی تبیین و ترسیم می‎شود. مسیری را که ما باید از آغاز تا فرجام برای سیر مراحل تحول اخلاقی بپیماییم. این یادداشت در حقیقت ادامه سیزدهمین یادداشت است و در آن بر نقش شگفت‎انگیز و اجتناب‎ناپذیرِ قیامت‎شناسی و قیامت‎باوری بر تحول اخلاقی تأکید می‌شود، قرآن منشا بسیاری از بداخلاقی‏‌ها را فراموشی آخرت و غفلت از وقوع این رخ‎داد عظیم می‌‏داند.

در آیه‎های 1-5 سوره مطففین، دلایل قرآنی کم فروشی و گرانفرشی بررسی شده و  اصلی ترین دلیل این رذیلت اخلاقی را فراموشی قیامت و غفلت از مجازات‎های سخت آن می‏‌داند. در آیه 4 و 5 آمده است که «أَ لَا يَظُنُّ أُوْلَئكَ أَنهَّم مَّبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبّ الْعَالَمِين؛ آيا کم‌فروشان نمی‌دانند كه روزی برانگيخته مى‏شوند روزى بسیار بزرگ روزى كه همه انسان‏ها در پيشگاه پروردگار جهانيان می‌ايستند.»

براساس آیه 249 سوره بقره علتِ اصلیِ ناشکیباییِ مومنان در میدان نبرد با کافران، فراموشی آخرت است، در آیه 110 سور کهف،«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا؛ پس كسى كه به لقاى پروردگارش اميدوار است بايد كه كار پسنديده‏اى انجام دهد». در این آیه عنوان یک اصل کلی و فراگیر، به نقش قیامت‎باروی در انجام همه خوبی‏‌ها و پرهیز از همه بدی‏‌ها اشاره شده است؛ در این آیه واژه عمل صالح، شامل هرگونه خوبی خواهد شد، بدیهی است کسی که خود را ملزم به انجام همه خوبی‏‌ها می‎داند «فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا»، نمی‎تواند هیچ بدی را مرتکب شود؛ زیرا انجام هر عمل زشتی با چنین تصمیمی ناسازگار است.

از جلوه‎ها و حوادث شگفت انگیزِ قیامت در قرآن، گزارش‎های دقیق و گویی باورناپذیر درباره ثبت اعمال و رفتارهای انسان‎ها در طول زندگی است. این گزارش‎ها نیز یکی از مکانیزم‎های قرآنی تحول اخلاقی است.

در آیه 49 سوره کهف آمده است، هنگامی مجرمان نامه اعمال خود را مشاهده می‏کنند با بیمناک و با تعجب فریاد می‎زنند: «يَا وَيْلَتَنَا مَا لِهَاذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَئهَا؛ اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو  نگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! (کهف: 49). مضمون این آیه در آیه 7 و 8  سوره زلزال «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» و نیز در آیه  71 سوره اسراء نیز تکرار شده است «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً؛ روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان فراخوانيم. آن گاه هر كس كه نامه [اعمال‏] اش به [دست‏] راستش داده شود، اينان نامه [اعمال‏]شان را خواهند خواند و ذرّه‏‌اى ستم نبينند».

[1] . مانند: شرب و شرب و صرم و صرم. 

[2] . ر.ک: راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، دارالکاتب العربی، ماده خلق، ص 159 .

انتهای پیام
captcha