متن پانزدهمین یادداشت ارسالی حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم به خبرگزاری ایکنا از قم شرح زیر است:
امروز روز ولادت امام حسن مجتبی (ع) کریم اهل بیت، تندیس خرد و الگوی آسمانی اخلاق است؛ رسول گرامی(ص) امام مجتبی را آئینه تمام نمای عقل میدانستند و در روایتی از پیامبر مکرم اسلام درباره شأن و عظمت دومین امام شیعه آمده است: اگر عقل در انسانی تجسم مییافت، بیتردید، آن انسان، امام حسن(ع) بود.
در روایتی دیگر از پیامبر اعظم، مشابه حدیث پیشین، میخوانیم امام حسن مجتبی(ع) تندیس همه فضیلتهای اخلاقی است و اگر کسی بخواهد تمام فضیلتهای اخلاقی را در یک انسان ببیند، باید از کریم اهل بیت روی برنتابد؛ زیرا او بازتاب همه فضیلتهای اخلاقی است.
اگر بخواهیم به سرفصلهای مباحث گذشته اشاره کنیم بحث جایگاه اخلاق، رشد اخلاقی، مولفههای اخلاقی شدن نقش قیامت باوری در فرایند اخلاقی زیستن برخی عناوین کلی بود که در یادداشتهای پیشین مدار بررسی و گفتوگو قرار گرفت.
مهمترین هدف تدوین این یادداشتها، کشف فرآیند اخلاقی شدن در آموزههای قرآنی است. اگر قرآن آئین نامه اخلاقی زیستن است، چه مدل و نظام اخلاقی را برای وصول به این هدف ترسیم میکند و چگونه زمینههای شکلگیری زندگی اخلاقی، انسان اخلاقی و جامعه اخلاقی را فراهم میسازد.
شناخت و باوری که به زندگی انسان معنایی عمیق و شورانگیز میبخشد؛ انسان را از پوچی، بیمعنایی و حیرت رها میسازد و نقشی بیبدیل، در سامان دهی اخلاق فردی و اجتماعی ایفا میکند و انگیزه، شور و اشتیاق لازم را برای رسیدن به هدف آفرینش جهان و انسان، فراهم خواهد ساخت.
این نکته بارها تکرار شد که در اندیشه اخلاقی قرآن، تحول اخلاقی در پرتو تحول شناختها، تحول باورها، تحول گرایشها دست یافتنی خواهد بود. این تحولها زمانی به تحول مطلوبِ اخلاقی میانجام که براساس آموزههای قرآن و با معیارهای وحی قرآنی انجام گیرد.
تحقق این هدف والا و نجاتبخش، رسالت همه فرستادگان الهی و رسالت قرآنی است که بازتاب نوشتاریِ رسالت انبیاء پیشین و رهاورد آخرین پیامبرالهی میباشد. امام علی(ع) در تعبیری هدف بعثت پیامبران الهی و نزول وحی را بیداری فطرت، یادآوری پیمانِ فراموش شده انسان با خدا، اهتزاز و برانگیختنِ دوباره خرد و خردورزی، بیان میکنند تا انسان بتواند از این رهگذر به خویشتن الهی خود بازگردد و خود را از زیر آوارِ باورهای خرافی و عادتهای موهوم و جاهلانه، خودخواهیها و غفلتها برهاند و در پرتوی فطرت، اندیشه و وحی قرآنی، با اراده و اختیار خود، مسیر رشد، تعالی و تحول اخلاقی را برگزیند.
در سیزدهمین یادداشت نکاتی در باب شناختهای غایتشناختی قرآن و نقش قیامت و قیامتباوری در تحول اخلاقی مطالب مبسوطی را یادآور شدیم. در نظام اخلاقی قرآن، آگاهی از آغاز و فرجام جهان و باورداشت قیامت و حسابرسی از اصلیترین مبانی و اصول تربیت اخلاقی است.
نامهایی مانند: یوم القیامه (سربرآوردن از قبرها)، یوم الحساب، یوم الحسره، یوم التغابن و ... که در قرآن برای جهان آخرت آمده است و تعداد آنها به بیش از 70 نام میرسد و با توجه به نقشِ انگیزشی و اخلاقی آنها انتخاب شدهاند؛ این مفاهیم نقش و تأثیر فراوانی در تنبه و بیداری انسان دارد.
هریک از این نامها یادآور ویژگیهای روز رستاخیز و حوادث و رخدادهای تلخ و شیرینی است که در جهان آخرت، انسانها با آن روبرو میشوند. با توجه به رویکردِ تربیتی و اخلاقی قرآن میتوان گفت همه آموزههای قرآنی و همه واژهای این معجزه الهی براساس این هدف انتخاب شدهاند تا بهترین شرایط را برای تحول اخلاقی فراهم سازند؛ در سه آیه از آیههای قرآن «تزکیه»، اولین و بنیادیترین هدف نزول قرآن معرفی شده است. تزکیه به معنای زودنِ چهره روح انسان از پلیدیها و رذیلتهای اخلاقی است.
در انسانشناسی قرآنی، انسان با ترکیبی از دو بعد جسمِ خاکی و روحِ الهی، برترین و با کرامت ترین پدیده جهان، و در مقایسه با دیگر موجودات جهان آفرینش زیباترین موجود جهان هستی است. آموزههای انسان شناختی قرآن ما را به این حقیقت رهمنون میسازد که، زیبایی تن و جسم با نگارش قلم تکوین و اراده الهی انجام گرفته است، «هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ؛ خداوند كسى است كه شما را در رحم مادران، آنگونه که خود میخواهد صورتبندی میكند» (آل عمران: 6)؛
قرآن، اما روح آدمی را به مثابه صفحهای نانوشته میداند که خداوند چهرهنگاری و ترسیم صورت روح را به انسان واگذارده است. آدمی با انتخاب و اختیار خود میتواند، صورتی دلخواه، زیبا و یا زشت، در صفحه روح خود ترسیم کند؛ رفتارهای اخلاق ما به مثابه تصویرگری چهره روح است.
نکته جالب توجه در این مبحث آن است که رسالت بازگو شده برای اخلاق یعنی صورتگری چهره جان با معنای واژه اخلاق نیز بسیار سازگار است. راغب اصفهانی در معنای واژه اخلاق، مینویسد: اخلاق جمع دو واژه خُلق و خَلق به معنای چهره (یا صورت) است. این دو واژه دارای معنایی یکساناند.[1] با این تفاوت که واژه خَلق بازگو کننده صورت جسم است که با چشم سر دیده میشود؛ اما خُلق نمایانگر چهره روح انسان است که با ویژگیهای اخلاقی انسان و اراده و انتخاب او صورتبندی میشود؛ این چهره در رفتارهای انسان انعکاس خواهد یافت،[2] صورتی که تنها با چشم دل میتوان آن را به نظاره نشست.
در اصطلاح قرآنی از چهره روح به حقیقت ملکوتی انسان یاد شده و در مبحثی فلسفی، کلامی و تفسیری با نام تجسم اعمال، واکاوی و تحلیل میشود. به این موضوع در تعدادی از آیات قرآن نیز اشاره شده است.
بیان شد که تزکیه بهمعنای زدودن نازیباییها از چهره روح، رسالتی که به دانش اخلاق واگذار شده است.
در آیه 2 سوره جمعه میخوانیم «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ اوست كسى كه در ميان درس ناخواندگان رسولى از خود آنان برانگيخت که آيات خدا را بر آنان مىخواند تا آنان را از رذیلتها تطهیر کند و به آنان كتاب و حكمت بیاموزد». مضمون این آیه، با اندکی تفاوت در سوره بقره آیه 174و نیز در سوره آل عمران آیه 164 تکرار شده است. واژه تزکیه مشابهت و قرابت فراوانی با معنای اصطلاحی دارد که اخلاقپژوهان برای اخلاق و هدفِ دانش اخلاق و تربیت اخلاقی بیان میکنند.
در تربیت اخلاقی، شیوههای اخلاقی زیستن و فرآیند تحول اخلاقی تبیین و ترسیم میشود. مسیری را که ما باید از آغاز تا فرجام برای سیر مراحل تحول اخلاقی بپیماییم. این یادداشت در حقیقت ادامه سیزدهمین یادداشت است و در آن بر نقش شگفتانگیز و اجتنابناپذیرِ قیامتشناسی و قیامتباوری بر تحول اخلاقی تأکید میشود، قرآن منشا بسیاری از بداخلاقیها را فراموشی آخرت و غفلت از وقوع این رخداد عظیم میداند.
در آیههای 1-5 سوره مطففین، دلایل قرآنی کم فروشی و گرانفرشی بررسی شده و اصلی ترین دلیل این رذیلت اخلاقی را فراموشی قیامت و غفلت از مجازاتهای سخت آن میداند. در آیه 4 و 5 آمده است که «أَ لَا يَظُنُّ أُوْلَئكَ أَنهَّم مَّبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبّ الْعَالَمِين؛ آيا کمفروشان نمیدانند كه روزی برانگيخته مىشوند روزى بسیار بزرگ روزى كه همه انسانها در پيشگاه پروردگار جهانيان میايستند.»
براساس آیه 249 سوره بقره علتِ اصلیِ ناشکیباییِ مومنان در میدان نبرد با کافران، فراموشی آخرت است، در آیه 110 سور کهف،«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا؛ پس كسى كه به لقاى پروردگارش اميدوار است بايد كه كار پسنديدهاى انجام دهد». در این آیه عنوان یک اصل کلی و فراگیر، به نقش قیامتباروی در انجام همه خوبیها و پرهیز از همه بدیها اشاره شده است؛ در این آیه واژه عمل صالح، شامل هرگونه خوبی خواهد شد، بدیهی است کسی که خود را ملزم به انجام همه خوبیها میداند «فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا»، نمیتواند هیچ بدی را مرتکب شود؛ زیرا انجام هر عمل زشتی با چنین تصمیمی ناسازگار است.
از جلوهها و حوادث شگفت انگیزِ قیامت در قرآن، گزارشهای دقیق و گویی باورناپذیر درباره ثبت اعمال و رفتارهای انسانها در طول زندگی است. این گزارشها نیز یکی از مکانیزمهای قرآنی تحول اخلاقی است.
در آیه 49 سوره کهف آمده است، هنگامی مجرمان نامه اعمال خود را مشاهده میکنند با بیمناک و با تعجب فریاد میزنند: «يَا وَيْلَتَنَا مَا لِهَاذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَئهَا؛ اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! (کهف: 49). مضمون این آیه در آیه 7 و 8 سوره زلزال «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» و نیز در آیه 71 سوره اسراء نیز تکرار شده است «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً؛ روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان فراخوانيم. آن گاه هر كس كه نامه [اعمال] اش به [دست] راستش داده شود، اينان نامه [اعمال]شان را خواهند خواند و ذرّهاى ستم نبينند».
[1] . مانند: شرب و شرب و صرم و صرم.
[2] . ر.ک: راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، دارالکاتب العربی، ماده خلق، ص 159 .
انتهای پیام